aleshanee

سعی در معقول و متعادل بودن با مردمان نفهم کار بسیار خطرناکی است !

aleshanee

سعی در معقول و متعادل بودن با مردمان نفهم کار بسیار خطرناکی است !

ما از قبیله‌ای هستیم که مدام می‌پرسیم ، و اینقدر می‌پرسیم تا دیگه هیچ امیدی باقی نمونه!

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
پیوندهای روزانه

۱۶ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «مارین کاتوسا» ثبت شده است

زمانیکه عصر پترودلار پایان پذیرد ، آیا این پایان پُر سر و صدا خواهد بود یا اینکه با آه و ناله همراه خواهد بود ؟ تاریخ مطلب خاصی را برای ارائه در این‌باره ندارد . همانطور که در فصل قبل بیان شد ، زوال پوند انگلیس° سی‌سال و دو جنگ‌جهانی طول کشید و جمع شدن یک امپراطوری حتی می‌تواند بیشتر نیز طول بکشد . آیا داستان مشابهی برای ایالات‌متحده وجود دارد ؟ شاید ، اما سه عامل به‌نحو مجاب کننده‌ای نشان می‌دهد که برداشتن دلار نسبتاً سریع و نگران‌کننده خواهد بود :
  • نخست اینکه بریتانیا در دوران شکوفایی خود بر جهانی بسیار متفاوت حکومت می‌کرد . بسیاری از مناطق پر جمعیت ، از لحاظ اقتصادی در سده‌های نسبتاً تیره‌ی خود به‌سر می‌بردند و تهدیدی برای هژمونی بریتانیا محسوب نمی‌شدند ؛ اما امروزه چند مرکز قدرت مالی ازجمله روسیه ، چین و برزیل با توانایی فنی برای ساخت سیستم‌های مستقل از دلار وجود دارند که دارای قدرت کافی برای جذب مشارکت گسترده‌ی بین‌المللی هستند .
  • دوم اینکه ، امروزه به‌دلیل افزایش ظرفیت محاسباتی در هرجا ، تَرک دلار آسان‌تر خواهد بود . در عصر خودکار و دفترکل ، نگه‌داشتن حساب‌ها به‌صورت چند ارز ، جز برای مؤسسات بازرگانی برای هیچکس عملی نبود . امروزه به‌لطف مدیریت مدرن داده‌ها ، هر مؤسسه‌ی تجاری که خواهان این امر باشد می‌تواند یک حساب بانکی چند ارزی داشته باشد و سیستم حسابداری چند ارزی خود را به‌راه بیاندازد ؛ بنابراین نیاز به یک ارز ذخیره که به‌عنوان یک زبان مشترک مالی برای تجارت بین‌الملل عمل کند دیگر احساس نمی‌شود ؛ پس خداحافظی کردن از دلار در این عصر بسیار از آسان‌تر از ترک پوند در قرن گذشته خواهد بود .
  • سوم اینکه حجم دارایی‌هایی که از آنها اجتناب می‌شود بی‌سابقه خواهد بود . به‌دلیل قابلیت بازخرید پوند به‌جای طلا ، بریتانیا هرگز به افراطی که ایالات‌متحده در سوءاستفاده از موقعیت خود به‌عنوان صادر کننده ارز ذخیره‌ی جهانی انجام داد نزدیک نشد . ایالات‌متحده در سال ۱۹۷۱ ، زمانیکه رئیس‌جمهور نیکسون سفره‌ی طلا را جمع کرد ، از نظم طلا دور شد . از آن‌زمان صادر کردن دلار و سندهای بدهکاری بر پایه‌ی دلار یک صنعت روبه‌رشد بوده است که البته چنین موردی در رابطه با پوند وجود نداشت ؛ بنابراین حجم دارایی‌های دلاری که خارجی‌ها از آن دوری می‌کنند بسیار بزرگ‌تر خواهد بود .
جنگ سردتر ؛ چگونه تجارتِ جهانیِ انرژی از دست آمریکا خارج می‌شود ؟ ( مارین کاتوسا )

°قبل از جنگ جهانی اول ، پوند استرلینگ بریتانیا ارز حاکم دنیا بود . البته نه دقیق مثل دلار امروز ، بلکه چیزی شبیه به آن . این موفقیتی برای کارگزاران بریتانیایی بود که این نقشِ خوب را به پوند داده بودند . سیستم تولیدی که آنها ایجاد کرده بودند بسیار کارآمدتر از کارگاه‌های هنرهای دستی بود که بعدها ایجاد کردند ، چراکه این سیستمِ تولید در بازارهای صادراتی بود . دیگر کشورها مواد خام را به بریتانیا می‌فروختند و بریتانیا با ایجاد ارزش افزوده آنها را به محصولات صنعتی که عمدتاً پارچه و مواد فلزی بود تبدیل می‌کرد .
بریتانیا به کارگاه دنیا تبدیل شده بود و محصولات نسبتاً کم‌هزینه را در حجم فراوان پخش می‌کرد ، جهان نیز خواستار آن محصولات بود ؛ اما برای خرید آنها نیاز به پوندهای بریتانیایی بود . ازاین‌رو تقاضای پوند هم‌زمان با آن بالا رفت . بریتانیا همچنین یک نیروی نظامی قوی را برای خود ایجاد کرده بود ، مخصوصاً نیروی دریایی این کشور ، و همچنین مستعمره‌های بسیاری را تحت‌کنترل درآورده بود . این مستعمره‌ها که برخی از آنها دارای منابع سرشار بودند برتری پوند را تقویت می‌کردند .
بین سال‌های ۱۷۸۰ و ۱۸۱۵ مرکز اقتصاد جهان لندن بود و در ۱۹۲۹ این مرکز به آنسوی اقیانوس اطلس ، یعنی نیویورک منتقل شد .
  • Zed.em
آنچه که قابل پیشبینی است این است که دولت ایالات‌متحده برای حفظ هژمونی دلار دست به هر کاری می‌زند . در فصل گذشته سخنی را مطرح کردیم مبنی براینکه تهاجم سال ۲۰۰۳ به عراق بیشتر از هرچیز دیگر ناشی از خطری بود که سیستم پترودلار را تهدید می‌کرد ، چراکه صدام‌حسین سیستم دلار را از برنامه‌ی تجاری خود حذف کرده بود . بدین‌صورت که در ازای فروش نفت ، لیست غذایی دریافت می‌کرد یا اینکه به‌جای دلار از یورو استفاده می‌کرد .
مورد مشابهی را می‌توان درمورد خیزش مردم در لیبی بیان کرد . نظام رژیم معمر قذافی ضعیف شده بود ، اما پایان آن می‌تواند آموزنده باشد . چراکه قذافی جهان عرب و آفریقا را تشویق کرده بود که ارزهای دلار و یورو را کنار گذاشته و به‌جای آن از یک ارز جدید که دینار طلا باشد استفاده کنند . دیری نپایید که قذافی به‌وسیله‌ی شورشیان و با کمک ایالات‌متحده و ناتو عقب رانده شد و به تاریخ پیوست . این امر همچنین گویای این حقیقت است که این جنگ پوشش شرعی را به واشنگتن داد که ۳۰میلیارد دلار از دارایی‌های مشکل‌دار لیبی را بلوکه کند . این دارایی از طرف کشور لیبی برای اعضای یک اتحادیه‌ی اقتصادی آفریقایی تخصیص داده شده بود : بانک سرمایه‌گذاری آفریقا در لیبی ، صندوق پول آفریقا در کامرون و بانک مرکزی آفریقا در نیجریه که در آستانه‌ی چاپ ارز جدید و جایگزین دلار برای آفریقا قرار داشت .
جنگ سردتر ؛ چگونه تجارتِ جهانیِ انرژی از دست آمریکا خارج می‌شود ؟ ( مارین کاتوسا )
  • Zed.em
... اگر به هر دلیلی حکومت لرزان آل‌سعود واقعاً متلاشی شود چه اتفاقی رخ خواهد داد ؟ سَوای پادشاهی ، دین تنها منبع ساختار اجتماعی عربستان است چراکه احزاب سیاسی در این کشور وجود ندارند و اتحادیه‌ها و سازمان‌های اجتماعی به‌غیر از سازمان‌های خیریه ، همه توسط اعضای خاندان سلطنتی اداره می‌شود . درصورت سقوط آل‌سعود تنها بازیگران آماده که می‌توانند در خلأ موجود پا پیش بگذارند اسلام‌گرایان خواهند بود . تغییر موضع در رابطه با اخوان‌المسلمین در مصر برای بسیاری ناراحت کننده بود اما این مطلب در مقایسه با آنچه در عربستان اتفاق می‌افتد ناچیز است . رهبری اسلامی در شبه‌جزیره‌ی عربستان به سردی آنچه در مصر روی کار آمد نخواهد بود . اسلام‌گرایان سعودی که تحت مُسّمای مسلمانان وهابی شناخته می‌شوند ، سخت‌ترین و ارتجاعی‌ترین گونه‌ی دینی هستند . در یک کلمه می‌توان گفت آن‌ها هم‌کیشان اسامه بن‌لادن هستند . سعودی‌ها ظاهراً وهابی هستند و مجموعه‌ی قوانین سفت و سخت خود را به مردم تحمیل می‌کنند ، اما موضوع این است که آنها هشت‌دهه در تجملات زندگی کرده و علی‌رغم حمایت از شورشیان سوری و دخالتی که در بحرین داشتند ، نسبت به برادران رادیکال‌ترشان افراط‌گرایی کمتری دارند .
زمانیکه آل‌سعود سقوط کند و اسلام‌گرایان رادیکال روی کار آیند ، صلح با جمهوری اسلامی شیعه غیرمحتمل خواهد بود . می‌توان گفت که هرکجا این دو فرقه به هم برسند ، می‌تواند شروع یک جنگ باشد . هر دو فرقه اعتقاد دارند که طرف دیگر بسیار از صراط مستقیم فاصله گرفته ، به‌نحوی که پیروان آنها کافر هستند . زمانیکه اسلام‌گرایان بر ریاض حاکم شوند احتمال جنگ بین عربستان سعودی و ایران بسیار بالا خواهد گرفت و این امر پیامدهای وحشتناک و آشکاری برای منطقه دربرخواهد داشت ، سراسر جهان را با کاهش فاجعه‌آمیز منابع نفتی روبرو می‌کند و بدتر از آن یک عربستان اسلام‌گرای وهابی می‌تواند به‌وسیله‌ی متوقف کردن کامل چاه‌های نفت به شیطان بزرگ یعنی غرب حمله کند و این امر مشابه بحران نفت در سال ۱۹۷۳ خواهد بود ، اما با این تفاوت که جهان امروز بیشتر به نفت وابسته است . قیمت نفت در سال ۱۹۷۳ سیصد درصد افزایش یافت ، می‌توانید تصور کنید که امروز اگر چنین اتفاقی بیافتد قیمت‌ها به چه نحوی خواهد بود .
[...]
... اما فاجعه‌ی واقعی ، نابودی سیستم پترودلار خواهد بود . اگر عربستان از غرب روی برگرداند به چه کشور دیگری رو می‌کند ؟ یک خواهان احتمالی روسیه‌ی پوتین است که محتملاً با تأسیس یک سیستم تجاری روبل-ریال پاپیش می‌گذارد . چین هم می‌تواند با پیشنهادی مشابه و به‌کارگیری یوآن خود را مطرح کند و معلوم نیست ، چه بسا دیگرانی هم بیایند . چه دوست داشته باشیم چه نه ، سیستم پترودلار در حال افول است .
جنگ سردتر ؛ چگونه تجارتِ جهانیِ انرژی از دست آمریکا خارج می‌شود ؟ ( مارین کاتوسا )
  • Zed.em
اسرائیل نزدیک‌ترین متحد ایالات‌متحده در خاورمیانه است . این رژیم اولین کشوری است که از کمک خارجی آمریکا برخوردار است و هیچ کمپین ریاست‌جمهوری در آمریکا ، تعهد محکم خود به این کشور را مورد غفلت قرار نمی‌دهد .
[...]
پوتین دو بار در آنجا بوده است و از اسرائیل به‌عنوان یک کشور روس‌زبان یاد کرده ؛ چراکه حدود نیمی از اراضی اشغالی ، مهاجران یهودی هستند که از روسیه و اروپای شرقی به آنجا مهاجرت کرده‌اند .
علی‌رغم حمایت پوتین از ایران ، حماس و اسد در سوریه ، اسرائیل کنار آمدن با روسیه را کاملاً مثبت تلقی می‌کند . زیرا چند نقطه‌ی همبستگی بین آنها وجود دارد . یک بلوک فعال سیاسی از روس‌زبانان ، ۲۰٪ جمعیت اسرائیل را تشکیل داده و هر سال ۱۰هزار یهودی روس به اراضی اشغالی مهاجرت می‌کنند . به‌علاوه روابط اقتصادی بین آنها درحال رشد است و تجارت دوطرفه بین آنها سالانه سه‌میلیارد دلار برآورد می‌شود و یک موافقت‌نامه‌ی تجارت آزاد پیشنهادی می‌تواند بر این مقدار بیافزاید . روسیه با بیش از ۶۰۰هزار نفر در سال ، یک منبع درآمد بزرگ توریستی برای اسرائیل است و بعد از ایالات‌متحده مقام دوم را به‌خود اختصاص می‌دهد .
وزیر امور خارجه‌ی اسرائیل آویگدور لیبرمن متولد روسیه بوده و روابط نزدیکی را با روسیه ایجاد کرده است . شاید مهمتر از آن این باشد که دو کشور تهدید دائمی را از طرف اسلام حس می‌کنند و دارای سیاست‌های هم‌سو در رابطه با تروریسم هستند .
[...]
... در منطقه‌ای که سیاست‌های آن حول منابع انرژی می‌چرخد ، اسرائیل مدت زیادی در یک وضعیت نابرابر قرار دارد ؛ و برای تأمین منابع نفت و گاز مورد نیاز خود دست و پا می‌زند ؛ اما این شرایط دیگر وجود ندارد . ثروت گاز طبیعی یافت شده در اسرائیل یک دگرگونی بنیادین را نه تنها برای اسرائیل بلکه برای سرتاسر خاورمیانه و تمام کشورهایی که در این امور دخالت دارند به‌بار می‌آورد . نفوذ اسرائیل درحال بیشتر شدن است و روسیه ممکن است درحال تغییر دادن دیدگاه خود باشد و ایران آسیب را احساس می‌کند . مصر در حال ازدست دادن یک مشتری بزرگ است . تعهدات منطقه‌ای و جهانی درحال تغییر است .
جنگ سردتر ؛ چگونه تجارتِ جهانیِ انرژی از دست آمریکا خارج می‌شود ؟ ( مارین کاتوسا )
  • Zed.em
سوریه از آن‌جهت برای ایالات‌متحده اهمیت دارد که این کشور مستقیم یا غیرمستقیم تقریباً در تمام منازعات در خاورمیانه دخیل است . سوریه مرکزی برای منازعات خاورمیانه (نزاع بین شیعه و سنی ، عرب‌ها و اسرائیل ، ایران و اسرائیل و ایران و اعراب) است .
حتی مسیحیان به‌عنوان متحدان علوی‌ها مشارکت کرده‌اند . هر بازیگری در خاورمیانه یک نماینده یا متحد طبیعی و یا دشمن طبیعی در سوریه دارد ؛ بنابراین هرچه در سوریه رخ دهد بر امنیت تمام کشورهای منطقه ازجمله رژیم صهیونیستی ، عربستان سعودی و همتایان تولید کننده‌ی نفت خلیج‌فارس تأثیر می‌گذارد .
اولین و مهمترین مسأله این است که سوریه سومین ضلع از مثلث ایران ، حزب‌الله و سوریه است . کنسرسیومی از رژیم‌های شیعی که دارای خصومت مشترک با عربستان سعودی و دیگر قدرت‌های سنی مذهب است و به دلایل مختلف با اسرائیل و غرب مشکل دارد .
این اتحاد بسیار فعال است ، چراکه با پول و سلاح از حماس در غزه و حزب‌الله در لبنان حمایت می‌کنند .
[...]
روسیه دلایل خاص خود را برای حمایت از سوریه دارد . یکی از آنها 'طرطوس' است . روسیه متعهد به حمایت از رژیم علوی اسد شده است ، چراکه این رژیم به روسیه اجازه‌ی استفاده از پایگاه دریایی طرطوس را می‌دهد ، پایگاهی که تنها بندر نظامی در دسترس روسیه خارج از مرزهای شوروی سابق است . روسیه همچنین سالانه ۱۵۰ میلیون دلار تسلیحات به سوریه می‌فروشد و مشاوره‌های فنی و تکنیکی را برای تعمیر و نگهداری این جنگ‌افزارها قرار می‌دهد و آموزش استفاده از آنها را به سربازان سوری می‌دهد .
[...]
و البته ارتباطات انرژی نیز برای روسیه وجود دارد . در دسامبر سال ۲۰۱۳ یک شرکت نفت و گاز روسی به نام 'سویوزنفت‌گاز' قراردادی ۹۰ میلیون دلاری را با وزارت نفت سوریه جهت اکتشاف و تولید در یک میدان ۸۴۵ مایل‌مربعی در سواحل سوریِ آب‌های مدیترانه امضاء کرد ؛ آن چیزی که بسیار اهمیت دارد موقعیت سوریه به‌عنوان تقاطع قاره‌ای بین غنای انرژی اوراسیا و خاورمیانه و بازارهای نیازمند انرژی اروپا است . اگر اسد کنترل کشور را از دست دهد رژیم جدید اجازه می‌دهد که گاز ارزان قطر ازطریق خاک سوریه به مدیترانه برود که این امر باعث تضعیف تسلط گازپروم بر بازارهای گاز اروپا می‌شود .
و مهمتر از آن برای روسیه ، دخالت [نقش] سوریه در خاورمیانه است . پوتین شطرنج بازی می‌کند و می‌داند که با حرکت مهره‌ی دُرست در سوریه می‌تواند بر بازی در هر کشور تولیدکننده‌ی انرژی در منطقه اثر بگذارد .
علاوه‌براین برای روسیه اسلام سرچشمه‌ی جنگ داخلی و تروریسم است . مسکو مستعد این است که به یک ضداسلام تبدیل شود و این باعث وجود یک چشم مراقب بر روی رشد گرایش‌های اسلامی در ترکیه است . چشم‌انداز یک اتحاد اسلامی بین سوریه بعد از اسد و ترکیه برای روسیه نگران کننده است . ...
روس‌ها نمی‌خواهند که اسد بازنده‌ی این جنگ داخلی باشد و همچنین عجله‌ای برای پایان دادن به این جنگ ندارند . هرچقدر که این جنگ طول بکشد به همان مدت نیز ساخت خط‌لوله از داخل کشور سوریه به تعویق می‌افتد . از این‌رو با این امتیاز اولیه پوتین ساخت خط‌لوله‌ی جدیدی را برای افزایش وابستگی اروپا به گاز طبیعی روسیه شروع می‌کند و هرچه جنگ داخلی بیشتر ادامه یابد روسیه می‌تواند جنگ‌افزار بیشتری را به اسد بفروشد . و این مثال دیگری است که متوجه شویم روسیه چگونه از هر مشکلی در خاورمیانه به‌نفع خود استفاده می‌کند .°
جنگ سردتر ؛ چگونه تجارتِ جهانیِ انرژی از دست آمریکا خارج می‌شود ؟ ( مارین کاتوسا )

°طرح ولادیمیر پوتین باطل کردن سیستم پترودلار و طرد کردن ایالات‌متحده از امور جهانی است که متکی به منابع انرژی خاورمیانه است . نابه‌سامانی در خاورمیانه یک امتیاز خوب برای پوتین به‌حساب می‌آید و می‌تواند بهانه‌ی خوبی باشد تا به تاریخ اخیر سه کشور بزرگ تولید کننده‌ی نفت (که ۲۰٪ نفت دنیا را صادر می‌کنند) نگاه دقیقی بیاندازیم .
دین یک عامل تقسیم‌کننده است که البته می‌تواند مردم خاورمیانه را که تحت حا‌کمیت دولت‌های مختلف زندگی می‌کنند در حمله به هم‌میهنان خود متحد کند . اختلاف بین شیعه و سنی در یک کشور باعث برانگیخته شدن اختلاف بین این دو گروه در کشورهای دیگر نیز می‌شود و به دلیل اینکه تفاوت‌های بین این دو عقیده مانند اختلاف بین بابتیست‌ها جزئی نیست ، چنین امری به‌سادگی می‌تواند اتفاق بیافتد . اختلاف بین این دو گروه نامحدود است . هیچکس تابه‌حال نتوانسته است اصولاً اتاق مشترکی برای آشتی آنها پیدا کند . ...
اختلاف بین شیعه و سنی در رابطه با مسئله‌ی خلافت است که در سال ۶۳۲ م. و بعد از فوت پیامبر اسلام به‌وجود آمد . کسانی که پدرزن پیامبر یعنی ابوبکر را به‌عنوان خلیفه‌ی برحق انتخاب کردند سنی نام دارند و آنهایی که معتقد بودند علی ، داماد پیامبر ، شایسته‌ی خلافت است شیعه نام گرفتند . آنها از آن‌زمان تاکنون درحال جنگ هستند . حدود ۸۵٪ مسلمانان جهان سنی مذهب هستند . با این‌حال دو کشور از سه کشور بزرگ تولیدکننده‌ی نفت ، ایران و عراق هستند که در آنها جمعیت شیعه بیشتر است . کشور ثالث یعنی عربستان‌سعودی به‌طور فراگیری سنی مذهب است ، ولی با این‌وجود ، اقلیت شیعه‌ی ناراضیِ آن در قسمتِ شرقی و نفت‌خیز کشور ، به‌طور نامنظم تمرکز یافته‌اند .
  • Zed.em
فرضیه‌های کمی در رابطه با اینکه چرا دولت بوش در مارس ۲۰۰۳ برای دومین‌بار تصمیم گرفت وارد جنگ با عراق شود وجود دارد که ازآن‌جمله می‌توان به موارد فوق اشاره نمود :
  • به دلیل نقض توافق آتش‌بس ، چراکه صدام در حال پیشبرد سلاح‌های هسته‌ای بود .
  • در انتقامی برای ترور پدر بوش جوان‌تر چراکه اسرائیل خواستار این امر بود .
  • ترویج دموکراسی ، برای به اتمام رساندن کاری که در جنگ اول خلیج شروع شده بود و به دلایل انسان‌دوستانه (دادن کنترل حکومت دست مردمی که به‌وسیله‌ی یک رهبر واقعاً وحشی سرکوب شده بودند) موارد فوق معمولاً به‌وسیله‌ی مخالفان تهاجم که شعار عدم ریختن خون برای قراردادهای نفتی را سر می‌دادند حمایت می‌شد .
  • و اینکه ایالات‌متحده نفت عراق را بنا به درخواست بیگ‌اویل بقاپد .
ممکن است تاحدودی حقیقت در بیشتر این فرضیات وجود داشته باشد . با این‌حال یک دلیل مخفی و بسیار مهم وجود دارد که به‌ندرت ذکر شده است . این دلیل به‌خودی خود مسأله‌ی نفت نبود ، اما چیزی بود که تحت کنترل درآوردن آن ازطرفی منفعت به‌حساب می‌آید . درواقع موضوع تحت‌کنترل نگه داشتن ارزی بود که تجارت نفت به‌وسیله‌ی آن انجام می‌گرفت . تا نوامبر سال ۲۰۰۰ هیچ کشورِ عضو اوپک جرئت نکرده بود که قانون قیمت‌گذاری دلار آمریکا برای نفت را نقض کند و درحالیکه دلار آمریکا هنوز ارز ذخیره‌ی جهان بود موقعیت آن به‌وسیله‌ی افت سهام ایالات‌متحده و همچنین به‌وسیله‌ی نارضایتی عمیق در رابطه با فشار ایالات‌متحده بر اقتصاد جهانی و مسائل سیاسی به‌خطر افتاده بود . درحالیکه تصور می‌شد تجارت بین‌الملل بدون دلار کاملاً عملی نخواهد بود برای بسیاری از مردم دنیا این مسأله در حال تبدیل شدن به یک دیدگاه قابلِ‌قبول بود . درواقع این خود ایالات‌متحده بود که به‌طور طعنه‌آمیزی در را برای این ایده باز کرد . انتقاد صریح از اینکه تحریم اقتصادی نفت عراق به رهبری آمریکا به مردم بی‌گناه عراق ضربه زده ، باعث شد دولت کلینتون با فروش نفت جهت تأمین برنامه‌ی غذایی موافقت کند و به‌این‌صورت به عراق اجازه داده شد تا نفت خود را به فروش برساند ، اما فقط می‌توانست به‌وسیله‌ی آن غذا ، دارو و سایر مایحتاج ضروری مردم را خریداری کند .
در اواخر سال ۲۰۰۰ فرانسه ، آلمان و چندین عضو اتحادیه‌ی اروپا با صدام درجهت به چالش طلبیدن سیستم پترودلار همگام شدند . آنها نفت می‌خریدند و عراق غذا می‌خرید ، معاملات با یورو انجام می‌گرفت نه دلار . شش ماه بعد چند کشور دیگر به‌طور غیرمستقیم علاقه‌ی خود را به تجارت نفتی غیروابسته به دلار نشان دادند . ازجمله‌ی این کشورها می‌توان به روسیه ، اندونزی و ونزوئلا اشاره کرد . در همان‌زمان ایران درحال پیدا کردن راهی برای خارج شدن از سیستم پترودلار بود .
در مارس سال ۲۰۰۳ نیروهای آمریکایی به عراق حمله کردند . کمتر از دو ماه بعد دولت جدید عراق اعلام کرد که نفت بارِ دیگر تنها با استفاده از ارز دلار به‌فروش می‌رسد .
جنگ سردتر ؛ چگونه تجارتِ جهانیِ انرژی از دست آمریکا خارج می‌شود ؟ ( مارین کاتوسا )
  • Zed.em
مصدق بین مردم ایران محبوبیت پیدا ‌کرد ، او را به‌عنوان یک نجات‌دهنده می‌دانستند . در سال ۱۹۵۱ مجلس او را به نخست‌وزیری انتخاب کرد . او فوراً استعفا داد و دلیل این امر را مخالفت شاه با دادن حق انتصاب وزیر جنگ و دیگر پست‌های بالاتر برشمرد . اعتراضات مردمی به‌دنبال آن شروع شد و شاه سریعاً مصدق را ابقاء کرد و اختیاراتی را که مصدق خواسته بود را به او اعطاء کرد . مصدق درحال ملی کردن صنعت نفت بود تا درآمد مردم ایران را از بریتانیا و آمریکا پس بگیرد . شاه با او مخالفت کرد زیرا که می‌ترسید غرب از طریق تحریم اقتصادی نفت به این امر واکنش نشان دهد و باعث فلاکت اقتصادی ایران شود .
اما مصدق ‌که تقریباً اتفاق آرای مجلس را پشت‌سر خود داشت به این امر پافشاری کرد . زمانیکه شاه سعی داشت او را جابه‌جا کند بیشتر مردم که دست بیگانگان را در سیاست‌های خود می‌دیدند ، دست به شورش زدند . به دلیل ترس از شورش طبقات پایین‌تر شاه از دستور به ارتش برای سرکوب اغتشاشات خودداری کرد و از کشور فرار کرد ، اما او نه تاج و تختش را رها کرده بود و نه اعتماد خود را نسبت به بریتانیایی‌ها و آمریکایی‌ها از دست داده بود ؛ او می‌دانست آنها برای حفاظت از منافع نفتی خود هم که شده در کنار شاه خواهند ایستاد . وقایع نشان داد که حق با شاه بود . دولت بریتانیا پالایشگاه آبادان را تعطیل کرد ، یعنی جایی که نفت تمامِ میادین ایران فرآوری می‌شد . متعاقباً بریتانیا و ایالات‌متحده نفت ایران را بایکوت کردند و به متحدان خود برای مشارکت در بایکوت اعمال فشار کردند . بدون هیچ خریداری تولید نفت متوقف شد و همین امر در مورد جریان نقدینگی به‌وقوع پیوست ، درست مثل آنکه کافی نباشد دولت بریتانیا و آمریکا تنگه‌ی هرمز را بستند . این امر مانع تجارت دریایی با ایران شد ؛ و دست آخر اقتصاد مملکت فلج شد .
دولت ایالات‌متحده بیشتر از دلارها به نفت علاقه‌مند بود و این اوج جنگ سرد بود . برنامه‌ی ملی‌سازی مصدق و دخالت در بازارها و تلاش‌هایش برای حکومت مشروطه ، تصویر یک‌ شبه‌ی کمونیست را یادآور می‌شد که ممکن بود با دم‌ شیر بازی کند . بریتانیا و ایالات‌متحده نقشه‌ی چگونگی به‌دست آوردن آنچه را که می‌خواستند ، از کشوری که در مجاورت شوروی قرار دارد ، بدون اینکه جنگ جهانی سوم را شروع کنند ، کشیده بودند . آنها بیشتر از تهاجم به فکر یک کودتای نظامی بودند و این به چند دلیل بهترین روش بود .
اول اینکه اگر انگلستان به ایران حمله می‌کرد ممکن بود شوروی با اشغال استان‌های شمالی ایران به این امر واکنش نشان دهد ، درنتیجه می‌توانست منجر به شروع جنگی شود که در آن شوروی برتری‌های بزرگ لجستیکی می‌داشت . آنها ممکن بود انگلیس و آمریکا را به سمت جنوب عقب برانند و احتمالاً از ایران بیرون کنند و این امر ارتش سرخ را دقیقاً در موقعیتی قرار می‌داد که باعث تهدید دولت همسایه یعنی ترکیه شود . شوروی همچنین دسترسی مستقیم به خلیج‌فارس پیدا می‌کرد و این همان چیزی بود که روس‌ها از زمان پطرکبیر رؤیای آن‌را در سر می پروراندند ، از این‌طریق ناوگان شوروی می‌توانست وارد اقیانوس هند شود . با این‌حال کودتایی که باعث برگرداندن شاه به تختش شود خیلی کمتر باعث تحریک روس‌ها می‌شد و این لطف به شاه می‌توانست باعث تسلیم کنسرسیوم‌های بیشتری به شرکت‌های نفتی آمریکایی گردد .
درنهایت اگرچه قدرت‌های غربی هرگونه دخالت در کودتا را رد کردند ، دولت‌های دیگر خاورمیانه می‌دانستند داستان از چه قرار است . نمایش قدرت و هوش ایالات‌متحده باعث نگه‌داشتن سمت و سوی این دولت‌ها به سمت غرب شد .
با تضمین امنیتی 'سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا' (CIA) شاه به ایران بازگشت و ایالات‌متحده سازمان‌دهی و تأمین مالی تظاهراتِ به‌ظاهر خودجوشِ ضد مصدق را شروع کرد . آنها به روحانیت ، سیاستمداران ، افسران ارتش و حتی چماق‌به‌دستانِ خیابانی پول دادند تا در کمپین اعتراض مشارکت کنند . به‌دلیل خستگی‌های ناشی از انزوای اقتصادی ایران اعتراضات سریعاً به شورش تبدیل شد . این کودتا در اوت سال ۱۹۵۳ به‌وقوع پیوست اما علی‌رغم تمام برنامه‌ریزی‌ها ، این کودتا به آرامی صورت نپذیرفت . شاه نیروهای نظامی را به محل اقامت نخست‌وزیر فرستاد تا مصدق را دستگیر کنند اما سرهنگ گارد شاهنشاهی مسئول دستگیری مصدق ، خودش توسط حامیان مصدق دستگیر شد . با اینحال سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا از پیش دسته‌ای از چماق‌به‌دست‌ها را برای انگیختن مردم به شورش‌های حمایت از شاه اجاره کرده بود . دیگر مزدوران سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا به وسیله‌ی اتوبوس‌ها و کامیون‌ها به تهران آورده شده و به تهران ریختند . بین ۳۰۰ تا ۸۰۰ نفر در اثر درگیری بین آنها و طرفداران مصدق کشته شدند . یک‌دسته اوباشِ طرفدار شاه که توسط سیا تأمین مالی شده بودند به محل اقامت مصدق ریختند و موفق به دستگیری او شدند . مصدق دادگاهی شد و به‌وسیله‌ی دادگاه نظامی شاه به خیانت به کشور محکوم شد و در دسامبر سال ۱۹۵۳ به سه سال زندان محکوم شد و بعد از آن در حصر خانگی قرار گرفت جایی که ۱۴ سال بعد در سال ۱۹۶۷ فوت کرد . دیگر حامیان مصدق به زندان محکوم شدند و چندین نفر هم اعدام شدند . برای دهه‌ها ، هم سیا و هم سازمان اطلاعات مخفی بریتانیا دخالت خود را در ماجرا انکار کردند .
جنگ سردتر ؛ چگونه تجارتِ جهانیِ انرژی از دست آمریکا خارج می‌شود ؟ ( مارین کاتوسا )
  • Zed.em
در دهه‌ی گذشته ، روسیه آرام آرام اکتشاف گاز طبیعی و تولید در نیجریه ، مصر ، موزامبیک و علی‌الخصوص الجزایر را افزایش داده است .
تاریخ روابط نزدیک روسیه و الجزایر بسیار طولانی است . روسیه اولین کشوری بود که استقلال الجزایر از فرانسه در سال ۱۹۶۰ را به‌رسمیت شناخت و الجزایر یکی از نزدیک‌ترین متحدان روسیه در جنگ سرد بود . تجارت تسلیحاتی بین آن‌ها گرم مانده است . از سال ۲۰۰۳ تا ۲۰۱۲ الجزایر ۵۴ میلیارد دلار روی حمایت‌های نظامی سرمایه‌گذاری کرده است ، که از این مقدار سرمایه ۹۰٪ آن به روسیه رفته است . این خریدها ۱۰٪ کل صادرات نظامی روسیه را شامل شده و بعد از چین و هند ، الجزایر را به سومین مشتری بزرگ روسیه تبدیل کرده است .
چه قبول کنیم یا نه گازپروم اولین شرکت خارجی بود که در سال ۲۰۰۶ جهت شرکت در صنعت نفت الجزایر دعوت شد . این قرارداد ، اخیراً تا سال ۲۰۳۹ تمدید شده است . مشارکت اقتصادی آنها شامل اکتشاف و توسعه‌ی بیش از ۳۰ ذخیره‌ی هیدروکربنی محتمل است که روی ۲۰٪ خاک الجزایر پخش شده است ؛ بنابراین اینجا چه‌خبر است ؟
ساده است ، آفریقا سومین تأمین کننده‌ی بزرگ گاز طبیعی اتحادیه‌ی اروپا است و تا سال ۲۰۱۵ روسیه تقریباً نصف تولید آفریقا را کنترل می کند و این امر دست مسکو را بر روی تقریباً ۴۰٪ تأمین گاز اروپا قرار می‌دهد (؟)
علاوه بر این ، کشورهای جنوب اروپا مثل ایتالیا و اسپانیا که به خطوط لوله‌ی روسیه وابسته نیستند و بیشتر گاز طبیعی خود را از شمال آفریقا تأمین می‌کنند ، به کشورهای تحت نفوذ پوتین تبدیل می‌شوند .
بارِ دیگر پوتین به دوردست‌ها فکر می‌کند . زمانیکه زیرساختِ پروسه‌ی خروجی آفریقا در کار است ، تقریباً کل اروپا به سمتِ وابستگی مطلق به گازِ تحت‌کنترل روسیه درمی‌آیند . بودن روسیه در شرق و همچنین آفریقا در جنوب ، اتحادیه‌ی اروپا را بر روی یک گازانبر انرژی قرار می‌دهد که پوتین می‌تواند در هر زمانی و به هر دلیلی آن را فشار دهد .
در جهانی که اقتصادهای اروپا بی‌تحرک و اقتصاد آسیا در حال ترقی است ، پوتین می‌داند که برای نفر اول بودن تنها اول بودن در اروپا کافی نیست ؛ بنابراین با توجه به اینکه گازپروم دنبال بیشتر کردن نفوذ خود در اروپا است ولی همچنان درحال حرکت برای گسترش حضور خود در شرق دور نیز هست . فرصت بزرگ شرق دور یعنی بازار انرژی سیری‌ناپذیر چین ؛ جز روسیه منبع بهتری برای تأمین نیازهای گاز چین یافت نمی‌شود . شاید به دلیل قرن‌ها بی‌اعتمادی بین چین و روسیه و شاید هم به دلیل اندازه‌ی سود متقابلی که انتظار می‌رود برای دو کشور دست بیاورند ، رسیدن به قرارداد ، یک فرآیند آزاردهنده خواهد بود .
نکته‌ی اصلی ساختار هزینه است که باید هر دو طرف را برای یک‌دوره‌ی سه ماهه در مقابل مجهولات بازار حفظ کند . دو طرف به مدت یازده‌سال در این‌باره با هم به چانه‌زنی پرداختند . توافقی که در نهایت به انجام رسید و سرانجام در می ۲۰۱۴ ، هزینه‌ها را ازطریق رابطه‌ی به‌دست آمده از قیمت‌های بازار نفت و محصولات نفتی برآورد کردند . آن چیزی که در نهایت دو طرف را به توافق رساند شاید اثبات این امر باشد که مشارکت آمریکا در مسائل بزرگِ روز دیگر مورد نیاز نیست . از این گذشته چین می‌خواست که هوای آلوده‌ی شهرهای ساحلی خود را پاک کند و از یک پایان در حال نزدیک شدن جلوگیری کند ، جایگزینی گاز با زغال‌سنگ جهت تأمین سوخت تأسیسات تولید برق به این امر کمک می‌کرد . پوتین خواستار باز کردن بازارهای آسیایی بود که برای میادین گاز سیبری مشتریان طبیعی پیدا کند و این پیوندی بود که در اوراسیا شکل گرفت .
[...]
سؤالی که اینجا مطرح است این است که این انتقالات گازی با چه ارزی صورت می‌گیرد . اگر همه‌ی آنها با روبل و یوآن انجام بگیرد این ضربه‌ای کاری به تسلط دلار در بخش انرژی خواهد بود .
جنگ سردتر ؛ چگونه تجارتِ جهانیِ انرژی از دست آمریکا خارج می‌شود ؟ ( مارین کاتوسا ) 
  • Zed.em
منابع عظیم روسیه و حساب بانکی کلان چین می‌تواند ائتلاف جدیدی را شکل دهد که کشورهای شوروی سابق و کشورهای امتداد حدِفاصل اوراسیا و خاور دور را شامل شود این ائتلاف ممکن است کشورهایی از قاره‌ی آفریقا و آمریکای لاتین را نیز جذب کند ، کشورهایی که استکبار ایالات‌متحده در صحنه‌ی جهانی را دوست نداشتند .
ولادیمیر پوتین خود را رهبر این بلوک موجود قرار داده‌ است . در رابطه با سیاست خارجی ، ولادیمیر پوتین از نقش خودگماشته‌ی ایالات‌متحده ، به‌عنوان پلیس جهانی متنفر بود و اروپا را نیز به دلیل همسویی با سیاست خارجی آمریکا مقصر می‌دانست . در رابطه با رئیس‌جمهورهای آمریکا که در صحنه‌های جهانی همدوره با پوتین بودند ، ذکر نام بوش و اوباما برای این رسوایی کافی خواهد بود . پوتین اعتقاد داشت که یک رهبر باید بسته به شرایط ، قدرتمند و انعطاف‌پذیر باشد ، دو رئیس‌جمهورِ سابق آمریکا خصیصه‌های فوق را نداشتند . به نظر پوتین بوش یک مرد کم‌ذکاوت و کله‌شق بود که زیر نفوذ مشاوران نئومحافظه‌کار و کوبندگان بر طبل جنگ قرار داشت . اوباما هم اصلاً برای این کار مناسب نبود چراکه به‌دلیل عدم مهارت ژئوپولتیکی ، به‌راحتی در ایران و سوریه غافلگیر شد .
به نظر پوتین استفاده از نیروی نظامی زمانیکه کاملاً نیاز به آن احساس شود ، باید سریع و با صلابت انجام گیرد ؛ همانطور که او در چچنستان این امر را اثبات کرد . اما یک تهاجم بی‌برنامه و بی‌جهت ، شکست تلقی می‌شود . چرا تا زمانیکه می‌توان روابط سازنده‌ای را با ملت‌های دیگر ساخت ، که متضمن منافع شما در درازمدت باشد ، با جنگ و نیروی نظامی در پی مواجهه برآمد ، آنچه که اهمیت دارد منافع درازمدت کشور است°. استخفاف پوتین در رابطه با روند سیاسی در آمریکا و بی‌تفاوتی آمریکا نسبت به هرچیز جز انتخابات آینده‌ در آن کشور ، حد و مرزی ندارد .
جنگ سردتر ؛ چگونه تجارتِ جهانیِ انرژی از دست آمریکا خارج می‌شود ؟ ( مارین کاتوسا )

°اگرچه پوتین به‌جای جنگ‌افروزی بر سر منابع ، ترجیح می‌دهد که این‌کار ناپسند را دیگران انجام دهند و سپس برای به‌دست آوردن سهمی از دستاورد جنگی مثل عراق پا پیش بگذارد ، اما چنین رویه‌ای را با جنگ‌افزار اقتصادی ندارد .
  • Zed.em
در جریان نبرد بین روسیه و اوکراین تحت حکومت استالین ، مردم اوکراین سرسختانه مورد شکنجه قرار گرفتند . قسمت وحشتناک این امر "هولودومور" یا قحطی بزرگ اوکراین در سال ۱۹۳۲ تا سال ۱۹۳۳ بود . یک فاجعه‌ی از قبل طراحی شده که به نابودی مردم از طریق گرسنه نگه داشتن آنها انجامید . بسیاری ادعا می‌کنند که استالین این قحطی بزرگ را برای وادار کردن کشاورزان به مالکیت اشتراکی طراحی کرده بود .
هرچند درباره‌ی اینکه چگونه هولودومور اتفاق افتاد بحث‌هایی وجود دارد اما شکی نیست که این اتفاق یک فاجعه‌ی عظیم انسانی بوده است . با هدف ایجاد یک قحطی سربازان غلات را از کشاورزان مصادره می‌کردند ، و به‌طبع روسیه در راستای کاستن قحطی اقدام به انجام کاری نکرد . تلفات ناشی از گرسنگی حداقل ۲/۵ میلیون و شاید هم ۷ میلیون نفر بود . عده‌ی اندکی از طریق خوردن گوشت انسان‌ها زنده ماندند .
جنگ سردتر ؛ چگونه تجارتِ جهانیِ انرژی از دست آمریکا خارج می‌شود ؟ ( مارین کاتوسا )
  • Zed.em
... در این میان در اثر زخمی که شوروی به خود زده بود برای باختن در جنگ سرد آماده می‌شد . اینکه شوروی تا حد زیادی به‌وسیله‌ی رونالد ریگان به زمین افتاد بیشتر شبیه به یک افسانه است ؛ چیزی که رقیب پیشین آمریکا را به‌زانو درآورد مدیریت بسیار ضعیف شوروی بر منابع عظیم نفت خود بود .
[...]
وابستگی دولت شوروی به نفت ، با ناکامی آن در رابطه با حفظ زیرساخت‌های انرژی ، این کشور را بسیار شکننده کرده بود . سقوط قیمت نفت پس از تحریم ، این دولت را متلاشی نمود و این دلیل اصلی باختِ شوروی در جنگ سرد بود نه قدرت‌نمایی ریگان !
در سال ۱۹۸۹ شوروی فروپاشید و در نتیجه جنگ سرد هم تمام شد . با فراهم آوردن انرژی ارزان و کنترلِ بخش اقتصادی و مجهز شدن به سرمایه‌ی فکر و اندیشه که محصول آزادی است ، ایالات‌متحده به تنها ابرقدرت دنیا تبدیل شد .
جنگ سردتر ؛ چگونه تجارتِ جهانیِ انرژی از دست آمریکا خارج می‌شود ؟ ( مارین کاتوسا )
  • Zed.em
امروزه محال است که بتوان جنگی را بدون نفت شروع کرد . نتیجه‌ی جنگ جهانی دوم عمدتاً توسط کشورهایی که توانایی دستیابی به این ماده را داشتند تعیین می‌شد .
ایالات‌متحده قادر بود که وارد جنگ شده و نتیجه را به‌سود خود پایان دهد ، زیرا که به وفور دارای فرآورده‌های نفتی داخلی برای سوخت هواپیماها ، کشتی‌ها و تانک‌ها بود .
آلمان و ژاپن دارای فرآورده‌های داخلی اندکی بودند و بیشترِ فعالیت‌های نظامی آنها بر روی به‌غنیمت بردن منابع خارجی متمرکز بود . هیتلر روسیه را آماج حملات خود قرار داد چراکه آلمان به نفت روسیه نیاز داشت و مجبور بود بی‌توجه به ریسک احتمالیِ کار این عمل را به انجام برساند . زمانی که ژاپن بندر پرل‌هاربر را بمباران کرد ، این امر به‌خاطرِ تصرف اماکن موج‌سواری زمستانی نبود ، بلکه ژاپن می‌خواست که از دخالت آمریکا و گرفتن منابع نفتی هند‌شرقی هلند جلوگیری کند . در پایانِ جنگ ، تنها کشور پابرجا ایالات‌متحده بود زیرا‌که دارای نفت بسیار بود . زیرساخت‌های آمریکا دست‌نخورده باقی مانده بود درحالیکه مراکز صنعتی اروپا و آسیا تخریب شده بود . اقتصاد آمریکا برای رشد سریع با برگشتن میلیون‌ها سرباز و شروع به کارشان در حال استراحت بود .
جنگ سردتر ؛ چگونه تجارتِ جهانیِ انرژی از دست آمریکا خارج می‌شود ؟ ( مارین کاتوسا )
  • Zed.em
در ذیل ده اصل پوتین را خواهیم دید :
  • روسیه باید در مقابل حمله و تهدید امن باقی بماند .
  • کشور ایالات‌متحده با بیشترین توانایی مادی برای تهدید یا حمله به روسیه است .
  • به‌خاطرِ کشور [روسیه] ، کشورهای مجاور روسیه باید به‌عنوان مانعی بین روسیه و غرب باشند ، بدین معنی که نمی‌توانند با ایالات‌متحده در یک خط قرار بگیرند .
  • روسیه باید شکوفا باشد ، چراکه شکوفایی می‌تواند عامل اساسی در به‌وجود آمدن امنیت و بقای سیاسی شخص پوتین باشد .
  • توسعه‌ی منابع طبیعی ، مخصوصاً انرژی ، آشکارترین مسیرِ رسیدن به شکوفایی در روسیه است .
  • علاوه بر پرداخت صورت‌حساب‌های امنیتی (مخصوصاً مصارف نظامی) صادرات انرژی در جهت وابسته کردن کشورهای مشتری و ترغیب آنها به تمکین از روسیه در امور بین‌المللی ؛ و این وابستگی در کشورهایی مطلوب است که در همسایگی روسیه قرار دارند .
  • تسلط روسیه بر صنایع مربوط به انرژی ، پالایش ، فرآوری ، کشتیرانی ، تقویت حداقل چند کشور وابسته ؛ این امر قدرت لازم را به روسیه می‌دهد تا از دریافت کمک‌های لازم از کشور هدف یا از دیگر کشورهای هدف تأمین‌کننده‌ی نفت ، بنزین و اورانیوم خودداری کند .
  • توسعه‌ی سریع منابع انرژی نیازمند سرمایه‌ی خارجی و فناوری است ، بنابراین از شرکت‌کنندگان خارجی استقبال می‌شود ، اما به‌دلیل اینکه تولید انرژی بخشی از استراتژی امنیت است صنایع انرژی باید تحت کنترل دولت روسیه باقی بماند .
  • موقعیت روسیه به‌عنوان یک صادر کننده‌ی انرژی به این امر اشاره دارد که اختلال در تولید انرژی هر جا خارج از فعالیت‌های روسیه ، به نفع روسیه خواهد بود ؛ علی‌الخصوص ناآرامی در خاورمیانه همیشه به نفع روسیه بوده یا می‌تواند به نفع آن باشد .
  • به‌دلیل اینکه ایالات‌متحده کشوری با قابلیت بالا جهت تهدید و حمله به روسیه است ، هر چیزی که باعث تضعیف ایالات‌متحده شود امنیت بیشتر روسیه را به دنبال خواهد داشت . بنا بر این اصل ، روسیه باید موقعیت دلار را به‌عنوان ارز رایج جهانی دگرگون کند . بدین‌منظور باید سیستم 'پترودلار' (دلارهای نفتی°) را دگرگون کند .
این برنامه‌ای است که تاکنون نتایجی را به‌همراه داشته است و پوتین مردی باهوش ، بااراده و سنگدل است . در نگاه بسیاری از روس‌ها سنگدلی برای پوتین نه‌تنها یک عیب نیست بلکه یک نقطه‌ی قوت نیز می‌باشد . درحالیکه رسانه‌های غربی او را به‌صورت دیکتاتوری خونسرد به‌تصویر می‌کشند ، روس‌ها او را به مانند یک ابرمرد می‌دانند که غرور کشور ، اقتصاد و موقعیت آن‌را بعد از یک دوره‌ی شرم‌آور دوباره به‌دست آورده است . ...
جنگ سردتر ؛ چگونه تجارتِ جهانیِ انرژی از دست آمریکا خارج می‌شود ؟ ( مارین کاتوسا )

°حذف طلا از سیستم ، کاری بود که باید انجام می‌گرفت تا برتری دلار به‌عنوان ارز ذخیره‌ی جهانی حفظ شود .
[...]
فرصتی برای حفظ موقعیت دلار ایجاد شده بود و این فرصت توسط کالایی به‌وجود آمده بود که اهمیت بسیار بیشتری از طلا برای اقتصاد جهان داشت ؛ این کالا نفت بود . ریچارد نیکسون که به دلیل اکثر کارهایی که انجام داده بود منفور بود ، برتری کشور خود را برای دهه‌ها از طریق ابداع سیستم پترودلار تضمین کرد .
بعد از جمع کردن سفره‌ی طلا ، نیکسون وزیر امور خارجه‌ ، هنری کیسینجر را به عربستان سعودی فرستاد که قراردادی چهارجانبه را به آل‌سعود پیشنهاد دهد . دولت ایالات‌متحده حمایت نظامی را برای عربستان سعودی و میدان‌های نفتی آن فراهم می‌آورد . این دولت هرگونه سلاح مورد نیاز را به آل‌سعود می‌فروشد و از این دولت در برابر اسرائیل و دیگر دولت‌های خاورمیانه مثل ایران که ممکن است در جهت بی‌ثبات کردن این پادشاهی فعالیت کنند ، حمایت می‌کند . از این گذشته ایالات‌متحده از موقعیت آل‌سعود به‌عنوان حاکمان همیشگی این کشور تا ابد حفاظت می‌کند . این مورد آخر ، سرنخ ماجرا است . در عوض سعودی‌ها دو کار انجام می‌دهند : آنها مبادلات نفتی را تنها با دلارِ آمریکا انجام می‌دهند و مازاد درآمد نفت خود را در خزانه‌داری آمریکا سرمایه‌گذاری می‌کنند .
[...]
عربستان سعودی در ۱۹۷۴ این قرارداد را امضاء کرد و همانطور که نیکسون پیشبینی کرده بود دیگر اعضای اوپک نیز سریعاً با این‌کار موافقت کردند . در سال ۱۹۷۵ همه‌ی آنها سیستم پترودلار را پذیرفته بودند .
این یک تدبیر استادانه بود . تقاضای جهان برای دلارهای آمریکا با افزایش تقاضای جهانی برای نفت ، افزایش پیدا می‌کرد . برای ایالات‌متحده سیستم "دلار برای نفت" از سیستم "دلار برای طلا"ی برتون وودز بهتر بود دیگر آنکه تعهدات (مبادله‌ی اوراق بهادار با پول) بازخرید آزاردهنده وجود نداشت ، از این‌رو محدودیتی برای تولید دلارهای بیشتر و بیشتر برای واردات نبود .
  • Zed.em
برای یک رهبر ملی که می‌خواهد مهار قدرت را محکم در دست بگیرد (مخصوصاً یک مستبد خودکامه) چیزی بهتر از جنگ نمی‌تواند وجود داشته باشد . تبدیل کردن مردم عادی به سرباز و فرستادن آنها به جنگ با یک دشمن ترسناک یا نفرت‌انگیز ، شاید باعث اتحاد این مردم در حمایت از هر شخصِ متصدی باشد ؛ و مهم نیست دلیل اصلی برای جنگیدن چه باشد . این امر در هر کشوری مؤثر است .
بنابراین مسأله ، پوتین و چچنستان بود . اگرچه این جمهوری تازه جدا شده دقیقاً یک کشور خارجی محسوب نمی شد اما برای بیشتر روس‌‌ها ممکن است بوده باشد ! بنابراین آنها درست پشت سر رئیس‌جمهورِ جدیدِ ستیزه‌جو ، و جنگ او با چچنستان ایستادند .
[...]
همانطور که پیش‌بینی می‌شد پوتین با حداکثر قدرت وارد جنگ با چچنی‌ها شد و با کمترین خسارت جانی آن‌ها را شکست داد . بعد از آن مشکلات دائمی روسیه با این جمهوری ، کم اهمیت شد . جنگ سریعاً پایان یافته و به پیروزی ختم شده بود ؛ نمایشی از قدرتِ پوتین که همه می‌توانستند ببینند . دیگر رهبرانِ بی‌اراده در کرملین جای نداشتند .
[...]
در گام بعدی او مجبور بود با رقبای سیاسی خود دسته‌پنجه نرم کند . شناسایی برخی از آن‌ها کار ساده‌ای بود ، سیاست‌های بی‌ثبات سال‌های حکومت یلستین طبقه‌ی کوچکی از میلیاردرهای فریبکار و قلچماق را پرورش داده بود ، دسته‌ای که الیگارش‌ها نام داشتند .
به‌قول رئیس پیشین بانک مرکزی روسیه ، همه‌ی الیگارش‌های روسی به‌شکلِ موذیانه‌ای باهوش ، قوی ، کینه‌توز و طمع‌کار بودند . مشتری‌هایی که سخت می‌شد با آنها معامله کرد .
[...]
در خلال سال ۱۹۹۰ م. کشور در تلاش برای اتخاذ راه‌هایی به‌منظورِ دستیابی به جامعه‌ای با بازار آزاد بود . بعد از هفتاد سال مالکیت اشتراکی اجباری ، اختناق به‌وسیله‌ی برنامه‌ریزی مرکزی و نقضِ ابتکارعملِ شخصی ، دوره‌ی انتقالِ روسیه به‌طور یکدست پیش نمی‌رفت .
[...]
بهترین چیزی که در رابطه با الیگارش‌ها می‌توان گفت این است که زمانی آن‌ها خود را برای آزادیِ اقتصادی آماده می‌کردند که در آن زمان هیچ‌کسِ دیگری خود را برای این‌کار آماده نمی‌کرد ‌. مطمئناً آنها به امرِ انتقال به یک اقتصادِ بازاری کمک کردند ؛ اما در جامعه‌ای که پارتی‌بازی ، رشوه‌گیری ، اخاذی و مزدوری امری طبیعی است ، غیر قابل باور است که بپذیریم این میلیاردرهای تازه‌کار صادقانه وارد عمل شوند .
آن‌ها واقعاً سنگدل هستند . اما خیلی زود فهمیدند که شخص دیگری وجود دارد که می‌تواند سنگدل‌تر از آنها باشد و او کسی نیست جز ولادیمیر پوتین .
جنگ سردتر ؛ چگونه تجارتِ جهانیِ انرژی از دست آمریکا خارج می‌شود ؟ ( مارین کاتوسا )
  • Zed.em
برای سال‌ها بازیگران قدرت سیاسی در ایالات‌متحده همگام با رسانه‌های خود سعی داشتند که ولادیمیر پوتین را به‌عنوان یک قلچماق بی‌نزاکت ، ته‌مانده‌ی KGB ، یک جنایتکار بی‌رحم و هموفوبیک نشان دهند که به خیالِ خود یک ناپلئون جدید است که مردانِ عمل (مخصوصاً خودش) را ستایش می‌کند . حتی هیلاری کلینتون که باید بهتر بداند ، او را به هیتلر تشبیه کرده است .
قسمت بی‌رحم بودن پوتین کاملاً درست است ، اما هنوز با حقیقت فاصله داریم . من از زمانی که مشغول تحلیل بازارهای غرق در انرژی جهان هستم ، حرکات پوتین را مورد مطالعه قرار داده‌ام . پوتین مردی پیچیده است که آمریکایی‌ها او را از پشتِ عینک‌هایی که رهبرانشان بر چشمان‌شان قرار داده‌اند می‌بینند . او کمتر از یک عفریت است اما بسیار ترسناک‌تر از آن چیزی است که سیاستمداران و رسانه‌ها می‌خواهند باور کنید .
[...]
هرگز نباید به او مانند یک بازمانده‌ی جنگ سرد نگاه کرد و در رابطه با روسیه نیز نباید مانند کشوری که روزی شیر بوده و امروز تبدیل به بز شده است نگریست . نگرشی که در رابطه با پوتین باید داشت این است که او دارای یک برنامه‌ی بلندمدت برای روسیه است (نقشه‌ای که برخلاف دوره‌های چهارساله‌ی انتخاباتِ مورد توجه سیاستمداران آمریکایی ، دهه‌های آینده را دربرمی‌گیرد) و نیز دارای بصیرت کافی و منابع مورد نیاز برای دُرست اجرا کردنِ این برنامه است . ۱۵ سال است که پوتین درحال طراحی ، پشتیبانی مالی و هدایت جنگی است که دوست دارم اسمش را 'جنگ سردتر' بگذارم .
و پوتین آماده‌ی برنده شدن در این جنگ است . مسیری که برای برنده شدن برنامه‌ریزی کرده است نه از طریق شمشیر که از طریق کنترل منابع انرژی جهان است .
[...]
مسأله مسأله‌ی انرژی است ؛ مسأله‌ی نفت ، بنزین ، زغال‌سنگ ، اورانیوم و نیروی برق‌-آبی است . امروز وقتی درباره‌ی انرژی صحبت می‌کنیم ، درواقع در رابطه با پوتین صحبت می‌کنیم و البته عکس این مورد نیز صادق است .
انرژی چیزی است که پاشنه‌ی دنیا روی آن می‌چرخد . در ۶۰ سال اخیر ، ایالات‌متحده بازار انرژی دنیا را در دست دارد و نیز ارزی را منتشر می‌کند که انرژی و دیگر منابع جهان با آن تجارت می‌شود . انحصاری مطلوب که یک کشور می‌تواند از آن بهره‌مند باشد . ایالات‌متحده برای سال‌ها قدرت برتر جهان بوده است ، اما اینکه چگونه همه‌چیز می‌تواند تغییر کند شوک‌آور است .
به‌آرامی اما با اطمینان ، درحالیکه قدرت آمریکا رو به افول گذاشته است ، پوتین درحال تثبیتِ موقعیت خودش برای ضربه‌ی نهایی است . درحالیکه ایالات‌متحده در رابطه با گسترش انرژیِ سبز مردد است ، روسیه شخصی به نام ولادیمیر پوتین را به‌عنوان رئیس‌جمهور در چنته دارد . 
جنگ سردتر ؛ چگونه تجارتِ جهانیِ انرژی از دست آمریکا خارج می‌شود ؟ ( مارین کاتوسا )
  • Zed.em
واضح است که گردش جهان بر روی انرژی است ، اما تعداد اندکی بی‌رحمیِ این حقیقت را برای یک جهانِ صنعتی شده ارزیابی می‌کنند . به‌زبانِ ساده انرژی از ملزوماتِ تمدن صنعتی است . بدونِ داشتن مقدارِ زیادِ آن ، بیشتر ما با گرسنگی دست و پنجه نرم خواهیم کرد و این اتفاق درحالی خواهد افتاد که در تاریکی درحالِ یخ زدن هستیم .
غذای شما نیازمند مقدار زیادی سوخت فسیلی برای تولید ، بسته‌بندی ، انتقال ، فریز شدن و سپس پختن است . این وابستگی شاید ایده‌آل نباشد اما حقیقتی برای حداقل چند نسل‌ِ بعدی بشر است . حرکت اتوموبیل‌ها ، کامیون‌ها ، قطارها و پرواز هواپیماها برای تحویل کالاها نیازمند مصرف زیادی سوخت فسیلی در سال‌های آتی است . سوخت‌های فسیلی ماده‌ی خامِ بسیاری از موادی هستند که ما استفاده می‌کنیم ؛ از پلاستیک گرفته تا پوشاک . بدون جریانِ انرژی می‌بایست ارتباطات [الکترونیکی] ، تلوزیون ، رایانه‌ها و اینترنت را فراموش کنید . بدون نفت ، گازِ طبیعی ، زغال‌سنگ و نیروی هسته‌ای تمدن جدید ظرف چند روز به پایانِ خود می‌رسد .
این توصیفی از چگونگی مسائل در جهان امروز است . علی‌رغم محیطِ‌زیست‌گرایی و اشتیاق فراوان به محافظه‌کاری ، انرژی اهمیت خود را از دست نداده است چه‌بسا اهمیت بیشتری پیدا کرده است [به‌واسطه‌ی رشد جمعیت] . دومین قانون ترمودینامیک اساساً بیان می‌کند که بدون ورودی دائم انرژی ، تمام سیستم‌ها دچار نقصان می‌شوند . آنتروپی مانند جاذبه بر همه غلبه می‌کند ؛ تنها ورودی انرژی می‌تواند این پروسه را متوقف نگاه دارد .
[...]
منابع انرژیِ بشر به تکامل خود ادامه خواهند داد . اما در چند دهه‌ی آتی دارای همان اهمیتی برای حفظ تمدن خواهند بود که امروز هستند و میل به فرارِ قابل انتظار مردم از فقر ، نیاز آن‌را حتی بیشتر می‌کند . قانون دوم همیشه وجود خواهد داشت و به کار خود ادامه خواهد داد . در نسل‌های آینده ، شرکت‌ها و کشورهایی که کنترل سوخت‌های فسیلی را در اختیار دارند نسبت به آنهایی که قبلاً آن‌را در اختیار داشتند ، تأثیر بیشتری را بر سایر جهان می‌گذارند . این امر در بهترین حالت آنچه خواهد شد که مارین از آن به‌عنوان 'جنگ سردتر' یاد کرده است .
جنگ سردتر ؛ چگونه تجارتِ جهانیِ انرژی از دست آمریکا خارج می‌شود ؟ ( مارین کاتوسا )
  • Zed.em