aleshanee

سعی در معقول و متعادل بودن با مردمان نفهم کار بسیار خطرناکی است !

aleshanee

سعی در معقول و متعادل بودن با مردمان نفهم کار بسیار خطرناکی است !

ما از قبیله‌ای هستیم که مدام می‌پرسیم ، و اینقدر می‌پرسیم تا دیگه هیچ امیدی باقی نمونه!

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
پیوندهای روزانه

۱۴ مطلب در مرداد ۱۳۹۹ ثبت شده است

آنها همه‌ی موجودات مفید و نورانی را داوس Davos ، یعنی عناصر درخشنده می‌گفتند .
ایندرا : خدای تندَر و جنگ
وارونا : خدای آسمان پُرستاره
میترا : خدای خورشید
آگنی : خدای آتش
این خدایان متعلق به عصر ودایی بودند .
عصر ودایی : عصری است که آریایی‌های هندی و ایرانی با هم می‌زیسته‌اند یا تازه از هم جدا شده بودند . این عصر به‌نام کتاب ودا که قدمت سرودهای آن از ۱۰۰۰ تا ۲۰۰۰ سال قبل از میلاد است نام دارد .
عصر اوستایی : آریایی‌هایی که به سمت مغرب مهاجرت کرده بودند ، در غرب فلات ایران ساکن شدند و خود را آییریانه یا ایران خواندند و نام خود را روی آن سرزمین نهادند . در این عصر زرتشت ظهور کرد و کتابی مقدس به‌نام اوستا آورد ، از این‌رو این عصر را عصر اوستایی می‌خوانند ، قدمت اوستا ۱۰۰۰ تا ۱۴۰۰ سال قبل از میلاد است .
بینش اقوام آریایی که به فلات ایران آمدند به دلیل تغییر آب و هوا تغییر کرد و قائل به خدای یگانه شدند که زرتشت او را اهورامزدا نامید ؛ اهورامزدا به معنی دانای توانا است .
اوستا بعد از ودا قدیمی‌ترین کتاب مقدس آریایی است . در این عصر فرقه‌ها و آیین‌های زیر بوجود آمدند :
آیین زروانیان : زمان بینهایت
مهر پرستی : دینی که مردم را به صلح همگانی دعوت می‌کرد
آیین مانی : معتقد به دو اصل خیر و شر بود
آیین مزدک : تابع قوانین مدینه‌ی فاضله‌ی افلاطون ؛ معتقد به نیک و بد .
ایران و ایرانیان ( محمد جوادی‌پور )
  • Zed.em
۱: من با رودراها و واسوها و آدیتیاها به سفر می‌روم و بر همه‌ی خدایان می‌گذرم .
من وارونا و میترا ، ایندرا و آگنی و دو اشوین را بالا نگاه می‌دارم .
۲: من سومای سرشار و توشتر را عزیز می‌دارم و نگاه‌داری می‌کنم ،
من از پوشان و بهگه حمایت می‌نمایم .
من به آن قربانی کننده‌ی پرحرارت که شیره‌ی سوما را می‌ریزد و نذر را تقدیم می‌دارد ثروت می‌بخشم .
۳: من شهبانو (ملکه) و گردآورنده‌ی گنج‌ها می‌باشم ، من از همه متفکرترم ، و از نخستین افرادی هستم که درخور پرستش‌اند .
ازاین‌رو خدایان مرا در نقاط بسیار مستقر داشته‌اند و منازل فراوان به من داده‌اند که در آن‌ها وارد شوم و اقامت گزینم .
۴: تنها به‌وسیله‌ی من همه‌ی جانداران تمام رزقِ مقسوم خود را می‌خورند .
هرکسی کلمات ملفوظ را می‌بیند و نفس می‌کشد و می‌شنود ، بی‌آنکه بدانند در کنار من زندگی می‌کنند ، همه ، و هریک حقیقت را که من اعلام می‌دارم بشنوید .
۵: من ، و به‌راستی من ، آن کلامی را که به‌وجود خدایان و مردم به‌طور یکسان خوشایند خواهد بود بیان می‌کنم .
من مردمی را که دوست دارم فوق‌العاده نیرومند می‌سازم ، او را به‌مقام دانشمندی و ریشی و براهمنی می‌رسانم .
۶: من کمان رودرا را زه می‌کنم تا با تیر خود دشمن ایمان را بزنم و نابود سازم .
من جنگ را برای مردم برمی‌انگیزم ، و تنظیم می‌دهم ، من در آسمان و زمین نفوذ کرده‌ام .
۷: در نقطه‌ی اعلای جهان من پدر°° را بوجود آوردم ؛ خانه‌ی من در آب‌های دریای اعظم است .
و از آنجا من همه‌ی موجودات را در زیر سلطه‌ی خود دارم و پیشانی خود را بر آن آسمان بلند می‌سایم .
۸: من با نفسی قوی چون باد و طوفان تنفس می‌کنم ، و در عین حال تمام کائنات را مجموع نگاه می‌دارم .
فروتر از زمین و برتر از آسمان‌ها ، من در عظمت خویش نیرومند گشته‌ام .
-ماندلای دهم ، سرود ۱۲۵-
گزیده‌ی سرودهای ریگ‌ودا ( محقق و مترجم : محمدرضا جلالی نائینی )

°واچ Vāc یا (واک Vāk) : 'سخن مجسم' یا 'صوت' و یا 'کلمه' ، نخستین مخلوق و نماینده‌ی روح و فکر و واسطه‌ی ارتباط بین خدایان و بشر .
در دو سرود در ماندلای دهم مورد ستایش واقع شده ، یکی در سرود ۷۱ و دیگر در این سرود .
°°در اینجا ظاهراً منظور از پدر ، آسمان است .
  • Zed.em
ویشنو (بشن ، وشن) ، مشتق از فعل Vis ، به‌معنی نفوذ و تسلط است . ویشنو جوان‌ترین پسر ادیتی (ابدیت) و کشیپه توصیف شده ؛ او خداوند ، خالق و فرمانروای همه است ، به همین‌جهت او را خدای خدایان خوانند .
[...]
هزار نام ویشنو در مهابهارات آمده است ...
[...]
بنابر عقیده‌ی هندوان ، ویشنو دارای مظاهر مختلفی است که در هر زمانی به‌صورت یک مظهر (آواتار Avatāra مشتق از Ava+tri) ظهور می کند .
الف. متسیه (ماهی) : داستان این آواتار شبیه داستان نوح و طوفان او است . بنابر داستان‌های هندی در زمان مانوی هفتم [انسانِ کامل هفتم (؟)] که نوع بشر از او به‌وجود آمده است ، طوفانی واقع شد .
پیش از طوفان ماهی کوچکی به‌دست مانو (Manu) افتاد و او را مواظبت نمود . ماهی به‌زودی چنان بزرگ شد که تمام اقیانوس را در بر گرفت . آن‌گاه مانو° دانست که او مظهر ویشنو است و از این‌رو به‌پرستش آن پرداخت ، بشن مانو را از نزدیک شدن طوفان آگاه ساخت و به او فرمود تا خود را برای مقابله‌ی با آن حاضر و آماده سازد . هنگامی که طوفان واقع شد مانو به کشتی نشست و تُخم همه‌ی موجودات را با خود برداشت و بشن در این‌موقع به‌صورت ماهی با شاخ بسیار بزرگی ظاهر شد .
مانو کشتی خود را به شاخ او بست و چون طوفان فرو نشست با ریشی‌ها°° [شاعرانِ ودایی که سرودهای مقدس را می‌خواندند] از کشتی به‌سلامت پیاده شد ، و آنچه هم با خود همراه برده بود همچنان درست و سلامت مانده بود .
ب. کورمه (سنگ‌پشت) : تجسم دوم بشن کورمه‌آواتار بود ، که به‌صورت سنگ‌پشت (کشف) درآمد . در شاتاپاتا براهمن چنین آمده است : بشن در عهداول [عهد عتیق (؟!)] که ساتیایوگا خوانده می‌شود ، به‌صورت کشف ظاهر شد تا اشیای گران‌بهایی را که در طوفان گم شده بود پیدا کند .
[...]
بنابر اساطیر هندو اشیای گران‌بهای گمشده عبارت بودند از : آب حیات ، طبیعت خدایان ، لکشمی (الهه‌ی اقبال و زیبایی و همسر بشن) ، سورا (الهه‌ی شراب) ، ماه ، رمبها (دختر آبی به‌صورت زنی زیبا و محبوب) ، اسب نجیب ، کوستوبهه (جواهری معروف) ، درخت آسمانی ، گاو فراوانی ، فیلِ عجیب ، صدف یا شیپور پیروزی ، دهنوس (کمان مشهور) و زَهر .
ج. وراهه (خوک یا گراز) : بنابر آنچه در براهماناها آمده ، تجسم سوم بشن به‌صورت گراز بود ، وقتی او به‌صورت گراز درآمد که عفریتی (راکشس) به‌نام هیرانیاکشا زمین را به‌قعر دریا کشیده بود . به‌عبارت دیگر هنگامی به‌این‌صورت ظاهر شد که روح شریر اهریمنی ، زمین را در زیر آب‌های دریای محیط حبس کرد ، در این‌وقت ویشنو آواتار گرفت و با دیو مذکور پیکار کرد و آن اهریمن را با انیاب [دندان نیش] خود کشت و پس از هزار سال جنگ و ستیز ، زمین را آزاد کرد و از زیر آب بیرون آورد .
د. نرسینهه (شیر و مرد) : تجسم چهارم ویشنو به‌صورت نرسنگهه‌آواتار بود ، که عفریتی خود را مانند خدا محل پرستش مردم قرار داد ، ازاین‌رو بشن در چهاردهم ماه بها که هنگام شوکلاپکشه (نیمه‌ی روشن ماه ، بدر) بود به‌صورت 'مرد و شیر' (موجودی که سر و پنجه‌ی شیر و تن آدم داشت) درآمد تا جهان را از چنگال ظلم و ستم آن عفریت که هیرانیاکشیپو نام داشت و توانسته بود لطف برهما را به‌خود جلب کند ، درنتیجه در مقابل خدایان ، انسان و حیوان شکست‌ناپذیر گشته بود برهاند . ...
بنابر اساطیر هندو چهار مظهر مذکور در دوره‌ی اول جهان (ساتایایوگا) ظاهر گشته است .
[...]
[ازجمله مظاهر ویشنو در دوره‌ی دوم عمر جهان] :
ح. کرشن (سیاه‌چرده) : کرشن یکی از معروف‌ترین مظاهر ویشنو و از خدایان مشهور دوران اخیر می‌باشد و به‌قدری اهمیت یافته است که پیروانش نه تنها او را مظهر بلکه ظهور کامل بشن می‌دانند .
[...]
بنابر عقیده‌ی هندوان کرشن در تمام ادوار ، عوالم و حالات مختلف حیات ، از طفولیت تا جوانی ، مراحل عشق‌ورزی ، جنگ‌آوری ، فرمانروایی و نشر فلسفه و علوم اعلی و ادنی ، انسانی کامل و تمام عیار است . او فلسفه‌ی کوشش و کار را به پیروان خود می‌آموزد و سعی و عمل را به‌ مردان و زنان تعلیم می‌دهد . کتاب بهگودگیتا (نغمه‌ی الهی یا نغمه‌ی خدای واحد) که فصلی از حماسه‌ی بزرگ مهابهارات می‌باشد مشتمل است بر هیجده فصل و به‌صورت مکالمه‌ی میان کرشن و ارجن منظوم شده ، کرشن شیوه‌ی زندگی و چگونه زیستن را در مراحل و موارد مختلف می‌آموزد .
ط. ظهور بودا (بیدار ، بیدار شده ، زکی ، حکیم ، روشن شده) : گوتم ساکیامونی بودا ، به‌عنوان یک معلم ، مربی و نجات‌دهنده ، موجب شد که بعضی از برهمنان به‌جای آنکه بودا را از مخالفین مذهب هندو به‌شمارند ، وی را از مظاهر بشن محسوب کنند و گفتند ویشنو به‌صورت بودا ظاهر شد تا دیوان و آدمیان شریر را به دشمنی با بیدها (وداها) و مخالفت با اصول طبقاتی و انکار وجود خدایان ترغیب کند و به‌دست خودِ آنها موجبات هلاکشان را فراهم سازد .
ی. کالکی (اسب سفید) : بنابر معتقدات هندوان این مظهر ویشنو در انقضای عصر کالی یا عصر تاریک ، بر اسب سفیدی درحالیکه شمشیر برهنه‌ی درخشانی به‌صورت ستاره‌ی دنباله‌دار در دست دارد ظاهر می‌شود و شریران را هلاک می‌سازد و خلقت را از نو تجدید می‌کند و پاکی را برقرار خواهد ساخت .
از مظاهر ده‌گانه‌ی ویشنو که [هفت مظهر آن اینجا عنوان شد] ، مظاهر اول ، دوم ، سوم ، چهارم و پنجم صرفاً جنبه‌ی افسانه‌ای دارد و مظاهر ششم ، هفتم و هشتم واجد جنبه‌ی قهرمانی و پهلوانی است ؛ به‌گفته‌ی هندوان مظهر دهمِ [ویشنو] زمانِ انقضای عالم ظهور خواهد کرد . افسانه‌های مربوط به مظاهر ویشنو بعد از عصر ودایی به‌وجود آمده‌اند .
گزیده‌ی سرودهای ریگ‌ودا ( محقق و مترجم : محمدرضا جلالی نائینی )

°بنا به بعضی مأخذهای هندو ، مانو (منو Manu) : انسان ، فرد اکمل ، نماینده‌ و پدر نوع بشر است که تصور شده نخستین برپا کننده‌ی قربانی‌ها و تشریفات مذهبی بوده است .
°°در ادب هندو معمولاً گوینده‌ی سرود ودایی را ریشی می‌خوانند ، این واژه از ریشه‌ی مهجورِ 'ورش' به‌جای 'درش' ، به معنی دیدن مأخوذ است ؛ به همین‌جهت ریشیان را بینندگان نیز نامیده‌اند و در لغت سنسکریت به معنای ملهم ، عارف ، شاعر ، سراینده‌ی سرودهای مقدس یا حکیمِ الهام یافته است .
زرتشت (در عصر وداییِ هند و ایرانی) نیز یک ریشی بود ؛ که دست به اصلاح دین زده ، دین زرتشتی را از دین ودایی منفک کرد .
  • Zed.em
...
۱۰: ما درباره‌ی درخشندگی قابل پرستش سویتری ، رخشانِ زندگی‌بخش ، تفکر می‌کنیم ،
باشد که او افکار ما را روشن (تهییج) کند .°
...
-ماندالای سوم ، سرود ۶۲-
گزیده‌ی سرودهای ریگ‌ودا ( محقق و مترجم : محمدرضا جلالی نائینی )

°این قطعه یا آیه ، مقدس‌ترین آیات ریگ‌ودا ، بلکه قطعات و آیات همه‌ی وداها است ؛ به‌همین جهت قسمتی از دعاهای روزانه‌ی روحانیون هندو می‌باشد .
هندوها این آیت را جوهر کائنات می‌پندارند و در تقدس آن به‌حدی غلو می‌کنند که نویسندگان متعصب هندو ، حتی از استنساخ آن خودداری می‌کنند .
آیه‌ی مذکور شخصیت و تجسم یافته است ، به‌صورت الهه‌ی 'ساوتری' درآمده که همسر برهما و مادر چهار ودا (چهار بید) و همچنین مادر سه طبقه (سه کاست) اول هندو است .
  • Zed.em

ورونا° آسمان محیط بر همه‌چیز ، خدای بزرگ هندو که پادشاه خدایان شناخته شده ، خدای محافظ جانداران ، خدای آب‌ها و قاضی الهی ؛ نام یکی از آدیته‌ها°°که خدای شب است ، همانگونه که میترا°°° خدای روز می‌باشد و غالباً با یکدیگر پَرَستش می‌شوند .
ورونا یکی از خدایان قدیم هند و اروپایی و هند و ایرانی است ؛ و ظاهراً معادل اورانوس یونانیان می‌باشد ، اگرچه ورونا از اورانوس روحانی‌تر توصیف شده ؛ گاهی او را پادشاه خدایان و پادشاه کیهان نیز خوانده‌اند . او را خدای دریا و رودخانه‌ها خوانده‌اند ، در این‌حالت تقریباً با نپتون یونانیان شباهت پیدا می‌کند .
گزیده‌ی سرودهای ریگ‌ودا ( محقق و مترجم : محمدرضا جلالی نائینی )

°چهره‌ی قدیمی‌تر وارونا در ایران برای صفات برجسته‌ی اخلاقی او (در مذهب زرتشت) به‌نام اهورا یا هورامزدا نگریسته می‌شود ، ولی در هند ایندرا خدای جنگجوی آریایی معروفیت بیشتری یافت . در اوستا ایندرا یک دیو پلید است ، اما در عصر هند و ایرانی ایندرا درواقع با ورونا همطراز و یک نیروی هماهنگ محسوب می‌شد ، هنگامی که اصلاح مذهب اوستایی صورت گرفت و اهورامزدا بالاترین خدا به‌شمار آمد ایندرا در ایران به پشت‌صحنه افکنده شد .
°°دسته‌ای از ایزدان ‌که در بالاترین ناحیه‌ی آسمان منزل دارند و حکومت می‌کنند . آدیته‌ها فرزند ادیتی (ابدیت) خوانده شده‌اند . اینان دسته‌ای از موکلان‌اند که شماره‌ی آنها از هفت تا دوازده‌تا ذکر شده .
°°°میترا (دوست ، همراه ، رفیق ، موکل آفتاب و نام یکی از آدیته‌ها که به‌عنوان نگاه‌دارنده‌ی زمین و آسمان پرستش می‌شده است) میترا در ودا همان میترای اوستا است . در ودا معمولاً نامش با ورونا ذکر شده است و از ۱۰۲۸ سرود ریگ‌ودا فقط یک سرود خطاب به او است . هم در ودا و هم در اوستا میترا خدای آسمانی و خورشیدی است و صفات‌شان مشابه می‌باشد ؛ در ودا میترا خدای صلح و در اوستا خداوند اخلاق و حافظ صداقت و وفاداری شناخته شده است .

  • Zed.em
۱: اکنون او کیست ؟
کدام خدا از میان جاودانیان است که به‌نام مبارک او بیندیشیم ؟
کیست که ما را به ادیتی (ابدیت) توانا بازرساند ، تا باشد که من پدر و مادر خویش را ببینم .
۲: آگنی الهی در میان جاویدانان اول است ، به‌نام مبارک او بیاندیشیم .
او ما را به ادیتی مقدس بازخواهد رسانید ؛ تا باشد که من پدر و مادر خویش را ببینم .
۳: به‌سوی تو ای سویتر ، ای خداوند اشیاء گران‌بها که پیوسته ما را مدد می‌فرمایی ، ما برای سهم خویش می‌آییم .
۴: ثروت که ستوده بود ولی به‌زودی مورد ملامت قرار گرفت ، بی‌هیچ تنفری در دست تو قرار دارد .
۵: در سایه‌ی حمایت تو باشد که ما حتی به اوج جریانی که بهگه (بخشنده‌ی ثروت یا بخت و تقدیر) برای ما قرار داده‌ است برسیم .
۶: این مرغانی که در هوا در پروازند هرگز به منزلگاه عالی و توانایی روح تو نخواهند رسید ؛
و نه این آب‌ها که همیشه در جریانند ، و نه کوه‌ها که غضب باد را فرومی‌نشانند .
۷: وارونا پادشاه نیروی مقدس ، تنه‌ی درخت را در ناحیه‌ی بی‌پایه برافراشته نگاه می‌دارد .
اشعه‌ی او که ریشه‌های آن در بالا است به‌سوی پایین روان است ،
باشد که به‌سوی ما فرود آید و پنهان گردد .
۸: شاه وارونا جاده‌ی پهناوری ساخته تا خورشید از آن بگذرد ؛
جایی که راهی نساخته بود قدم خود را گذاشته و از دور بر آنچه روح را رنجه می‌داد اخطار نمود .
۹: صد بوی خوش از آنِ تو است ای پادشاه ، بلکه هزار ؛
باشد که الطاف تو بر ما نیز ژرف و پهناور باشد .
ویرانی خویش را از ما دور ساز ، بسیار دور .
و گناهانی که ما مرتکب شده‌ایم ، از ما برگیر .
۱۰: وقتی که روز پایان می‌پذیرد و صور فلکی در آسمان اعلی ، بالای سر ما می‌درخشد ؛
قوانین مقدس وارونا به‌قوّت خویش باقی می‌ماند ، و ماه ، با شکوهِ خود از میان شب در حرکت است .
۱۱: من با این دعای پرستش از تو خواهانم : پرستنده‌ی تو با این نذر خویش از تو تمنا دارد ، ای وارونا در اینجا بمان و خشمناک مباش ؛
زندگی ما را از ما مگیر ، ای حاکم بر همه .
۱۲: شب و روز ، همه به من همین یک چیز را می‌گویند ، و افکار و قلب من نیز همان را تکرار می‌نماید .
باشد که شوناشپتای به‌زنجیر کشیده ، او (وارونای توانا) را پرستش کند و ما را نجات بخشد .
۱۳: شوناشپتای اسیر که به سه‌پایه بسته شده است ، از آدیتا چنین التماس می‌نماید که وارونای توانا او را آزاد سازد .
آنکه هیچوقت فریب نمی‌خورد ، بندهایی که او را بسته است بگشاید .
۱۴: با تعظیم و نذر قربانی ، ای وارونا ما غضب تو را فرومی‌نشانیم .
ای آسورا°°ی دانا ، تو ای پادشاه ملک پهناور ، بندهای گناهان را که ما مرتکب شده‌ایم از ما بگشا .
۱۵: ای وارونا ، بندهایی که مرا بسته است بگشا ، بندهای بالا ، بندهای میان و بندهای پایین را بگشا تا در قانون مقدس تو ما بی‌گناه شویم و در ملک ادیتی درآییم .
ای آدیتیا . (در اینجا مراد همان وارونا یکی از پسران ادیتی می‌باشد)
-ماندلای اول ، سرود ۲۴-
گزیده‌ی سرودهای ریگ‌ودا ( محقق و مترجم : محمدرضا جلالی نائینی )

°این سرود خطاب به وارونا ، پرجاپتی ، آگنی ، سویتر و بهگه است ، و اولین سرود از آن‌دسته سرودهایی است که به شوناشپتا پسرِ آجی‌گارتا نسبت داده شده است و حکایت آن به‌شرحی است که در ایتریه‌براهمانا نوشته شده و به‌قرارِ زیر می‌باشد :
"پادشاهی به‌نام هریشچند از وارونا مسئلت نمود تا به او پسری عطا فرماید و نذر کرد که نخست‌زاده‌ی خویش را در راه آن قربانی کند . این دعا اجابت یافت و پسری آورد که او را روهیتا نام نهاد ، اما پادشاه قربانی او را به تأخیر انداخت تا روهیتا بزرگ شد ، وقتی پدرش به او اعلام داشت که باید قربان شود ، روهیتا تسلیم نشد و چندین‌سال دور از خانه در جنگل می‌زیست . هریشچند با کمال دلتنگی با دانشمندی به‌نام آجی‌گارتا ملاقات نمود و این موضوع را با او درمیان نهاد ، او شاه را تشویق کرد که پسر دوم خود یعنی شوناشپتا را به‌جای روهیتا برای وارونا قربانی کند . وقتی شوناشپتا را برای قربانی حاضر کرده بودند ، به نصیحت و راهنمایی ویشوامیترا (یکی از روحانیون مأمور قربانی) ، به خدایان ملتجی شد و آزاد گردید .
°°آسورا (اهورا) : موجود الهی . در ادبیات هندو بعدها این نام به دیوان اطلاق شده است .
  • Zed.em
۱: با ایمان آگنی افروخته می‌شود و با ایمان نذور تقدیم می‌شود .
ما با ستایش 'ایمان' و کمال سرور جشن می‌گیریم .
۲: ای ایمان ، مرد بخشنده را مبارک کن ، ای ایمان ، کسی که مایل است ببخشد برکت ده .
پرستندگان آزاده را مبارک فرما .
۳: همانگونه که خدایان ایمان را در اسوره‌های نیرومند نگاه داشتند (حفظ نمودند) ،
این آرزوی گفته شده‌ی مرا درباره‌ی پرستندگان آزاده ، جامه‌ی حقیقت بخش .
۴: ای خدایان و مردم که قربانی می‌کنید ، در تحت حمایت وایو به ایمان نزدیک شوید .
آدمی ایمان را از راه خواهش دل به‌دست می‌آورد ، و از ایمان به نعمت و ثروت می‌رسد .
۵: ما شردها° (تجسم ایمان) را در سپیده‌دم می‌خوانیم و باز در نیمروز می‌خوانیم و همچنین هنگام غروب آفتاب .
ای شردها در این جهان ایمان را برای ما الهام فرما .
-ماندالای دهم ، سرود ۱۵۱-
گزیده‌ی سرودهای ریگ‌ودا ( محقق و مترجم : محمدرضا جلالی نائینی )

°در اینجا 'شردها' تجسم ایمان یا الوهیت شناخته شده است .
  • Zed.em
آگنی (آتش) در ریگ‌ودا از خدایان طراز اول می‌باشد . در ریگ‌ودا حدود ۲۰۰ سرود خطاب به او است و از این حیث پس از ایندرا در مرتبه‌ی دوم قرار دارد . آگنی یکی از سه خدای اصلی یعنی : آگنی (آتش) ، وایو (یا ایندرا که سلاحش آذرخش بوده است) و سوریا (خدای خورشید) می‌باشد که بنابر اساطیر هندو به‌ترتیب یکی حاکم بر زمین ، دیگری حاکم بر جَوّ (هوا) و سومی حاکم بر آسمان است ؛ و هر سه تقریباً از حیث مقام و رتبه با هم برابرند .
بنابر ادب هندو ، آگنی واسطه‌ی میان انسان و خدایان دیگر توصیف شده است ؛ او حامی و حافظ خانواده و ناظر بر اعمال و مراسم می‌باشد و بدین‌لحاظ در مراسم رسمی او را خدای آتش می‌خواندند . آتش وسیله‌ی انتقال قربانی است و نذورات و قربانی‌ها را به خدایان دیگر می‌رساند . علاوه بر آگنی ، باد و خاک و آب هم گاهی عامل این انتقال قرار می‌گیرند .
در دوره‌های بعد از عصر ودایی آگنی را با هفت زبان که هر زبان نام ویژه‌ای دارد برای لیسیدن روغن قربانی تصویر کرده‌اند .
[...]
آتش یکی از قدیمی‌ترین عناصر مورد پرستش و مقدس‌ترین عنصر در مذهب هند و ایرانی در قدیم به‌شمار می‌رفته است و دارای سه مظهر بوده : در آسمان به‌صورت خورشید ، در جوّ (هوا) به‌صورت آذرخش (برق) و در زمین به‌صورت آتش معمولی .
[...]
"آتش بزرگ در آغاز سپیده‌دم برمی‌خیزد و از تاریکی با رخشندگی بیرون می‌تازد . آگنیِ فروزان‌تن به‌محض تولد ، همه‌ی منزلگاه‌ها را با نور تابنده‌ی خود پُر می‌سازد . چون زاده شد جرثومه‌ی آسمان و زمین شد ، در گیاهان جای گرفت ، رنگارنگ شد ، کودکانه شد ، سیاهی شب را پراکنده کرد ، و با غرش بلند از سرچشمه‌های مادری بیرون آمد . او روحانیِ خوانده شده‌ی خانه‌ها و مردم است . غذا را فزونی می‌بخشد . آگنی روحانی مراسم مقدس است و با هر یک از خدایان در قدرت و جلال شریک می‌باشد . لباس‌های فاخر به‌تن دارد ، او در ناف زمین جای دارد . همانگونه که پسر پدر و مادر خود را نگاه می‌دارد او زمین و آسمان را نگاه می‌دارد . فرزندِ نیرو است و خدایان را نزد کسانی که مشتاق او هستند می‌آورد ." (۱۰ : ۱)
گزیده‌ی سرودهای ریگ‌ودا ( محقق و مترجم : محمدرضا جلالی نائینی )
  • Zed.em
۱: برای 'جات‌ویداس' (داننده‌ی آفرینش) سوما را بفشارید ؛ باشد که او ثروت بدخواه را از بین ببرد .
باشد که آگنی ما را از میان مشکلات بگذراند و مانند قایقی که از میان رودخانه می‌گذرد ، ما را از میان غم عبور دهد .
-ماندالای اول ، سرود ۹۹-
***
۱: ای آگنی ، ای باران (رحمت) ، تو که خداوندی ، تو که با همه‌ی آفریدگان می‌آمیزی ، تو که از جای پای ایلا (الهه‌ی دعا یا نماز و گفتار و کردار مقدس) شعله‌ور گشتی ؛ ما را به ثروت برسان .
۲: با هم ملاقات کنید ، و با هم صحبت بدارید ، و افکار شما با یکدیگر موافق باشد ،
همانگونه که خدایان باستانی با یکدیگر سهم خود را از قربانی قبول می‌کردند .
۳: نماز (دعای) همه (جمیع ستایش کنندگان) یکی باد ، حاصل همه یکی باد ، مقصود همه همگانی باد ، آرزوی همه متفق باد .
من دعای همگانی برای شما تکرار می‌کنم ، من یک نذر همگانی به شما تقدیم می‌نمایم .
۴: (ای ستایش کنندگان) قصد شما همگانی باد ،
(خواهش) دل‌های شما یکی باد ،
افکار شما یکی باد ، تا آنکه اتحاد کامل در میان شما باشد .
-ماندلای دهم ، سرود ۱۹۱-
گزیده‌ی سرودهای ریگ‌ودا ( محقق و مترجم : محمدرضا جلالی نائینی )
  • Zed.em
اسطوره‌ی کیهان‌شناسیِ ریگ‌ودا میان دو فرضیه دور می‌زند که از هم جدا نیستند . یکی جهان را نتیجه‌ی تولید مکانیکی تلقی می‌کند و دیگری آن‌را به‌صورت نتیجه‌ی خلقت یا پیدایش طبیعی می‌پندارد .
شاعران ریگ‌ودا هنگامی که از تشکیل جهان حرف می‌زنند غالباً استعاره‌ ساختن را با جزئیات گوناگونش به‌کار می‌برند که به عمل اندازه‌گیری و پیمایش خدایان اشاره می‌کند .
[...]
آسمان و زمین را در بسیاری موارد چنین تعریف کرده‌اند : "روی تیرها قرار و تکیه دارند" و در جایی هم درباره‌ی آسمان آمده که : طاق آسمان بی‌تیرهای عرضی است (۱۴۹ : ۱۰ ، ۵۶ : ۴ ، ۱۵ : ۲) و اینکه هرگز نمی‌افتد مایه‌ی شگفتی است (۴۵ : ۸ ، ۱۷ : ۶ ، ۲۹ : ۵) چهارچوب در را 'آتا' (Ata) می‌خواندند و در چنین قاب آسمانی 'ایندرا' ، هوا (جَو) را تعبیه کرد (۵۶ : ۱)
درهای خانه‌های کیهانی همه رو به مشرق باز می‌شوند و از آن‌ها نور بامدادی وارد می‌شود (۴۵ : ۵ ، ۵۱ : ۴ ، ۱۱۳ : ۱)
[...]
خدایان در کار ساختمانِ جهان به‌طور کلی با هم یا به‌نحو انفرادی عمل می‌کنند ؛ مگر آنکه لازم باشد تخصص ، مهارت و دانش حرفه‌ای خدای ویژه‌ای درنظر گرفته شود . در اینگونه موارد نام خدای 'توشتری' (نجار خدایان) و 'ریبهو'های کاردان و ماهر به‌میان آمده است . توشتری سازنده‌ی افزار الهی است ، به‌ویژه سازنده‌ی صاعقه برای ایندرا (۴۸ : ۱۰) و معلم ریبهوها و همچنین سازنده‌ی قالب آدمیان و حیوانات است و خدای طول‌عمر و نیروی تولید و پرورش دهنده‌ی نطفه و جنین در رحِم زنان است . افسانه‌های بعدی حکایت دارد که او صورت کلیه‌ی موجودات و حتی صورت آسمان و زمین و همه‌ی اشیاء را بسته است .
[...]
در قطعات مختلف ریگ‌ودا در تصور پیدایش کائنات ، خورشید به‌‌عنوان عامل مهم آفرینش به‌شمار می‌رود . او را روحِ (Ātma) هر متحرک و هر ثابت پنداشته‌اند (۱۱۵ : ۱) اظهاراتی از این‌قبیل که اگرچه او یکی است ولی به‌نام‌های مختلف خوانده می‌شود ، نشان می‌دهد که گوهرش را به‌طور آزمایش با عالی‌ترین خدا یکی می‌شمردند . در یک قطعه از ریگ‌ودا خورشید به‌عنوان نیروی عظیم جهان ، به‌نام 'جرثومه‌ی زرین' توصیف شده است .
گزیده‌ی سرودهای ریگ‌ودا ( محقق و مترجم : محمدرضا جلالی نائینی )
  • Zed.em
ریتا (رت) قانون یا نظم جهان که معنی تحت‌اللفظی آن "خط مشئ اشیاء" است اصول اخلاقیات را معین می‌کند . به‌طوریکه قبلاً بازنموده شد ریتا (Rta) نظم و ترتیب ، یا ناموس جاودانی جهان است ؛ پس برای اصول رفتار بشر نیز همان مقام و اعتبار را دارد . رفتار منظم و متجانس از مشخصات اساسی یک زندگانی خوب است .
عدم نظم و ترتیب که غالباً به‌صورت دروغ نشان داده می‌شود ، بزرگ‌ترین بدی است .
اخلاق حمیده (تقوی) با ناموس کیهان مطابقت دارد . فرضیه‌ی رت (نظم جهان) از طرف دیگر مؤید این فکر است که اگر تطورات و تغییرات بی‌انتهای جهان ، فکر داشتن خدایان متعدد را ایجاب می‌کند ، وحدت جهان وجوب خدای واحد را ثابت می‌دارد .
در مکتب‌های فلسفی جدیدتر هندو ، ریتا به‌عنوان اساس نخستین فرضیه‌ی اخلاقی دهرما (وظیفه و تکلیف) شناخته شده است .
دوستی همنوعان و مهربانی با همه و انجام وظایفی که هر شخص نسبت به خدایان و مردم دارد ، در ودا تأکید شده است .
به ریاضت و روزه و پرهیز هم در ریگ‌ودا اشاره شده ولی ریاضت از امور اساسی نیست .
اینک شواهد بارزی از ریگ‌ودا درباره‌ی امور اخلاقی و آداب اجتماعی در اینجا ذکر می‌شود :
در ماندلای هفتم سرود ۱۰۴ خطاب به ایندرا و سوما چنین آمده :
۸ : هرکه مرا با سخنان دروغ متهم سازد هنگامی که من راه خود را با روحی عاری از خطا دنبال می‌کنم ، ای ایندرا ! باشد که دروغگو چون آبی گردد که درمیان دست تهی فشرده می‌شود .
۹ : آنها که به‌عادت خویش دل‌ها را هلاک می‌سازند و با طینت بد خود راست‌کاران را آزار و اذیت می‌کنند ، باشد که سوما آنها را به مار بسپارد ؛ یا آنها را در دامان مرگ و نابودی قرار دهد .
۱۰ : ای آگنی ! دیوی که می‌خواهد به جوهر رزق گاوان و اسبان و تن‌های ما صدمه وارد آورد ، باشد که آن مخالف و دزد و غارتگر در خراب و بوار افتد ، هم خود او هم اخلافش .
در ماندلای دهم سرود ۱۸۲ خطاب به بریهسپتی چنین گفته شده است :
۱ : باشد که بریهسپتی رافع مشکلات (همه‌ی گناهان را) دور سازد ؛ باشد که سلاح مفتری دروغزن را دور کند ؛ باشد که (دشمن) بی‌آبرو را به زمین بزند و بدخواه را منکوب سازد ، و قربانی کننده را سلامت و سعادت بخشد .
۴ : آیا باید کاری کنیم که هرگز نکرده‌ایم ، ما که از تقوی سخن می‌گوییم ، آیا اکنون از پلیدی سخن بگوییم ؟!
و نیز در ماندالای دهم سرود ۱۸۳ خطاب به قربانی کننده درباره‌ی ریاضت چنین مذکور است :
۱ : من تو را در اندیشه‌ی خویش می‌بینم که (با مراسم مقدس) در گفت و گویی ؛ از ریاضت بوجود آمده‌ای و به ریاضت مشهوری .
در ماندالای دهم سرود ۱۳۶ به‌طریق عملی ریاضت نیز اشاره شده است :
۴ : مرتاض در میان فلک به‌پرواز درمی‌آید و همه‌ی اشیاء را نورانی می‌کند . دوست هریک از خدایان بر کارهای نیکو گماشته شده است .
در ماندالای دهم سرود ۱۱۷ درباره‌ی آزادگی و نیکوکاری و بذل مال به فقیران و احسان به درویشان آمده است :
۱ : خدایان گرسنگی را وسیله‌ی کشتن قرار نمی‌دهند ، مرگ بیشتر حتی به‌ سراغِ مردان سیر نیز می‌رود . بخشنده‌ی نیکوکار هرگز از میان نمی‌رود . لئیم هیچگاه کسی را نخواهد یافت که بر او ترحم کند .
۳ : رادمرد آن است که بر مستمندِ ناتوانِ دوره‌گرد که در طلب خوراک است کمک کند و چون از او استمداد جوید فوری به‌یاری او شتابد و سپس او را در زمره‌ی دوستان خود قرار دهد .
۴ : آن‌که مال خویش را از دوست یک‌دل و صمیمی دریغ دارد دوست نباشد ، از چنین دوستی باید چشم پوشید .
۶ : برای کسی که نظم اخلاقی بخواهد بادها شیرین‌اند ، برای او رودخانه‌ها به شیرینی جریان دارند ، حتی باشد که گیاهان برای ما شیرین باشد .
۷ : باشد که شب شیرین باشد و سپیده‌دم هم ، باشد که ناحیه‌ی زمین شیرین باشد ، باشد که آسمان ، پدر ما بر ما شیرین باشد .
۸ : باشد که آن درخت بلند برای ما پر از شیرینی باشد ، باشد که آفتاب نیز پر از شیرینی باشد و گاوان ماده بر ما شیرین باشند .
در ماندلای پنجم سرود ۸۵ مسطور است :
۷ : اگر ما درباره‌ی آنکه ما را دوست دارد گناهی کرده‌ایم و یا نسبت به برادر یا دوست یا رفیق یا همسایه‌ای که با ما است ، یا بیگانگان خطایی مرتکب شده‌ایم ، ای وارونا این تقصیر را از ما بردار .
در ماندلای اول سرود ۷۱ گفته شده است :
۵ : یکی را کودن می‌نامند و در دوستی بلید است ، هرگز او کسی را به کارهای رادمردی تحریص نمی‌کند . او در خطای باصره بی‌فایده سرگردان است ، صدایی که او می شنود برایش گل و میوه‌ای ندارد .
۶ : آنکه دوست گرامی خود را رها ساخته است و حقیقت را نمی‌داند ، سهمی از واک (سخن) ندارد ، حتی وقتی آن (واک) را می‌شنود بیهوده گوش داده است . او چیزی از طریقه‌ی اعمال راستی نمی‌داند .
۷ : دوستانی که به آنها یکسان گوش و چشم بخشیده شده در روح خود دارای سرعت‌های مختلفی هستند . بعضی چون سبوهایی می‌باشند که به دهان و شانه می‌رسند و دیگران به‌سان حوض‌های آبی‌اند که در آن تن می‌شویند .
گزیده‌ی سرودهای ریگ‌ودا ( محقق و مترجم : محمدرضا جلالی نائینی )
  • Zed.em
واژه‌ی ودا (بید) در زبان سانسکریت از ریشه‌ی وید (دانستن) مشتق شده و به‌معنی دانش است . اما به‌طور اخص به‌معنی 'دانش الهی' یا 'علم مُنزَل' [علم نازل شده] است .
در آغاز این نام به سه کتاب ریگ‌ودا (رگ‌بید) ، یاجورودا (ججربید) و ساما‌ودا (سام‌بید) اطلاق می‌شد و مجموع این سه کتاب را ترایی‌ودا (دانش سه‌گانه) می‌خواندند ؛ اما بر سه ودای اصلی کتاب چهارمی به نام اتهرواودا افزوده شد . قبول کتاب چهارم به‌عنوان یک متن اصیل و حقیقی ودا ظاهراً مقارن تدوین قانون مانو است ...
[...]
ریگ‌ودا مادر وداهای دیگر است .
رگ‌بید را شروتی (از مصدر شرو به معنای شنیدن) نیز می‌نامند . شروتی به‌معنی دانش مسموع و در برابر سمرتی (از ریشه‌ی سمری به‌معنی یادآوردن) است که مفهوم آن 'دانش در یاد مانده' یا 'علم محفوظ' می‌باشد . مقصود از علم اول ، علم مستقیمی است که مبداء آن خارج از حیطه‌ی بشر است و گویند ریشی‌ها از آسمان شنیده‌اند و در حافظه سپرده‌اند بی‌آنکه درنتیجه‌ی تفکر ، تعمق و تحصیل به‌دست آمده باشد ؛ و منظور از علم دوم دانشی است که سینه به سینه و دست به دست و پدر بر پدر انتقال یافته و درواقع مُرده‌ریگ (میراث) مربیان و معلمان و پیشوایان مذهبی باستانی است .
کتاب ودا در نظر غالب هندوان در حکم وحی مُنزَل است و از نظر دین‌باوران هندو تعلیمات آن کامل و بالاترین سند و مدرک مذهب است . این تعلیمات حاکم بر جمیع شئون زندگانی هر فرد می‌باشد ، و وظایف او را در هر وضع و شکل و در هر مرحله از مراحل حیات از تولد ، کودکی ، جوانی ، پیری و مرگ معین می‌کند . به‌عبارت دیگر این تعلیمات وظیفه‌ی هر هندو را از گهواره تا گور زیر نظر دارد .
وداها مرجع کلیه‌ی آداب و سنن است . همه‌ی قوانین و مقررات در چهارچوب تعلیمات و تفسیرات آنها بوجود آمده و مراسم و تشریفات مذهبی ، دعاها ، نمازها و آداب و رسوم اجتماعی هندو از آنها سرچشمه گرفته‌اند .
[...]
هرچند شمار کتب ودا چهار است ولی نوشته‌ها ، رسالات و کتاب‌های عدیده‌ای حاوی مسائل و احکام مذهبی ، آیین پرستش ، دستورهای قربانی ، کلام ، فلسفه و تفسیر به آنها ملحق شده است .
به‌عبارت دیگر ، مجموع ادبیات مقدس هندو به‌چهار دسته ، به شرح زیر تقسیم می‌گردد :
سمهیتا (سنهیتا) : مجموعه‌های متون وداها .
برهماناها : تفسیر وداها .
آرنیکاها : متون مدون در جنگل .
اوپانیشادها (اپنشدها) : مبین فلسفه‌ی وداها .
بدین ترتیب می‌نگریم هریک از وداهای چهارگانه دارای برهماناها ، آرنیکاها و اوپانیشادهای وابسته به‌خود است .
[...]
ژاکوبی بر اساس اطلاعات نجومی چنین نتیجه می‌گیرد که تاریخ دو تا از سرودهای ریگ‌ودا در هزاره‌ی پنجم قبل از میلاد است . کلبروک تاریخ تنظیم ودا را در سده‌ی چهاردهم پیش از میلاد قرار داده است .
به هرحال آنچه مسلم به‌نظر می‌رسد ریگ‌ودا قدیمی‌ترین اثر قوم آریاییِ هند است و بی‌شک تاریخ به‌وجود آمدن آن ، قبل از تاریخ تمدن یونان و پیش از تدوین کتب مذهبی موجودِ قوم یهود است .
گزیده‌ی سرودهای ریگ‌ودا ( محقق و مترجم : محمدرضا جلالی نائینی )
  • Zed.em
در ریگ‌ودا در سرود ۱۲۹ ماندلای دهم که یک سرود تخیلی بسیار والایی است ، تأیید شده که :
"در آغاز نه نیستی بود و نه هستی و نه جَوّی و نه آسمانی که از آن برتر است و نه نشانه‌ای از شب و روز و هیچ علامت مشخصی نبود و همه‌جا آب بود و تاریکی در تاریکی نهفته" (اتهروا ودا ۸ : ۲ ، ۱۲۱ ، ۸۲ : ۱۰)
"یک ماده‌ی بسیار کهن (Ekam) به‌وسیله‌ی حرارت پیدا شد ؛ آنگاه آرزو و خواهش (Kāma) که نخستین تخم ذهن بود ، پیدا شد . این رابطه‌ای است میان ناموجود و موجود یا به‌عبارت دیگر میان نیستی و هستی و در اثر وجود این رابطه خدایان پیدا و متجلی شدند "
ولی در ابیات ذیلِ همین سرود ، شاعر شک و تردید به‌خود راه داده و کیفیت پیدایش جهان را دنبال نکرده است ؛ لیکن در سرود ۱۹۰ ماندلای دهم آنچه ناتمام مانده بود تعقیب و تکمیل شده و چنین آمده که :
"از حرارت نظم و ترتیب (Rta) به‌وجود آمد و پس از آن شب و اقیانوس و سال و آنگاه دهاتا (Dhāta) [آفریدگار بزرگ] خورشید و ماه و پس از آن آسمان و زمین و هوا و اثیر را خلق فرمود ."
در 'براهمن‌'ها نویسندگان و مفسران از 'پرجاپتی' یا 'برهما'ی شخصی نام می‌برند که او نه‌ تنها پدر خدایان و مردمان و ارواح پلید است ، بلکه خالق همه‌چیز است . پرجاپتی پدیده‌ی خواست و آرزو است که در ریگ‌ودا از آن به‌عنوان نخستین تخمه یاد شده است و همان تخمه‌ی زرین (Hiranya-Garbha) است که بر روی آب شناور شد و به‌وجود آمد و جهان هستی را پیدا کرد .
گزیده‌ی سرودهای ریگ‌ودا ( محقق و مترجم : محمدرضا جلالی نائینی )
  • Zed.em
۱: آن‌هنگام نه نیستی بود و نه هستی :
نه هوایی (جوّی) بود و نه آسمانی که از آن برتر است .
چه پنهان بود ؟ در کجا ؟ در ظل حمایت کی ؟ آیا آبِ ژرف بی‌پایانی وجود داشت ؟
۲: آن‌هنگام نه مرگ بود ، نه زندگی جاویدی و نه نشانه‌ای از شب و روز .
به‌نیروی ذات خود ، فرد یگانه ، بی‌حرکت (باد) تنفس می‌کرد ؛ جز او هیچ‌چیز وجود نداشت .
۳: در آغاز تاریکی در تاریکی نهفته بود .
هیچ علامت مشخصی نبود ، همه‌جا آب بود .
آن فرد به نیروی حرارت به‌وجود آمد .
۴: در ابتدا خواهش (خواستن) در آن فرد پیدا شد :
آن اولین بذر بود ، که فکر محصول آن است .
دانشمندان که در دل خویش به‌نیروی دانش جستجو می‌کنند ، قید وجود را از عدم دریافته‌اند ؛
۵: شعاع آنها روشنایی را در تاریکی گسترش داد :
ولی آیا فرد یگانه در بالای آن بود یا در زیر آن ؟ قدرت خلاقه وجود داشت و نیروی ایجاد :
در زیر قدرت بود و در بالا امر .
۶: کیست که به‌یقین بداند و کیست که آن‌را در اینجا بیان کند ؟
در کجا تولد یافت و در کجا این آفرینش به‌وجود آمد ؟
خدایان بعد از خلقت جهان پیدا شدند .
پس که می‌داند آفرینش از کجا سرچشمه گرفته است ؟
۷: هیچکس نمی‌داند که آفرینش از کجا برخاسته است ، و آیا او آن‌را به‌وجود آورده یا نه ؟
آن‌که بر عرش اعلی ناظر بر آن است ، تنها او می‌داند و شاید او هم نداند .
-ماندلای دهم ، سرود ۱۲۹-
گزیده‌ی سرودهای ریگ‌ودا ( محقق و مترجم : محمدرضا جلالی نائینی )

°عنوان این سرود در بعضی از متون سنسکریت ناسدیه (عدم وجود) است ، ولی ما به‌پیروی از برخی مترجمین دیگر آن‌را سرود خلقت نامیدیم .
  • Zed.em