فدائیانِ الموت
مشهور است که حسن صباح (مرگ ۱۱۲۴ م) بهیاری حشیش ... از دستپروردگان ویژهی خویش یک گارد فدایی پدید آورده بود . فدائیان حسن صباح به سبب پناهگاه اسماعیلیان (قلعهی الموت) فدائیان الموت [نامیده میشدند و] بهخاطر انتساب به استعمال حشیش حشاشین یا حشیشیون ؛ و با برچسب مخالفان بهعنوان ملاحده (خدا نشناسان) خوانده شدهاند . عنوان حشاشین بهصورت اساسین (assassin) ظاهراً نخستینبار ازطریق سفرنامهی مارکوپلو (۱۳۲۴-۱۲۵۰ م) جهانگرد ایتالیایی که خود در حدود ۱۲۲۷ م از ایران گذشته است ، به زبانهای اروپایی راه یافته ، و بهصورت فعل ، بهمعنی کشتن ، قتل سیاسی یا ترور مورد استفاده قرار گرفته و میگیرد .
فدائیان در آغاز نیرویی انقلابی با تکیه بر تشیع اسماعیلی ، هوادار خلفای فاطمی مصر (دورهی خلافت ۱۱۷۱-۹۰۹ م) ، ضد استعمار بغداد و اُمرای دستنشاندهی آن در ایران بودند . لیکن یکصدسال بعد ، با ۱۸۰ درجه انحراف ، تا حد آلت اجرای مقاصد سوء خلیفهی بغداد ، برای خفه کردن هر نوع صدای اعتراض سقوط نمودند . عیناً همانند مافیا که نخست بر اثر فشار استعمار فرانسه بهصورت یک جنبش زیرزمینی و نهضت مقاومت ملی ، با نفوذ بیگانه در ایتالیا میجنگیدند ، لیکن بعدها خود بهصورت سندیکایی از جنایتکاران ، گنگسترهای خطرناک و مزدورانی آدمکش در سراسر ایتالیا و سیسیل درآمده و از آنجا نیز در آمریکا نفوذ کردند ؛ فدائیان نیز با بیاعتنایی نسبت به هدف انقلابی خویش ، اندکاندک وسیلهی استقرار حکومت وحشت در میان مردم ایران شدند . هیچکس را یارای آن نبود که سخنی برخلاف آنان بهزبان آورد و از کیفر مرگ ایشان جان بهسلامت بدر برد !
در عصر شمس ، از ایدوئولوژی و آرمانگرایی فداییان ، از جهاد آنان بهخاطر تحقق آرمان خویشتن ، از پیکار نخستین ایشان با ناحق بهخاطر استقرار حق و عدالت ، دیگر جز نامی بیش بر جای نمانده بود ! 'حق' برای فدائیان الموت دیگر تنها بهصورت 'حق زور' و 'حق اسلحه' مسخ شده بود ! دیگر برای آنها لزومی نداشت که دیگران به آرمان ایشان از صمیم قلب اعتقاد ورزند ، بلکه تنها کافی بود که در برابر آنها تسلیم شوند و سکوت کنند .
خطِ سوم _دربارهی شخصیت ، سخنان و اندیشهی شمس تبریزی ( ناصرالدین صاحب زمانی )
- ۰۲/۰۹/۲۱