aleshanee

سعی در معقول و متعادل بودن با مردمان نفهم کار بسیار خطرناکی است !

aleshanee

سعی در معقول و متعادل بودن با مردمان نفهم کار بسیار خطرناکی است !

ما از قبیله‌ای هستیم که مدام می‌پرسیم ، و اینقدر می‌پرسیم تا دیگه هیچ امیدی باقی نمونه!

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
پیوندهای روزانه

مراحل اجتماعی تصوف

چهارشنبه, ۳۰ آبان ۱۴۰۳، ۱۰:۴۱ ق.ظ

تصوف از نظر اجتماعی سه مرحله‌ی اساسی را پیموده است :
تصوف پرهیز ، یا قهر !
تصوف عشق ، یا صلح !
تصوف پرخاش ، یا جنگ !
موج تصوف پرهیز یا زهد بویژه از دوران بنی‌امیه بالا گرفته است . هنگامیکه یکباره ، بطور یکپارچه ، بساط ساده‌ی خلفای راشدین به بارگاه پُرتجمل اموی (به‌تقلید از بیزانس) تبدیل گشت و اقتصاد چپاول برای پُر کردن خزینه‌ی خلفای زرپرست دنیاگرا ، جایگزین نظام مردم‌گرای مالیِ اسلامی گردید ؛ درمیان انواع اعتراض‌ها ، گروهی نیز راه زهد و پرهیز و خودداری از همکاری با یغماگران مال و جان مردم را درپیش گرفتند . اینان 'نُساک' یا زاهدان نخستین ، پیشگامان تصوف زهد و مردم‌گریزی و چله‌نشینی بودند !
لیکن اندک‌اندک که فشار غارتگران فزونی یافت و 'اقتصاد چپاول' شیوه‌ی حکومت آشنا و بیگانه گشت ، زمزمه‌ی درس محبت و عشق نیز از خانقاه‌ها ، و لزوم بازگشت به میان مردمان و ترمیم دل‌ها بالا گرفت . عصر شمس بویژه عصر تصوف عشق است . جوهر منطق‌الطیر عطار آموزش عشق و اتحاد است . سیمرغ رمزواره‌ی وحدت‌ملی در مدینه‌ی فاضله‌ی عرفان اجتماعی ایران است که نتیجه‌ی ترکیب و سنتز وحدت مرغان پراکنده است ! و مرغان در منطق‌الطیر ، هریک مظهری از انسان‌های جدا از یکدیگر به‌شمار می‌روند !
شمس زمزمه‌ی تصوف مردمگرا ، تصوف عشق و عرفان اجتماعی را از زاویه‌ی خانقاه بونجیب ، عبدالقاهر سهروردی ، (احیاناً همو که به سعدی بر فراز آب مقامات مردی و مردانگی آموخته است) آغاز می‌کند . سعدی نیز به عرفان اجتماعی ، به ترک زاویه‌نشینی و گوشه‌گیری ، به موج نو در تصوف می‌پیوندد . وی از مرشد شهاب خود آموخته است که :
در جمع بدبین مباش !
و آنگاه همین درس را به‌هنگام کمال بلوغ و پختگی خویش ، به زیباترین بیان‌ها در عصر نیاز خلق به دستگیر و راهنما از زبان صاحبدلی که از خانقاه (در اینجا کنایه‌ای از تصوف پرهیز) به مدرسه (رمزواره‌ای برای تلاش مردمگرایانه‌ی موج نو در تصوف) پیوسته است برای ما بازگو می‌کند :
صاحبدلی به مدرسه آمد ، از خانقاه
بشکست عهد صحبت اهل طریق را
گفتم :
میان عابد و عالم چه فرق بود ؟! تا اختیار کردی از آن این فریق را ؟!
گفت :
آن گلیم خویش به‌در می‌بَرد ز موج ، وین جهد می‌کند که رهاند غریق را ! (گلستان ۳۰/۲)
تصوف در عصر صفوی وارد مرحله‌ی موج پرخاش خود می‌شود . تا جاییکه بیشترِ لشکریان شاه‌اسماعیل را صوفیان و درویشان تشکیل می‌دهند و نخستین دولت سراسری ایران ، بعد از عرب ، در حقیقت از خانقاه صفی‌الدین اردبیلی ، صوفی بزرگ سرچشمه می‌گیرد .
در هرحال شمس از سفیران و راهبران بزرگ تصوف عشق (تصوف مردمگرا ، عرفان اجتماعی) در عصر جدایی انسان‌ها و پریشانی ضابطه‌ها است . یکی از علل ناسازگاری و پرخاشگری شمس را نیز ، نسبت به صوفیان و درویشان زمان خویش ، در همین نقد او از تصوف زهد و گوشه‌گیری و تبلیغ موج نو در تصوف عشق باید جستجو نمود ...
[...]
مولوی به تصوف عشق ، به سماع و رقص و به پایکوبی و شورافکنی ، برای چه روی می‌آورد ؟ مولوی خود آگاهانه آن‌را ترک زهد ، ترک خودگرایی و به‌سبب مردمگرایی اعلام می‌دارد :
"تا غایت ، بندگی‌ها می‌کنم ... می‌کوشم و می‌خروشم تا مگر اصحاب خود را به‌جمالی ، و کمالی ، و حالی توانم رسانیدن !" (افلاکی ۴/۳)
شعر ، موسیقی و رقص در تصوف عشق ، وسیله است نه هدف ! وسیله‌ی تلطیف عواطف ، سبب کاهش خشونت‌ها است . کار ابزار همگرایی‌ها ، آشنایی‌ها و دوستی‌ها ، چاره‌جویی جدایی‌ها و درمان تنهایی‌ها است . ...
[...]
تصوف عشق باید با یأس‌ها و هراس‌ها پیکار کند . از این‌رو به شور ، به هیجان ، به شادی و به پایکوبی‌های دسته‌جمعی نیازمند است . پس سماع را فریضه‌ی مذهب خویش می‌شناسد . (ش۲۵۱) و با مخدرات مانند حشیش که از شور و هیجان می‌کاهد و میل به انزوا و گوشه‌گیری (صفت برجسته‌ی تصوف پرهیز) را هرچه‌بیشتر در آدمی دامن می‌زند به شدت دشمنی ورزد . (ش۲۵۰و۲۹۲)
خطِ سوم _درباره‌ی شخصیت ، سخنان و اندیشه‌ی شمس تبریزی ( ناصرالدین صاحب زمانی )

  • Zed.em

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی