aleshanee

سعی در معقول و متعادل بودن با مردمان نفهم کار بسیار خطرناکی است !

aleshanee

سعی در معقول و متعادل بودن با مردمان نفهم کار بسیار خطرناکی است !

ما از قبیله‌ای هستیم که مدام می‌پرسیم ، و اینقدر می‌پرسیم تا دیگه هیچ امیدی باقی نمونه!

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
پیوندهای روزانه

۸۳۷ مطلب با موضوع «کتاب» ثبت شده است

دکتر صادق کیا معتقد است مازندران در شاهنامه ، برابر با مازندرانی که در تبرستان ، شمال ایران حاشیه‌ی جنوبی دریای کاسپین است ، نمی‌باشد ؛ و مراد از آنجا سرزمین مستقل دیگری است که با مازندانِ شناخته شده نزد ما ارتباطی ندارد . [شاهنامه و مازندران]
در کتاب 'شاهنامه و مازندران' ص۳۲... درباره‌ی ریشه‌ی نام مازندران آمده که : "گمان می‌رود که نام مازندران از سه جزء ساخته شده باشد ؛ نخست مَز Maz به‌معنی بزرگ (این واژه برابر است با  Mah سانسکریت) ، دوم ایندرَه Indra نامِ یکی از خدایان آریایی که در آئین مزدیسنان از دیوها شمرده شده است ؛ سوم پسوند 'آن' که در شناختن نام مکان بسیار به‌کار رفته است ، که در نام‌های یونان ، توران ، خزران ، گیلان و ... ملاحظه می‌شود . در ادبیات سانسکریت نیز Mahêndra نام رودخانه‌ای است ." [کتاب الهند ، ص۲۰۴ و ۲۱۳]
پس با این استنتاج ، مازندران نام سرزمینی غیرایرانی بوده که دیویسنان ، احتمالاً پرستندگان ایندرا در آنجا ساکن بودند و ایرانیان با این دیوان یا دیوپرستان در کش‌مکش و نبرد بوده‌اند . ... مازندر در پهلوی به‌معنی بزرگ نیز معنی می‌دهد .
وندیداد ؛ ترجمه ، واژه‌نامه ، یادداشت‌ها ( هاشم رضی )

  • Zed.em

خیال و بنگ - در تصوف مانند مکتب‌های همانند دیگر ، یکی از کارهای واجب هر سالک ریاضت بوده است . ریاضت صوفیان که مراقبه نام داشته ، آنان را به خلسه فرو می‌برده . صوفیان وقایعی را در خلسه می‌دیدند که معتقد بوده‌اند آنها رمزهایی از حقایق عالم غیب‌اند و پیام‌هایی را برای آنان در بر دارند .
شمس وقایعِ مذکور را خیال نامیده است°° . سخنان وی درباره‌ی سبزک یا بنگ و "خیال فرشته و دیو" به پیوند اینها با هم دلالت می‌کند و از آنچه که او گفته است می‌توان دریافت که قلندران برای آنکه بی‌خود شوند و عالم خیال را دریابند از بنگ استفاده می‌کرده‌اند . شاید از بهر این است که آن‌را ورق خیال می‌گفته‌اند .
وندیداد ؛ ترجمه ، واژه‌نامه ، یادداشت‌ها ( هاشم رضی )


°ورق خیال ، برگ شاهدانه‌‌ی هندی را گویند که از جوشانده‌ی آن مشروبی سکرآور و نشئه‌کننده به‌دست می‌آید که آن‌را برخی دراویش به‌کار می‌بردند و گاهی از کوبیده‌ی برگ‌های آن به‌صورت تدخین استفاده می‌شود . درحقیقت کوبیده‌ی برگ‌هایش نوعی بنگ است . گفتنی است که بسیاری از قلندران دوره‌گرد عهد قاجاریه به استعمال بنگ و چَرس (حشیش) شهره بودند و آن‌ها را اسرار می‌گفته‌اند . [بستان‌السیاحه]
°°گزارش گفتاری از شمس تبریزی ؛ شمس‌الدین تبریزی ، عارف ناشناخته‌ی قرن هفتم می‌گوید : "یاران ما به سبزک [بنگ] گرم می‌شوند . آن خیالِ دیو است . خیالِ فریشته اینجا خود چیزی نیست ، خاصه خیال دیو . عین فریشته را از خود راضی نباشیم ، خاصه خیال فریشته . دیو خود چه باشد تا خیال دیو بُود ؟! چرا خود یاران ما را ذوق نباشد از عالم پاک بی‌نهایت ما ؟ آن مردم را چنان کند که هیچ فهم نکند ، دنگ باشد ..."
مقصود آن از سبزک همان بنگ است ، که در متون کهن فارسی به‌صورت منگ نیز به‌کار رفته است ، نوشیدنی سخت سکرآور و مخدر بوده است . چنانکه تاورنیه ، ایرانگرد عهد صفوی ، در سفرنامه‌ی خود می‌گوید : "... مشروب دیگری دارند ، خیلی بدمزه و تلخ است ، آن‌را بنگ می‌گویند که از برگ شاهدانه می‌گیرند و ادویه‌ای دیگر هم داخل آن می‌کنند که از همه‌ی مشروبات قوی‌تر می‌شود . هرکس بخورد به‌حال جنون می‌افتد و حرکات غریب از او سر می‌زند ، به‌همین‌جهت در دین اسلام بنگ حرام است ."
آنگاه که منتقدان احوال صوفیه را نقد می‌کنند ، خرده می‌گیرند که برخی از صوفیان بنگ استعمال می‌کرده‌اند . مطابق با گفته‌ی بیشتر محققان 'قلندریه' (قلندران) ، ازمیان فرقه‌های متصوفه ، بنگ را به‌کار می‌برده‌اند . طرفه آن است که دنباله‌ی گفتار شمس تبریزی نیز در برخی از نسخه‌های کتاب 'مقالات شمس تبریزی' به اینگونه آمده است : "این سبزک را عجم در قلندران افکندند ." ...
نیبرگ ... بنگ یا منگ را شاهدانه می‌داند و با روایتی که از هرودوت ۷۵/۴ نقل می‌کند مستند می‌شود . هرودوت در مورد سکاها می‌گوید که آنان در منطقه‌ی خود شاهدانه بسیار دارند و در زمین‌هایشان بسیار می‌روید . آنان دانه‌های شاهدانه را روی سنگ‌های تفته (داغ) می‌ریزند و دود می‌کنند و با این دود عرق بسیاری از بدن سکاها می‌ترواد و به حالت بی‌خودی و خلسه می‌افتند ...

  • Zed.em

سه آتش یا آتشکده ، از همه‌ی آتش‌ها با اهمیت‌تر و بزرگ‌تر بود که مظهر و نماینده‌ی سه‌طبقه‌ی اجتماعی به‌شمار می‌رفت : آذرفرَنبَغ به طبقه‌ی روحانیان تعلق داشت که در کاریان فارس قرار داشت ؛ آذرگُشنَسپ ، آتشِ طبقه‌ی جنگاوران و ارتشیان در شیزِ آذرپاتکان بود ؛ آذربُرزین‌مِهر ، آتشِ ویژه‌ی برزگران [کشاورزان] بود در کوهِ ریوند واقع در خراسان .
وندیداد ؛ ترجمه ، واژه‌نامه ، یادداشت‌ها ( هاشم رضی )

  • Zed.em

اعنقاد اینان بر اساس یک جامعه‌ی طبقاتی و عدمِ امکانِ جابجایی افراد در طبقات ، نهایتی نداشت . کهانت (کاهن بودن) خود یک میراث بود که در طبقه‌ی مغان (روحانی) انحصاری بود . در طبقات ممتاز مغان ، حتمی‌الاجرا بود که این توارث ازطریق ازدواج‌های همخون و صلبی منتقل شود ، چنانکه در خاندان شاهی نیز این امر برقرار بود . اما مغان می‌کوشیدند تا این مسأله ، یعنی ازدواج با محارم را میان همه‌ی مردم تعمیم دهند ...
اما آنچه که بیش از پیش موجب قدرت مغان می‌شد ، قدرت مالی بسیار فراوانی بود که در اختیار داشتند . این منابع مالی فراوان بود . ازطریق اجرای بسیاری از امور مردم ، چون : انجام معاملات ، نوشتن و رسمی کردن یا شرعی نمودن امور تجاری و فلاحتی ، فیصله‌ی مرافعات در دادگاه‌ها و ...
شیوه‌های تحصیل درآمد و عواید معابد بسیار متنوع و فراوان بود . چنانکه اشاره شد ، اینان نوعی مصونیت بسیار دقیق نیز داشتند و هرگاه مرتکب جرمی می‌شدند و یا گناهی به آنان نسبت داده می‌شد ، باید با قانون خودشان و در محاکم خودشان مورد محاکمه و مجازات قرار می‌گرفتند و از سوی ادارات و دادگاه‌های دولتی نمی‌شد آنان را مورد مؤاخذه و تعقیب قرار داد . خود دولتی مستقل بودند که دولت سیاسی و دربار زیر حکم و نفوذشان قرار داشت ؛ به‌همین‌جهت است که امیانوس می‌گوید : مغان تحت قوانین و احکام ویژه‌ی خودشان زندگی می‌کردند .
وندیداد ؛ ترجمه ، واژه‌نامه ، یادداشت‌ها ( هاشم رضی )

  • Zed.em

... باید اشاره به نظام دقیق و سازمان گسترده و ضوابط وسیع اداری مغان شود . این یکی از منابع درآمدِ متنوع در حوزه‌ی قدرت و فرمانروایی مغان بود که جرایم و کفاره‌ها و دیه‌های مذهبی بسیاری وضع می‌کردند که به‌صورت کالاهای گوناگون و مورد نیازشان از مردم اخذ می‌شد . زمین‌های زراعتی فراوانی در تملک سازمان مستقل موبدان موبد قرار داشت . به‌روی این زمین‌ها بردگان کار می‌کردند . این بردگان گروهی‌شان کسانی بودند که کفاره‌شان را در ازای کار می‌پرداختند و به‌طرقِ گوناگون ، مردم به‌روی این زمین‌ها به بیگاری گرفته می‌شدند . همچنین همچون کلیسای قرون‌میانه ، سازمان موبدان که ادارات قضایی ، لشکری ، دیوانی ، مالیاتی ، جزایی ، سیاسی و ... داشت ، سپاهی نیز تحت امر داشت . به‌همین‌جهت آلات و ادوات و اسبابِ کشاورزی و سپاهی و انجام مراسم آتشکده‌ها و ... را به‌نسبتی از چنین راه‌هایی (گرفتن کفاره از مردم) تأمین می‌کرد . به‌شکلی که در بندهای بعدی ملاحظه می‌شود ، مرتکبین گناه حتی موظف بودند برای تبرئه از گناه یک خانه‌ی اربابی بزرگ یا ده شش دانگ را با تمام ملزومات به ادارات مالی موبدان بدهند و گاه دختران باکره‌ی پانزده‌سال تمام خود را با جهیزیه (گوشواره) به مردان پارسا و مقدس بدهند ؛ که درباره‌ی چنین مواردی ، هم در متن و هم در یادداشت‌ها ، به‌طور مشروح مستنداتی هست .
وندیداد ؛ ترجمه ، واژه‌نامه ، یادداشت‌ها ( هاشم رضی )

  • Zed.em

شفته‌لوویتس در کتاب 'دین باستانی ایران و یهودیت' صفحه‌ی ۱۸۰ به‌بعد درباره‌ی همانندی ، یا درست‌تر راه یافتن عقاید ایرانیان به دینِ یهودی در مورد پل‌صراط° ، با نقل از تلمود که تفسیری است بر تورات ، نوشته است : "این عقیده‌ی ایرانیان که از دین زرتشتی به کتاب تلمود راه یافته ، با این بیان که : در هنگام ظهور موعود ، خداوند همه‌ی ملت‌ها را گرد آورده و بُتان آنان را به جنبش درآورد ، چنانکه به پرستش امت‌های خود گواهی دهند . پس مردمان باید از روی پلی بلند که بر بالای دوزخ برافراشته شده و به بهشت می‌رسد بگذرند . همان‌که بی‌دینان و بدکاران پای بر آن پل بگذارند ، چون نخی نازک شده و آنان را در ژرفای دوزخ بیفکند . اما خداوند مردم دیندار بنی‌اسرائیل را راهنمایی کند تا از آن پل بگذرند . تفاوت میان این دو بینشِ مذهبی در آن است که در آیین مزدیسنا ، عبور از روی پل و درآمدن به بهشت یا دوزخ ، پس از حدوث مرگ روی دهد ، اما در دین یهود این امر پس از ظهور موعود اتفاق می‌افتد و تجسم اعمال نیک و بد چون دوشیزه و عجوزه نیز در تلمود نیامده است ."
وندیداد ؛ ترجمه ، واژه‌نامه ، یادداشت‌ها ( هاشم رضی )


°پل چینوت یا چینوَد پل ، در دین زرتشتی پلی است که روانِ مردگان بعد از سه روز (روز چهارم) پس از مرگ ، به آنجا می‌رود تا از آن عبور کند ... راهنمای روان مردگان در این سفر اعمال آنان است که اگر در زمان زنده بودن نیک‌کردار و نیک پندار و نیک گفتار بوده باشند ، پس از مرگ این اعمالِ نیک به‌شکل دوشیزه‌ای زیبا آنان را به بهشت راهنمایی می‌کند در غیر اینصورت راهنمای آنها عجوزه‌ای زشت خواهد بود همچون اعمال ناپسندشان در زندگی ، که آنان را به دوزخ راهنمایی خواهد کرد ...

  • Zed.em

در آثار دینی زرتشتی ، چه در اوستا و چه در منابع و رسایل پهلوی ، از اثر ادعیه‌ای که دوبار ، سه‌بار ، چهاربار و ... تلاوت شود و دیوان و اهریمنان و شیاطین را دور کرده و وسوسه‌هایشان را بی‌اثر سازد اشارات بسیار است ، چنانکه زرتشت خود برای مبارزه و دوری از مکاید اهریمن ، به تلاوت کارسازترین ادعیه که 'یَثااهو' است اقدام می‌کند (یادداشت ۱۴۱ فرگرد ۸:۱۹)
[اما بعد از اسلام]
در یک تفسیر از فاتحةالکتاب که تألیف یکی از فضلای بعد از عصر ملامحسن فیض است ، چاپ دوم با تعلیق و تصحیح و مقدمه‌ی سیدجلال‌الدین آشتیانی ، ص۴۰ آمده است : "[...] از حضرت رسالت (ص) ، مروی است که هرکه در وقت صبح سه‌بار بگوید : اعوذُباللهِ من‌الشَّیطانِ الرَّجیم و چهار آیه‌ی آخر سوره‌ی حَشر را به آن ضّم کند ، حق‌تعالی هفتادهزار فرشته بر او موکل می‌گرداند که بر او صلوات فرستند و مکاید شیطان را از او دور نمایند ..."
وندیداد ؛ ترجمه ، واژه‌نامه ، یادداشت‌ها ( هاشم رضی )

  • Zed.em

بند ۵ از هات ۳۵ یسنا ، که در شمار هفت‌هات بوده و پس از گاثاها ، کهن‌ترین و اصیل‌ترین بازمانده‌ی آثار زرتشتی است ، در شمار ادعیه‌‌ای می‌باشد که سه بار باید خوانده شود . این دعا در بند ۶ از 'آفرینگان گَهَنبار' و بند ۲ از کرده‌ی هشتم 'ویسپرّد' نیز آمده است و همه‌جا با تأکید اینکه سه‌بار خوانده شود . در شایست ناشایست بخش ۱۳ بند ۲۲ توضیح شده که این سه‌بار خواندن به یاد و آفرین گفتن به سه پسر زرتشت است . وِست در یادداشت‌هایی بر ترجمه‌ی این کتاب ، آورده که منظور از سه پسر ، پسران موعود و آینده‌ی پیامبر : هوشیدربامی ، هوشیدرماه و سوشیانت می‌باشند . [وِست . متون پهلوی ، قسمت اول]
[...]
ترجمه (دعا) :
برای بهترین شهرستانِ نیکویی
به‌راستی شهریاری را از آنِ کسی می‌دانیم
و نوید می‌دهیم که پیراسته نفس [باشد]
برای مزدا - اهورا و بهترین اَشَه (اشه‌. بن‌مایه و اصول همه‌ی آن چیزهایی است که راهِ سلوک و طریقت خدایی نام دارد)

شهرستان نیکویی ، مدینه‌ی فاضله و فرمان‌روای خردمند -

در بند چهارم ، نهمین دعا از ادعیه‌ی ده‌گانه که دو بار باید خوانده شود ، بند یکم از یسنا ، هات ۵۱ می‌باشد . فشرده و مفهوم آن بند این است : رسیدن به نیک‌کشور آرمانی ، یا مدینه‌ی فاضله ، یا شهرستان نیکویی ، یا شهر خدا با پارسایی فراوان و با سلوک و راهروی اَشَه حاصل می‌شود که زرتشت می‌گوید من اینک آن‌را انجام می‌دهم .

اَشَه ، پایه و بنیان دین زرتشت است . اَشه نظام هستی و جهان‌شناختِ زرتشت ، و یک طریقت و سلوک است . اَشه بن‌مایه و اصول همه‌ی آن چیزهایی است که از دیدگاه گاثایی ، سلوک خدایی نام دارد . این همان نظمی است که خوابِ جهان کهن را بر هم زد و کَوی‌ها و کَرَپن‌ها و اوسیج‌ها ‌... را بر زرتشت شورانید . شهرستان نیکویی که زرتشت قصد داشت برپا کند به‌شکلِ مدینه‌ی فاضله توسط افلاطون به مثابه‌ی بنیاد یک فلسفه‌ی آرمانی در جهان منتشر شد . اما شیخ شبستری در 'گلشن‌راز' درست و دقیق ، چون عارفان والامقامی دیگر از این میراث آگاه بود که گفت :

به شهرستان نیکویی علم زد // همه ترتیب عالم را به‌هم زد
نگارنده در کتاب 'حکمت خسروانی' با شواهد بسیار به این مهم پرداخته است . اما مقصود این است که شاه‌بیت‌هایی چنین ، اسباب نیرنگ و فریبِ مردم توسط موبدان متشرّع ساسانی شد تا برای جن‌گیری و تسخیر دیوان و شیاطین از آن بهره یابند .
در این بند زرتشت می‌گوید : برای ایجاد بهترین کشورِ نیکویی یا به اصطلاح مدینه‌ی فاضله ، شهریاری و فرمان‌رواییِ آن‌را به‌کسی شایسته و برازنده می‌دانیم که پیراسته نفْس باشد . یعنی حاکم باید حکیم و خردمند و عارف به‌معنی اخص باشد ، و کار و عمل و کردارش برای خداوند و برقراری بهترین اَشه باشد . اشه در اصطلاح بیان زرتشتی بن‌مایه و اصول همه‌ی آن چیزهایی است که راهِ سلوکِ خدایی نام دارد ؛ آنکس که بتواند نفْسِ خود را تهذیب کند و تسلط بر خود داشته باشد و برای خداوند مراحل سلوک اشایی را طی کند ، قادر است حاکمی دلخواه و درست باشد در یک شهر آرمانی یا یک مدینه‌ی فاضله .
وندیداد ؛ ترجمه ، واژه‌نامه ، یادداشت‌ها ( هاشم رضی )
  • Zed.em

"یهودیان ، قومی سامی که به نسبت اثری که بر تاریخ جهان نهادند ، در زمان خود چندان مهم نبودند ؛ ... تاریخ این قوم با تاریخ امپراطوری‌های بزرگی که در دو طرفش قرار داشتند عجین شده است . یعنی امپراطوری مصر در جنوب و امپراطوری‌های جانشین هم شده‌ی سوری ، آشوری ، بابلی در شمال . سرزمین قوم یهود تنها راه موجود میان این امپراطوری‌های شمالی و امپراطوری مصر بود .
اهمیت قوم یهود از این واقعیت ناشی می‌شود که اینان یک ادبیات مکتوب به‌وجود آوردند . یک تاریخ جهان ، مجموعه‌ای از قوانین ، رویدادهای تاریخی ، سرودهای مذهبی ، پندنامه‌ها ، شعر و افسانه و مطالب سیاسی که سرانجام به‌صورت چیزی درآمد که مسیحیان به‌عنوان عهدعتیق و انجیلِ‌یهود می‌شناسند . این متون در قرن چهارم و پنجم پیش از میلاد پدید آمده‌اند ."
"احتمالاً این نوشتارها ، نخستین‌بار در بابل گردآوری شده است . پیش از این گفته شد که چگونه فرعون ، نخوی دوم ، هنگامی که آشور درگیر جنگ با مادهای ایرانی و کلدانیان بود ، به امپراطوری آشور حمله کرد . یوشی ، شاه یهودیه ، دربرابر این فرعون به پایداری برخاست و در مجدّو در سال ۶۰۸ پیش از میلاد شکست خورد و کشته شد . درنتیجه یهودیه به خراجگزار مصر بدل گشت و هنگامی که 'نبوخودونُضُر' یا بُختُ‌النصر کبیر ، نوپادشاهِ کلدانیِ بابل ، لشکریان نخو را به درون مصر عقب راند ، درصدد برآمد با منصوب کردن شاهان دست‌نشانده در اورشلیم ، یهودیه را زیرِ نفوذ خود درآورد ؛ اما این تجربه ناکام ماند و مردم برگماشتگانِ بابلی را کشتند ؛ که بر اثر آن بُخت‌النصر مصمم شد این دولت کوچک را که مدت‌ها نقش عامل مصر را در برابر امپراطوری‌های شمالی ایفا می‌کرد ، به‌کلی از میان بردارد . پس به اورشلیم حمله کرد و آن‌را آتش زد و باقیمانده‌ی ساکنان آن‌را به اسیری به بابل کوچاند ."
"این مردمان تا وقتی کوروش بابل را فتح کرد (۵۳۸ ق.م) در بابل ماندند . پس از این تاریخ بود که کوروش یهودیان را جمع کرد و به اورشلیم بازگرداند تا دوباره در آن مستقر شوند و باروها و معبد آن‌را از نو بسازند ."
"به‌نظر نمی‌رسد که قوم یهود تا پیش از کوچ دادنشان به بابل مردمان متحد و متمدنی بوده باشند . به‌احتمال افراد انگشت‌شماری از آنان توانایی خواندن و نوشتن را داشتند . حتی در تاریخ خودشان هرگز دیده نمی‌شود که در نخستین کتاب‌های تورات ، کسی به خواندن تورات اشاره‌ای کرده باشد ، نخستین یاد از این کتاب‌ها مربوط به زمان یوشی است . اسارت در بابل آنها را متمدن ساخت و استحکام بخشید . آنان به‌صورت مردمانی آگاه از نوشتارهای خود ، سخت خودآگاه از قومیت و دارای آگاهی سیاسی بازگشتند . به‌نظر می‌رسد که تورات در آن زمان تنها از پنج کتاب نخستین عهدعتیقی که ما می‌شناسیم ، یا 'اسفارخمسه‌ی تورات موسی' تشکیل می‌شده است . ..."
"گزارش آفرینش جهان ، آدم و حوا و طوفان نوح که تورات با آن آغاز می‌شود ، توازی‌های بس نزدیکی با افسانه‌های مشابه بابلی دارند . به‌نظر می‌رسد که اینها بخشی از باورهای مشترک همه‌ی اقوام سامی بوده باشد . داستان‌های موسی و شمعون نیز به‌همین‌گونه دارای مشابه‌های موازیِ سومری♧ و بابلی هستند . اما با داستان ابراهیم و پس از آن اسطورهایی آغاز می‌شود که خاص قوم یهود است ."
"شاید ابراهیم که پدرسالار یک عشیره‌ی سامی بوده ، در زمان حمورابی در بابل می‌زیسته باشد . خواننده در سِفرِ پیدایش داستان سرگردانی‌های او ، فرزندان و نوادگانش و چگونگی به اسارت درآمدنشان را در سرزمین مصر دنبال می‌کند . ... فرزندان ابراهیم که اکنون دیگر ۱۲ عشیره را تشکیل می‌دادند ، سرانجام پس از اقامت درازمدت در مصر و ۴۰ سال سرگردانی در بیابان‌ها ، تحت رهبری موسی از راه صحراهای عربستان به‌سوی شرق ، به سرزمین کنعان حمله کردند . این رویداد باید در زمانی میان ۱۶۰۰ و ۱۳۰۰ پیش از میلاد رخ داده باشد . اما در مصر هیچ گزارش‌نوشته‌ای نه از موسی و نه از کنعان وجود ندارد تا به روشن شدن این داستان کمکی بکند . اما در هرصورت این عشیره‌ها موفق نشدند چیزی بیش از تپه‌‌های پشتی سرزمین موعود را فتح کنند . چون در آن زمان کرانه‌های دریا دیگر نه در دست کنعانیان ، بلکه تازه‌واردانی از قوم‌های اژه‌ای ، یعنی فیلیستین‌ها قرار داشت و شهرهای آنان غزّه ، گات ، آشدود ، اسکالون و یوفا بودند که موفق شدند جلو هجوم یهودیان را بگیرند . نسل‌های بسیاری از فرزندان ابراهیم به‌صورت مردمانی بی‌اهمیت و گمنام در دره‌-تپه‌های دوردست باقی ماندند که کار همیشگی‌شان جنگ و جدال با فیلیستینیان و عشیره‌های دور و بر خود ، یعنی موآبیان ، میدیانیان و مانند اینان بود . ..."
"سلیمان هم توانست در میان قوم خود ، به برکت و فراخی بی‌سابقه‌ای دست یابد . او حتی توانست دختر فرعون را به‌زنی بگیرد ."
"اما به‌جاست که نسبت و مقیاس بزرگی‌ها را به‌خاطر داشته باشیم . سلیمان حتی در نقطه‌ی اوج افتخارات خود ، تنها شاه کوچک و دست‌نشانده‌ای در یک شهر کوچک بود . حشمت و قدرت او چنان ناپایدار بود که چندسالی پس از مرگش ، شیشک ، نخستین فرعونِ سلسله‌ی بیست و دوم ، اورشلیم را متصرف شد و تمام شکوه و جلال آن را غارت کرد . گزارش شکوه و جلال سلیمان که در خلال رویدادهای کتاب پادشاهان آمده است ، مورد تردید و پرسش منتقدان بسیاری است ‌. ..."
"در بابل بود که یهودیان تاریخ خود را تدوین کردند و سنت‌هایشان را متحول ساختند . مردمانی که به فرمان کوروش به اورشلیم بازگشتند ، از دیدگاه روانی و دانش خود با قومی که به اسارت رفته بودند تفاوت‌های فراوانی داشتند . آنان به تمدن دست یافته بودند .
در پرورش خصلت‌های خاصِ این قوم ، نقش بسیار بزرگی توسط برخی از مردان ایفا شد ؛ این مردانِ نوین 'انبیاء' بودند ، که بدیشان پرداخته می‌شود . این انبیاء از ظهور نیروهای نوین و درخور ملاحظه‌ای در پیشرفتِ پیوسته‌ی تاریخ بشر حکایت می‌کنند ."
کاهنان و انبیاء در یهودیه
"سقوط آشور و بابل ، تنها نخستین دانه از رشته فلاکت‌هایی بود که گریبانگیر اقوام سامی گردید . در قرن ۷ پیش ازمیلاد ، چنین به‌نظر می‌رسید که گویی همه‌ی دنیای متمدن زیر سلطه‌ی پادشاهان سامی قرار دارد . سامیان بر امپراطوری بزرگ آشور فرمان می‌راندند و مصر را فتح کرده بودند . ... بازرگانی در دنیای آن روز هم در دست سامیان بود . صور و صیدا مادرشهرهای بزرگی در کرانه‌های فنیقیه بودند و سرانجام مستعمره‌نشین‌های بس بزرگ‌تری از خودِ مادرشهرها را در اسپانیا ، سیسیل و آفریقا پدید آورده بودند . شهر کارتاژ که پیش از ۸۰۰ پیش از میلاد بنیان‌گذاری شده بود ، تا بدان‌جا رونق یافت که جمعیتش به بیش از یک‌میلیون نفر رسید و در آن‌روزگار بزرگ‌ترین شهر جهان بود . ..."
"... در ۸۰۰ پیش از میلاد ، هیچکس نمی‌توانست پیش‌بینی کند که تا پیش از قرن سوم پیش از میلاد ، هرگونه ردّپای حکومت سامی‌ها ، توسط فاتحان آریایی‌زبان ، از صفحه‌ی روزگار محو خواهد شد و در همه‌جا اقوام سامی مطیع و خراجگزار ، و سرانجام به‌کلی تار و مار خواهند شد . در همه‌جا ، جز صحرای شمالی عربستان که قبیله‌های سامی همچنان به‌شیوه‌ی زندگی عشیره‌ای ... می‌زیستند ..."
"اکنون از تمام این اقوام سامیِ متمدن ، که طی پنج قرن پرحادثه ، درهم‌شکسته شده و مورد تاخت‌وتاز قرار گرفته بودند ، تنها یک قوم انسجام خود را حفظ کنان ، به سنت‌های کهن خود چسبیده بود ؛ و آن مردمان همین قوم کوچک یهود بود که توسط کوروش ایرانی به اورشلیم بازگردانیده شد ، تا شهر خود را بازسازند . و آنان توانایی این‌کار را بر اثر همین نوشتارهای خود ، همین تورات ، که در بابل گردآوری کرده بودند ، پیدا کردند ."
"باید گفت پیش از آنکه یهودیان تورات را ساخته باشند تورات آنان را ساخته است . با مطالعه‌ی تورات به برخی اندیشه‌ها برخورد می‌شود که با اندیشه‌های مردم درباره‌ی اینان تفاوت دارد . این اندیشه‌ها بس محرک ، محافظ و طاقت‌افزا هستند ، تا بدانجا که قوم یهود در طی ۲۵قرنِ سرشار از سختی‌ها ، حادثه‌ها و فشارها توانست تاب بیاورد ."
"مهمترین و بزرگ‌ترینِ اندیشه‌های یهودی این بود که خدای‌شان نادیدنی و دور از دسترس است و در معبدی است که با دستان بشر ساخته نشده ، و خدای درستی و درستکاری در سراسرِ زمین است . همه‌ی اقوام دیگر خدایان مختص به قوم خود را داشتند که به‌صورت مجسمه‌هایی که در معابدشان قرار داشت ، مجسم می‌شدند . هرگاه این اجسام ازمیان می‌رفت و معبد آنها ویران می‌شد ، خدایان آنها هم می‌مردند و از میان می‌رفتند . اما خدای یهودیان اندیشه‌ی نوینی بود ، خدای یهودیان در آسمان و بس بالاتر از کاهنان و قربانی‌ها قرار داشت ؛ یهودیان باور داشتند که خدای ابراهیم آنان را به‌عنوان قوم برگزیده انتخاب کرده است تا اورشلیم را بازسازی و آن‌را پایتخت درستی و درستکاری جهان سازند . اینان قومی بودند که بر اثر احساس سرنوشت مشترک خود ، شأن و منزلت می‌یافتند . همین باور بود که هنگامی که پس از اسارت از بابل به اورشلیم بازگشتند ، آنان را اشباع کرده بود ."
"... در روزگار سلیمان ، یهودیان به‌صورت قومی کوچک ، درست همانند دیگر اقوام کوچک درآمدند که گرداگرد دربار و معبد خوشه زده بودند و با کمک خردمندیِ کاهنان و تحت رهبری و جاه‌طلبی یک پادشاه حکمرانی می‌شدند . اما چنانکه خواننده ممکن است از تورات دریافته باشد ، این انسانِ جدید که از آن سخن می‌گوییم ، یعنی 'نبی' آشکار می‌شود ."
"همزمان با فراوان‌تر شدن دشواری‌های یهودیان پراکنده شده ، اهمیت این انبیاء نیز افزایش می‌یابد . این انبیاء چه‌کسانی بودند ؟ اینان مردانی بودند با رگ و ریشه‌هایی بس متنوع : حزقیال نبی از کاستِ کاهنان بود و عاموس نبی ، پیشبندِ چرمی چوپانان را در بر داشت . اما یک نکته در همه‌ی آنها مشترک بود که وفاداری خود را نسبت به هیچکس جز خداوندِ راستی و درستکاری ابراز نمی‌کردند و مستقیم با مردم سخن می‌گفتند . ... فرمول آنان چنین بود : "اکنون کلام خدا بر من نازل شد ." اینان بسیار سیاسی بودند . اینان قوم خود را با پند و اندرز بر ضد مصر "این نی خُرد شده"° وامی‌داشتند ، یا بر ضد آشور یا بابل تحریص می‌کردند . این انبیاء ، راحت‌طلبی و بی‌دردی کاهنان یا گناهکاری آشکار شاهان را افشاء می‌کردند . برخی از آنان توجه خود را به چیزهایی معطوف می‌کردند که ما امروزه 'اصلاح‌گری اجتماعی' می‌نامیم . ..."
"این تهدیدهای تند [بر ضد افراد و رفتارهای ظالمانه] ، نوشته و حفظ می‌شدند و مورد مطالعه قرار می‌گرفتند . هرکجا یهودیان می‌رفتند این متون نیز می‌رفتند و در همه‌جا این روح مذهبی نوین را گسترش می‌دادند . اینان مردمان معمولی را ، مستقل از کاهنان معابد و مستقل از شاهان ، به‌دنبال خود می‌کشیدند و آنان را با راستی و درستکاری آشنا می‌ساختند . اهمیت بسیار زیاد انبیاء در تاریخ بشر در همین است . ..."
"...این انبیای یهودیِ دورانِ اسارتِ یهودیان در بابل هستند ، که ظهور این نیروی نوین را در جهان رقم زده‌اند ؛ نیرویی که توسل و روی‌آوری به اخلاق فردی ، پناه بردن به وجدان آزاد بشر بر ضد قربانی کردن‌های بت‌پرستانه و وفاداری‌های برده‌واری که تا آن‌زمان نژاد بشر را افسار زده بود ، می‌آفریند ." [تاریخ جهان (اچ. جی. ولز)]
[...]
اگر کسی بخواهد محتوای کتاب‌های سی‌نُه‌گانه‌ی عهدعتیق را مستقل از جنبه‌های اعتقادی و تنها به‌عنوان یک اثر تاریخی مورد تجزیه و تحلیل قرار دهد ، درمی‌یابد که افزون بر احکام و شرایع آیین یهود ، در اصل تاریخ‌نگاری‌هایی هستند (و نه پیشگویی) که با اسطوره‌های همه‌ی اقوام سامی درهم آمیخته شده‌اند ؛ و با پند و اندرزهای اخلاقی و اظهارنظرهای گاه به‌شدت سیاسی و حتی به‌قول ولز تبلیغاتی ، آمیخته شده‌اند ‌. نیز در این نسخه‌برداری‌های فراوانِ کاهنان یهود ، پس از این انبیاء (که خود نیز درشمار کاهنان و حکیمان یهودی ، اسرائیلی بوده‌اند) اختلاط‌ها و افزوده‌های فراوانی در آنها راه‌یافته است . درنتیجه قرن‌های دراز پس از پیام‌آور یهود که چنانکه خود می‌گویند جز 'ده‌فرمان' چیزی از او باقی نمانده ، ما اکنون این نوشتارها را به‌صورت 'پیشگویی‌ها' یا به‌تعبیر روژه گارودی "پیشبینی بر اساس واقعه‌ی پیشین" [تاریخ یک ارتداد ؛ ص۴۱] می‌خوانیم .
تدارک جنگ بزرگ ؛ بر اساس پیشگویی‌های انبیای بنی‌اسرائیل ( گریس هال‌سل )


♧البته گفته شده که سومریان جزو اقوام سامی نبودند بلکه حدس زده می‌شود که قومی (احتمالاً هندی-آریایی (؟)) بوده باشند که ازطریق دریا به آن مکان (بین‌النهرین) مهاجرت کردند ! البته هنوز سؤال است که واقعاً سومریان چه‌کسانی بودند و از کجا به بین‌النهرین آمدند (؟) زیراکه ظاهراً پایه‌های تمدن بین‌النهرین را این قوم ساختند ...
°اشاره‌ی ولز به این آیه‌ی ششم از باب ۳۶ کتاب اشعیاء نبی است که چنین می‌گوید : "هان بر عصای این نی خُرد شده یعنی مصر توکل می‌نمایی که اگر کسی به آن تکیه کند به دستش فرو رفته آن‌را مجروح می‌سازد ."

  • Zed.em

روبرتا شتراوس فویرلیخت که در بروکلین از پدر و مادری ارتودوکس یهودی به‌دنیا آمده است ، هشدار می‌دهد که یهودیان آمریکایی به‌سوی پرستش خدای دروغینِ صهیونیسم [خدایی جنگ‌طلب و سلطه‌جو] منحرف شده‌اند ؛ و با این‌کار "بسیاری از ثروت و همه‌ی توان و قدرت یهودیان آمریکا را به الیگارشی کوچکی از سران یهودی واگذار کرده‌اند ."
فویرلیخت در کتابِ پژوهشیِ درخشان خود ، به‌نام 'سرنوشت یهودیان' خاطرنشان می‌سازد که نخستین دستاورد بزرگ یهودیت ، قانون اخلاقی آن بود ؛ و اینکه افتخار یهودیت نه در پادشاهانش بلکه در انبیایش بود . او یادآوری می‌کند که جهانگردان در درون قلعه‌ی قدیمی مَسادِه یعنی محلی که یهودیان در آن دسته‌جمعی خودکشی کردند تا به اسارت درنیایند ، جمع می‌شوند ، کارگزاران اسرائیلی آنان را به‌آنجا می‌آورند تا پیمان ببندند که هرگز دچارِ مَساده‌ی دیگری نخواهند شد .
اما خداوند به یهودیان فرمان داد که نمیرند ، بلکه زندگی کنند ؛ او فرمان خدا را نقل می‌کند : "و من در برابر تو حیات و مرگ را قرار دادم ... بنابراین حیات را انتخاب کن ."
با اینحال این خانم نویسنده اضافه می‌کند که اسرائیلیان با قرار دادن ایمان و اعتقاد خود به ارتش‌ها و سلاح‌ها ، و با کرنش کردن به ژنرال‌ها به‌جای انبیاء ، نه حیات بلکه مرگ را انتخاب می‌کنند . و هشدار می‌دهد آنانی که پرستش اسرائیل را به‌جا می‌آورند ، دارند همه‌ی ما را بدان سو می‌رانند . [به‌سوی مرگ]
تدارک جنگ بزرگ ؛ بر اساس پیشگویی‌های انبیای بنی‌اسرائیل ( گریس هال‌سل )

  • Zed.em

برخی دانشمندان ، اصولاً جنبش اصلاح مذهبی را یک نوزایی 'عبری‌کننده' یا 'یهودی‌کننده' تلقی می‌کنند . این نخستین پروتستان‌ها بودند که با پذیرش خطوط عمده‌ی سنت یهود ، مانند اصل مسیحایی (انتظار ظهور مسیح) و اصل هزارساله (حکومت هزارساله‌ی صلح و عدل بر روی زمین) این جنبه را به دین مسیح دادند .
درطی همین دورانِ جنبش اصلاح مذهبی بود که مسیحیان پروتستان ، انجیل یا کتاب مقدس را به‌عنوان عالی‌ترین حجت اعتقادی و نیز سیر و سلوک خود پذیرفتند . پروتستان‌ها به‌جای اعتقاد به یک کلیسای مصون از خطا که نماینده‌ی آن پاپ روم بود ، کتاب مقدس و انجیل را به‌عنوان حجت مصون از خطا پذیرفتند ، که در آن سال‌ها دیگر به زبان مردم معمولی ترجمه شده بود .
پروتستان‌های آغازین با ترجمه‌ی کتاب مقدس به زبان‌های بومی و محلی ، به‌سوی کتاب عهدعتیق که به‌نام تورات ، کتاب مقدس یهود یا انجیل مقدس عبری شناخته شده است روی آورده و با تاریخ ، قصص ، سنت‌ها و قوانین شریعت یهود و سرزمین فلسطین آشنا شدند . آنان داستان‌های کتاب عهدعتیق را از بر کردند و می‌توانستند بندهایی از آن را از حفظ بخوانند . در بسیاری از پروتستان‌ها این اندیشه پیدا شد که فلسطین را یک سرزمین یهودی بدانند .
تدارک جنگ بزرگ ؛ بر اساس پیشگویی‌های انبیای بنی‌اسرائیل ( گریس هال‌سل )

  • Zed.em

یهودا اتصیون ، ایدوئولوژی‌پرداز روحانیِ این توطئه‌گران [گروه تروریستی 'گوش' که علاوه بر نقشه‌ی ویران کردن مسجدالاقصی و قبةالصخره ، طرح ترور سه شهردار فلسطینی را نیز در برنامه داشتند که باعث ناقص شدن دو تن از آنها شدند] به دادگاه گفت که از سال ۱۹۸۱ اندیشه‌ی لزوم "تصفیه‌ی" محل ، از اماکن اسلامی و از میان برداشتن این دو زیارتگاه [مسجد‌الاقصی و قبةالصخره] در او پیدا شده است . به‌عقیده‌ی او این مأموریتی بود که دولت اسرائیل می‌بایست بلافاصله ‌پس از جنگ ۱۹۶۷ بدان دست می‌زد . اتصیون در شهادت خود در دادگاه گفت : "وقتی دولت دست به‌عمل نزد ، او دریافت که خودش می‌باید این زیارتگاه‌های اسلامی را منفجر کند . زیرا دولتِ اسرائیل علاقه‌ای به انجام این آزادسازیِ نجات‌بخش از خود نشان نمی‌داد ."
[...]
تروریست‌های یهودی با اینکه به‌خودی‌خود یک نیروی سیاسی نیستند ، نقطه‌ی اتکای فاشیسم در اسرائیل شده‌اند . درحالیکه در زمان بازداشتِ اینها ، تنها حزب 'تِهیا' و جنبش 'کاخ خالان' آشکارا از آنان دفاع می‌کردند ، تا ماه ژوئیه‌ی ۱۹۸۵ همه‌ی حزب‌های دست‌راستی مذهبی و نیز بعضی از اعضاءِ حزب کار برای آزادی آنان تلاش کردند . برخی اعضاء پارلمان مانند آریل شارون و گیولا کوهن همچون دیگر دست‌راستی‌های اسرائیل این جنایتکاران محکوم شده را "قهرمان بزرگ" نامیدند .
[...]
... و چنانکه خبرنگار اسرائیلی دان روبن‌اشتاین ، خبرنگار نشریه‌ی داوار در ساحل‌غربی ، و نویسنده‌ی کتابِ 'گوش‌آمونیم' می‌نویسد : ..."سخاوتمندترین اعانه‌دهنده‌ به این جنبش (گروهِ تروریستی گوش) دلال اسلحه‌ای است به‌نام مارکوس کاتز که دارای تابعیت مکزیکی است و نماینده‌ی صنایع اسلحه‌سازی اسرائیل در ایران ، و پس از آن در آمریکای مرکزی بوده است . کاتز به دعوای حقوقی هم که آریل شارون برعلیه مجله‌ی تایمز اقامه کرد کمک می‌کرد ." بنابه نوشته‌ی روبن‌اشتاین ، سی‌ریل اشتاین ، که به‌عنوان سلطان قمارخانه‌های لندن مشهور است نیز مبالغ هنگفتی به 'گوش‌آمونیم' داده است .
خزانه‌داری ایالات‌متحده بزرگ‌ترین منبع تأمین کننده‌ی پول برای مهاجرنشینان قانون‌ستیزِ 'گوش‌آمونیم' در کرانه‌ی باختری است .
تدارک جنگ بزرگ ؛ بر اساس پیشگویی‌های انبیای بنی‌اسرائیل ( گریس هال‌سل )

  • Zed.em

لانگ ، مدیر تحقیقات انستیتو کریستیک ، که یک مرکز پژوهشیِ غیرِ متعصبِ مسیحیان ، یهودیان و مسلمانان است ، می‌گوید : "مطالبی که ریگان در سال ۱۹۷۰ ابراز کرد و برای نخستین‌بار در سال ۱۹۸۵ افشاء شد ، ثابت می کند که او هواخواهِ مشیت الهی ، یعنی معتقد به ایدئولوژی هارمجدون بوده است ." این انستیتو در سال ۱۹۸۴ یک کنفرانس مطبوعاتی در موضوعِ ریگان و هارمجدون ترتیب داد که عنوان‌های درشت مطبوعات مهم سراسر آمریکا را به‌خود اختصاص داد .
لانگ در آن کنفرانس مطبوعاتی اظهار داشت : او و دیگران در انستیتو کریستیک می‌خواستند درباره‌ی ریگان و موضوع الهیاتِ هارمجدون به‌تحقیق بپردازند ؛ زیرا این امکان که یک رئیس‌جمهور شخصاً اعتقاد داشته باشد که خداوند از پیش یک جنگ هسته‌ای را مقرر فرموده است ، یک‌رشته پرسش‌های دلهره‌آوری را مطرح می‌سازد : در چنین‌صورتی ، یک رئیس‌جمهورِ هواخواه مشیت‌الهی ، آیا به‌راستی به‌عملی بودنِ گفتگوها درباره‌ی [منع] تسلیحات [اتمی] اعتقاد خواهد داشت ؟ در یک بحران هسته‌ای آیا او از روی سنجیدگی و عاقلانه عمل خواهد کرد ؟ یا اینکه درعمل ، با بی‌صبری دگمه‌ی (آغازِ جنگ‌هسته‌ای) را فشار خواهد داد ؟ درنتیجه شاید در ذهنِ خودش خیال می‌کند که دارد به تحقق اراده‌ی خدا در کتاب مقدس ، نقشه‌هایی را که برای آخرالزمان مقرر فرموده است ، کمک می‌کند ؟

لانگ که در بررسی خود درباره‌ی ریگان و هارمجدون ، از کمک و همکاری لاری جونز ، نویسنده و پژوهشگر نیویورکی و فارغ‌التحصیل دانشگاه کلمبیا برخوردار بود ، توضیح داد که : "یک هواخواهِ مشیت‌الهی ، و معتقد به خداشناسی هارمجدون ، فردی است بنیادگرا که کتاب مقدس را همانند یک تقویم مطالعه و آینده را پیشگویی می‌کند . هواخواهانِ مشیت‌الهی مانند جری فال‌ول ، هال لیندسی ، پت رابرتسون و دیگر رهبران دست‌راستی مسیحی ، اعتقاد دارند که کتاب مقدس ، دومین ظهور نزدیک عیسی مسیح را پس از یک جنگ هسته‌ای سراسری ، بروزِ فلاکت‌های طبیعی ، سقوط و فروپاشی اقتصادی ، اغتشاش‌ها و بهم‌ریختگی‌های اجتماعی پیشگویی کرده است .
اینان اعتقاد دارند که این رویدادها ، باید پیش از دومین ظهور عیسی مسیح اتفاق بیافتد و معتقد هستند که طرح همه‌ی اینها در کتب مقدس ریخته شده است . مسیحیانِ تجدید حیات یافته ، پیش از آخرین دوران هفت‌ساله‌ی تاریخ ، به‌صورت جسمانی از صفحه‌ی زمین به ملکوت آسمان برده خواهند شد و با مسیح در آسمان محشور خواهند بود . آنان از آن بالا و در امنیت کامل ، ناظر و شاهدِ جنگ‌های هسته‌ای و بحران‌های اقتصادی و آزمایش‌های سخت خداوندی خواهند بود . در پایان این دورانِ آزمایش ، این مسیحیانِ تجدید حیات یافته ، به‌همراه فرمانده‌ی عالی خود مسیح ، بازخواهند گشت تا در نبرد هارمجدون شرکت کنند ، دشمنان خدا را نابود کنند و سپس هزارسال بر زمین حکومت کنند ."
آیا ریگان به این مطالب اعتقاد دارد ؟
[...]
در ۲۰ سپتامبر ۱۹۷۰ ، در هنگام کارزار تبلیغاتی برای دومین دوره‌ی فرمانداری ریگان ، خواننده‌ی هالیوود پت بون و همسرش شرلی و نیز دو نفر از کشیشان انجیلی بانفوذ و مردم‌پسند ، یعنی جورج اوتیس و هاوالد بردسن ، در خانه‌ی ریگان در شهر ساکرامنتو از او دیدن کردند . در این دیدار ، گفتگوی طولانی درباره‌ی پیشگویی‌های انبیاء و علائم و نشانه‌های زمان پیش آمد . از جمله آنچه که بردسن با عنوان "ظهورِ روح‌القدس" توصیف کرده است . (اوتیس این ملاقات را در کتاب خودش به‌نام 'حادثه‌ی بزرگ' ، 'دیداری با یک شاه' نامگذاری کرده است ؛ و سلوسر همین دیدار را در کتاب خودش به‌نام 'شناخت درونی ریگان' نقل کرده است .)
هم سلوسر و هم اوتیس چنین نقل کرده‌اند : "در پایان این گفتگو همه‌ی حاضران همراه با فرماندار ریگان دست به دعا برداشتیم ." اوتیس تحت‌تأثیر این حالت روحی قرار گرفته بود و ظاهراً ریگان هم همین وضع را داشت . اوتیس ارتقای رتبه‌ی ریگان را به ریاست‌جمهوری پیشگویی کرد و دستان ریگان از این پیشگویی اوتیس به لرزه درآمد .
در ۲۹ ژوئن ۱۹۷۱ ، فرماندار ریگان از بیلی گراهام تقاضا کرد یک سخنرانی روحانی برای دولت ایالتی و هر دو مجلس قانونگزاری ایالت کالیفرنیا ایراد کند . گراهام در سخنرانی خود اظهار داشت که تنها راه جلوگیری از کمونیسم "اجرا شدن طرح کتاب مقدس است . کتاب مقدس می‌گوید که انسان خود را از زحمت و مرارتی به زحمت و مرارتی دیگر و از قضاوتی به قضاوت دیگر می‌اندازد ؛ و روزی فرامی‌رسد که خداوند در تاریخ انسان مداخله می‌کند و مسیح بازمی‌گردد ."
به‌دنبال آن سخنرانی ، ریگان ضیافت ناهاری به افتخار گراهام برپا کرد . حاضران در این ضیافت عبارت بودند از اعضاء کابینه‌ی ریگان و کارکنان آنان ، همچنین رئیس جنگجویان جنگ صلیبی گراهام در شهر ساکرامنتو و راوی این داستان والت هانسون .
همین هانسون برای خبرنگار رادیو دبلیو ، بی. ای. آی. نیویورک ، یعنی جو کواُومو نقل کرد که در طی ناهار ، گراهام و ریگان سرگرم گفتگو درباره‌ی دومین ظهور خداوند ما ، عیسی مسیح شدند . ...
[...]
و بردسن سخن خود را اینگونه به پایان می‌برد : "این احساس در من ایجاد شد که ریگان کاملاً از هدف خداوند در خاورمیانه آگاه است ؛ و به‌همین دلیل دورانی را که ما در آن زندگی می‌کنیم ، دارای اهمیتِ به‌خصوصی می‌داند ، زیرا رویدادهایی که در کتاب مقدس پیشگویی شده‌اند ، همگی در این دوران درحالِ تحقق یافتند ."
ریگان در سال ۱۹۸۰ ، به‌عنوان یکی از نامزدهای ریاست‌جمهوری ، باز هم درباره‌ی هارمجدون صحبت کرد . او در مصاحبه با روحانی انجیلی ، جیم باکز از شبکه‌ی تلوزیونی پی. تی. ال. گفت : "ممکن است ما همان نسلی باشیم که هارمجدون را می‌بیند ."
[...]
در همان سال ۱۹۸۰ ، ریگان باز به‌عنوان نامزد ریاست‌جمهوری تفسیر مکاشفه‌آمیز دیگری کرد . چنانچه ویلیام سافایر مقاله‌نویس در نیویورک‌تایمز گزارش می‌دهد ، ریگان درضمن سخنرانی برای گروهی از رهبران یهودی چنین گفت : "اسرائیل تنها کشورِ دموکراسی پایدار است که ما می‌توانیم به آن ، به‌عنوان محلی که در آن هارمجدون ممکن است پیش بیاید ، تکیه کنیم ."
[...]
بسیاری از هواخواهان پر و پا قرص مشیت‌الهی ، روسیه را شیطانی و امپراطوری شیطان می‌دانند [ریگان روسیه‌ی شوروی را ، چون بی‌دین بودند همان یأجوج و مأجوجِ عهدعتیق می‌دونست ، که به‌صورت بالفعل خوش یکی از نشانه‌های ظهور می‌توانست باشد !!] ریگان این کلام را در ۸ مارس ۱۹۸۳ ایراد کرده است : "آنها (اتحاد جماهیر شوروی) کانون شیطان در دنیای مدرن کنونی هستند ." او باز ضمن سخنرانی برای انجمن مسیحیان پروتستان چنین گفت : "اعتقاد من بر این است که کمونیسم ، فصل غم‌انگیز و عجیب دیگری از تاریخ بشر است ، حتی حالا که آخرین صفحه‌هایش در حال نوشته شدن است ." [اشاره‌ش به آخرالزمان است]
[...]
یکی از برجسته‌ترین اندیشه‌هایی که توسط جیمز میلز در مقاله‌اش ابراز شده این است که "هارمجدون در دنیایی که خلع‌سلاح شده باشد نمی‌تواند تحقق بپذیرد ." با اینکه همه‌ی ملت‌ها در حال ساخت سلاح‌های بیشتر و بیشتر هستند ، اما هیچکدام بیشتر و سریع‌تر از ایالات‌متحده سلاح نمی‌سازند ...
تدارک جنگ بزرگ ؛ بر اساس پیشگویی‌های انبیای بنی‌اسرائیل ( گریس هال‌سل )

  • Zed.em

... مسیحیانِ حیاتِ نو یافته در شهر ما اعتقاد داشتند که تاریخ بشر ، چنانکه می‌دانیم در طی نبردی در آخرالزمان به‌نام 'هارمجدّون' به پایان می‌رسد و نقطه‌ی اوج آن ظهور دوباره‌ی مسیح است که پس از آن ظهورِ دوباره ، داوری نهایی را درباره‌ی همه‌ی زندگان و مردگان به‌عمل خواهد آورد .
[...]
نظام اعتقادی کسانی که خداشناسی هارمجدّون° را تبلیغ می‌کنند ، بر روی سرزمینِ انجیلی صهیون و دولت صهیونیستی اسرائیل متمرکز است ، که این‌دو را برابرِ هم و یکی می‌گیرند . اینان چون اعتقاد دارند اسرائیل باید "مقرِ فرود آمدن" دومین ظهور مسیح باشد ، سعی دارند پرستش سرزمین اسرائیل را به یک آیین مذهبی بدل سازند .
[...]
پیام خداشناسی هارمجدون روشن است : جنگ ناگزیر است ، پس بیایید با جان و دل به آن بپردازیم .
[...]
از آنجا که مسیحیان صهیونیست اعتقاد دارند که خداوند خود در همه‌ی کارهایی که توسط اسرائیلیان عملی می‌شود دست دارد ، به‌آسانی تصدیق می‌کنند که دیگران ، به‌ویژه ایالات‌متحده باید هرچه مورد نیاز اسرائیل است به او بدهند . خواه این نیاز هواپیماهای آمریکایی برای بمباران کردن تأسیسات هسته‌ای عراق باشد ، یا هواپیماهای جت برای بمباران لیبی ؛ یا بده‌بستان و معامله با منوچهر قربانی‌فر ، ایرانیِ "میانه‌رو" که در حقیقت به‌عنوان کارگزار اسرائیلی‌ها عمل می‌کرد !
هنگامی‌که قربانی‌فر پیشنهاد کرد که بخشی از سودِ کلان حاصل از فروش‌ِ اسلحه به ایران را به کنتراها انتقال دهد ، به گفته‌ی سرهنگ دوم اولیور نورث "مسلم بود که این پیشنهاد ، اگر منشاء اصلی‌اش دستگاه‌های اطلاعاتی اسرائیل نبوده باشد ، با آگاهی و پشتیبانی آنها ، یا حتی خود دولت اسرائیل عنوان شده است ." نورث در شهادت خود در برابر کمیته‌ی منتخب کنگره‌ی ایالات‌متحده در ۸ ژوئیه‌ی ۱۹۸۷ این مطلب را هم اظهار داشت که او و رئیس سیا ، مطلع بوده‌اند که اسرائیلی‌ها با آنها دو دوزه بازی می‌کنند ؛ اما چون آنها اسرائیلی بودند مقام‌های آمریکایی این فریبکاری را قبول کردند و به روی خود نیاوردند .
تدارک جنگ بزرگ ؛ بر اساس پیشگویی‌های انبیای بنی‌اسرائیل ( گریس هال‌سل )


°دره‌ی مجدّو در ۲۰ مایلی جنوب-جنوب‌شرقی حیفا قرار دارد و حدود ۱۵ مایل از دریای مدیترانه فاصله دارد . شهر مجدو در دوران باستان شهر بسیار مهمی بوده و در محل تقاطع دو جاده‌ی مهم استراتژیک نظامی و کاروان‌رو قرار داشته است . نقل است سلیمان این شهر را مستحکم ساخت و به مرکزی برای اسب‌ها و ارابه‌هایش بدل ساخت .
اعتقاد بر این است که این محل ، همان محل نبرد نهاییِ آرماگدون است : کلمه‌ی عبری 'هار' به‌معنی کوه است ، به اضافه‌ی 'مجدو' کلمه‌ی 'هارمجدو' را می‌سازد که کوهِ مجدو معنی می‌دهد ، و در پیشگویی‌ها صحنه‌ی نبرد هارمجدون معرفی شده است !

  • Zed.em

در زبان فارسی واژه‌ی نبی را با واژه‌ی پیامبر (پیام‌آور) مترادف می‌شماریم . ... درحالیکه چه در زبانِ عربی کهن و چه عربی کنونی ، این واژه به‌معنای 'پیشگو' و 'خبر دهنده' به‌کار رفته است و امروز هم چنین است . به‌عنوان مثال آنچه را که ما در رسانه‌های گروهی اخبار می‌گوییم ، عرب‌زبانان انباء می‌گویند . اما در عربی کهن و ترجمه‌های کهن به زبان فارسی ، بهترین شاهد خودِ تورات و ترجمه‌ی مفهوم‌های چندگانه‌ای است که این واژه می‌رساند . ازاین‌رو از کاربردهای بس فراوان این واژه به چند مورد اشاره می‌شود :
[...]
"پس گفتم آه ای خداوندِ یهوه اینک انبیاء به ایشان می‌گویند که شمشیر را نخواهید دید و قحطی به شما نخواهد رسید بلکه شما را در این مکان ، سلامتی پایدار خواهم داد ○ پس خداوند مرا گفت این انبیاء به اسم من دروغ نبوت می‌کنند . من ایشان را نفرستادم و به ایشان امری نفرمودم و تکلم ننمودم . بلکه ایشان به رؤیاهای کاذب و سحر و بطالت و مکر دلهای خویش برای شما نبوت می‌کنند ." [کتاب ارمیای نبی باب ۱۳ آیه‌های ۳ و ۴]
"انبیای تو رؤیاهای دروغ و باطل برایت دیده‌اند و گناهانت را کشف نکرده‌اند تا تو را از اسیری برگردانند . بلکه وحی کاذب و اسباب پراکندگی برای تو دیده‌اند ." [کتاب مراثی ارمیا باب ۲ آیه‌ی ۱۴]
[...]
گفتنی است که پیشگوییِ نتیجه‌ی جنگ‌ها یا خوابگزاری‌ها به‌هیچ‌وجه منحصر به انبیاءِ اسرائیلی یا مسیحی نیست . در همه‌ی کتب کهن ادبیات جهانی ، از ایلیاد و ادیسه‌ی هومر گرفته تا شاهنامه‌ی خودمان و تاریخ‌های قرن‌های پسین آنها ، حتی دیوان‌های شعر شاعران چه در زمینه‌ی پیشبینی نتیجه‌ی جنگ‌ها ، چه رویدادهای طبیعی به اینگونه پیشگویی‌ها برمی‌خوریم . تا مدت‌ها کوشش می‌شد به کمک علم نجوم به این پیشگویی‌ها جنبه‌ی علمی بدهند . حتی رسانه‌های جمعی معاصر هم بارها با لبخند از فالگیر و پیشگویِ خصوصی خانم ریگان یاد کرده‌اند .
[...]
"طبعاً پیشگویی در بین‌النهرین منحصراً متکی به تنجیم نبود و پیشگویی بر اساس اعمال جادویی هم جزو آن انجام می‌گرفت . دریدن شکم جانوران ، توجه به پرواز پرندگان ، نبرد پرندگان و بسیار گونه‌های دیگرِ پیشگویی وجود داشت . اهمیت پیشگویی در بین‌النهرین را از بسیاری مدارک که مربوط به آن است می‌توان دریافت ، که از دوره‌ی بابلی کهن تا زمان سلوکی‌ها بر روی هم انباشته شده است ، و توجهِ ملل همسایه به این تخصص عظیم بین‌النهرینی چنان بود که نوشته‌های بابلی را در این‌زمینه در شوش پایتخت عیلام ، در نوزی ، در هتّوشا پایتخت هیتی‌ها و حتی در سرزمین سوریه و فلسطین رونویسی می‌کردند و به عیلامی و هیتی ترجمه می‌نمودند . از میان رفتن تمدن بین‌النهرین و زبان و کتابت آن نیز مانع گسترش روش‌های پیشگویی بین‌النهرینی به فلسطین و مصر نشد و حتی از آنجا به اروپا رفت ." [پژوهشی در اساطیر ایران ، مهرداد بهار ، ص۴۳۳]
تدارک جنگ بزرگ ؛ بر اساس پیشگویی‌های انبیای بنی‌اسرائیل ( گریس هال‌سل )

  • Zed.em

... محتوای شگفت این کتاب که با شیوه‌ای روان و جذاب به نگارش درآمده است ، به‌روشنی نشان می‌دهد که توطئه‌ای بزرگ در کار است و عده‌ای سلطه‌گر و ماجراجوی صهیونیست به بهانه‌ی وجود پیشگویی‌هایی ، درباره‌ی رویارویی با مسلمانان با همکاری مسیحیانِ افراطی دستِ راستی ، در تدارک جنگی سهمگین با کشورهای اسلامی هستند . گرچه در این کتاب دولت آمریکا و در رأس آن سیاستمدارانی همچون ریگان از حزب جمهوری‌خواه ، از حامیان اصلی این توطئه محسوب می‌گردند ، اما متأسفانه پوشش فریبکارانه ، از قبیل حمایت‌های ظاهری از مسلمانان ، ایجاد پارلمان برای آنها ، برگزاری انواع کنفرانسهای اسلامی در لندن ! و ... دست‌های پلید کهنه‌کاران سیاست انگلیس را در این توطئه از دید تحلیلگران سطحی پنهان ساخته است . درحالیکه اندکی تأمل در فعالیتِ سازمان جاسوسی اینتلیجنت سرویس ، نفوذ عمیق و دیرین آن را در کشورهای اسلامی ، و بالأخره نقشِ آن در پیدایش انواع جریان‌های تندروی مذهبی و تروریستی در منطقه و تأثیر تعیین‌کننده‌ای که این جریانات در روابط کشورهای اسلامی با دولت‌های رقیبِ انگلیس در عرصه‌ی جهانی ایجاد می‌کنند و از این‌طریق منافع انگلیس تأمین می‌گردد ، همه حاکی از این است که در این توطئه نیز باید به دنبال نقشِ اساسی انگلیس‌های صهیونیست و یا صهیونیست‌های انگلیسی بود .
[...]
مطلق‌گرایی ریشه‌ی همه‌ی خودمحوری‌ها است و خودمحوری بهانه‌ای برای خشونت و جنگ و کشتار . وقتی افراد و گروه‌های اجتماعی خودمحور می‌شوند ، قربانی ، افراد عادی و دگراندیش هستند که همچون آنها فکر نمی‌کنند . اما زمانی‌که دولت‌ها متولی و مبلغ آن می‌گردند ، ایجاد خشونت و کشتار به قتل‌عام‌هایی می‌انجامد که حاصل آن نسل‌کشی و تصفیه‌های قومی خواهد بود ؛ همان چیزی که در یوگوسلاوی ، افغانستان و فلسطین به‌دست صرب‌ها ، طالبان و اسرائیل درحالِ انجام است . گرچه این رویکرد در آغاز بر اساسِ تفکری خاص شکل می‌گیرد که افرادی اندیشه‌ی خود را برتر انگاشته و برای خود رسالتِ پاکسازی قائل می‌شوند ، اما گذشت زمان و درگیر شدن در گرداب خشونت فاصله‌ی آنها را با منطق و اندیشه به‌حدی دور می‌سازد که به‌تدریج جنگ و خشونت برای آنها هدف می‌گردد بدین‌معنی که "می‌جنگند و تبلیغ جنگ و خشونت می‌کنتد تا زنده بمانند ."
تدارک جنگِ بزرگ ، نمایانگر تلاش پیگیر صهیونیست‌ها برای تبلیغ جنگ و انجام چنان رسالتی است . دستاویز آنها دراین‌باره پیشگویی‌هایی از پیامبران بنی‌اسرائیل است که حاکی از وقوع "جنگی بزرگ در زمانی نزدیک" می‌باشد . [آرماگدون]
این پیشگویی‌های حیرت‌انگیز ، زمان و مکان این رویارویی بزرگ و طرف‌های آن‌را به‌روشنی مشخص کرده و نقش برجسته را نیز به ایران اختصاص داده است . گرچه این مسأله ممکن است گروهی جنگ‌طلب را خوشایند باشد ، اما از آنجا که وجودِ اینگونه پیشگویی‌ها ، برفرضِ صحت نیز ، دلیل وقوع حتمی آن در زمانی مشخص نمی‌تواند باشد ، مسلماً تبلیغ و بهره‌برداری از آن توسط اسرائیل در این موقعیتِ خاص که ملت ما بیش از هر زمان دیگر به آرامش نیاز دارد ، هدفی جز درگیر کردن ایران و بهره‌برداری از پیامدهای آن نخواهد داشت .
امید است آگاهی از آن به‌وسیله‌ی این کتاب ، موجبات برخوردِ توأم با درایت و هوشیاری ، درنتیجه خنثی‌سازی آن‌را فراهم آورد .
تدارک جنگ بزرگ ؛ بر اساس پیشگویی‌های انبیای بنی‌اسرائیل ( گریس هال‌سل )

  • Zed.em

وقتی پیوندِ میان آدمیان برای نفع شخصی است ، اگر مشکلی پیش آید دوستی دشمنی گردد .‌
وقتی پیوند آسمانی است ، اگر مشکلی پیش آید دوستی عشق گردد .
"اگرچه دوستی با دانا چون آب بی‌مزه است ، و دوستی با نادان شیرین چون شربت ؛ ولی بی‌مزه‌گیِ دانا مِهر گردد و شیرینیِ نادان نفرت ."
این کتاب بی‌فایده است ؛ آموزه‌های جوانگ‌زه ( توماس مرتون )

  • Zed.em

هر چیز گنجایش خاص خود را دارد . درنتیجه او که خواهانِ دُرست بی‌غلط ، و نظم بدونِ بی‌نظمی است ، توانِ درکِ آیین و قوانین زمین و آسمان را ندارد . نمی‌داند که چگونه همه‌چیز به هم وابسته است .
آیا آدمی می‌تواند تنها متوجه‌ی آسمان باشد و از زمین چیزی نداند ؟ آنان وابسته به یکدیگرند . شناختِ یکی شناختِ دیگری را باید . رویگردانی از یکی رویگردانی از هر دو است .
آیا آدمی می‌تواند به خیر بیاویزد و شر را دربرابرش در نظر نگیرد ؟ اگر کسی چنین ادعا کند ، ابله و دغل است .
حکومت از گروهی به گروهِ دیگر رسد . او که با سلاحِ زور و مخالفتِ جماعت بر کرسی حکومت نشیند ، نامش غاصب و ظالم است . او که با جماعت همراه است ، نامش حاکم دانا است .
[...]
فاتحِ حقیقی او است که توسط انبوهی از خُردان به‌تسخیر نیاید . اندیشه فاتح است ، ولی تنها اندیشه‌ی دانا .
این کتاب بی‌فایده است ؛ آموزه‌های جوانگ‌زه ( توماس مرتون )

  • Zed.em

رهبرانِ فرزانه‌ی پیشین ، دلیلِ موفقیتِ خود را در مردم می‌دیدند و دلیلِ شکستِ خود را در خود .
راستی را در مردم می‌دیدند و کژی را در خود .
از این‌رو حتی با رنجِ یک‌تَن ، گناه از خویش می‌دیدند و خود را کنار می‌نهادند .
ولی امروز به یقین اینگونه نیست . امروز رهبران کارشان را در نهان می‌کنند و گناه بر مردمِ بی‌خبر می‌نهند . و مردمان را که توانِ رویارویی با این دشواری را ندارند ، مجازات می‌کنند . آنان را به بالاترین مرتبه زیرِ فشار می‌گذارند . و آنانکه تابِ‌تحملش را ندارند ، هلاک می‌شوند . وقتی مردم دریابند که توانِ کافی ندارند ، ظاهرسازی می‌کنند . و دمی که گاهِ چنین دورویی و تظاهر است ، چگونه رهبران و مردم با هم بسازند ؟
توان که نباشد نیرنگ به‌کار می‌رود .
آگاهی که نباشد فریب به‌کار رود .
موادِ اولیه‌ی زندگانی نباشد دزدی به‌کار رود .
ولی عامل اصلی در این دزدی و دروغ‌گویی کیست ؟
این کتاب بی‌فایده است ؛ آموزه‌های جوانگ‌زه ( توماس مرتون )

  • Zed.em

مردان راستینِ پیشین
به‌خواب رفتند بدونِ رؤیا ، برخاستند بدونِ اندوه
خوراک‌شان ساده ، نفس‌هاشان ژرف .
[...]
مردانِ راستینِ پیشین ، نه هوسی به زندگی داشتند و نه هراسی از مرگ .
بدین‌سو آمدند ، بی‌خُرسندی
بدان‌سو رفتند ، بی‌اندوه
آسوده آمدند و آسوده رفتند .
از یاد نبردند از کجا ، نپرسیدند به کجا و نه با ترشرویی با زندگی ستیز داشتند . شادمانه در آغوش کشیدند زندگی را آنگونه که آمد ؛ بی‌درد در آغوش گرفتند مرگ را و رفتند .
به آن سوی ! به آن سوی !
هیچ اندیشه برای ستیز با خدا نداشتند . و نه سعی بر انجام خواستِ خدا با افکارِ ناچیزِ خود .
اینان آنانند که گوییم مردان راستین . جانشان آزاد ، اندیشه‌شان محو ؛ رُخ‌شان آرام ، جبین‌شان روشن ؛
اگر خُنک بودند ، تنها به خُنکی پاییز
اگر داغ بودند ، نه داغ‌تر از بهار
هرچه از آنان برآمد ، به کردارِ چهار فصل ، آرام آمد .
این کتاب بی‌فایده است ؛ آموزه‌های جوانگ‌زه ( توماس مرتون )

  • Zed.em