دو جامعهی بزرگ حرفهایِ نسبتاً موفق یعنی آلمان و ژاپن پس از نابودی کمونیسم چه درسی برای آسیبپذیرترین کشورها یعنی ایالاتمتحده و بریتانیا دارند ؟ با هر هدفی که بنگریم میبینیم که آزمایش بازار آزادِ بدون قید و بند در زمان (ریگان ، بوش ، تاچر) میجر ، زیان بیشتری نسبت به زمان هیتلر در جنگ جهانی دوم و استالین ، خروشچف و برژنف در جنگ سرد داشته و رشد اقتصادی و همبستگی اجتماعی را با بحران روبرو ساخته است .
در هر دو کشور شکاف وسیع میان ثروتمند و فقیر ، گستردهتر از زمان دیکنز و مالتوس شکوه دارایی فراوانِ اغنیاء را در برابر گدایان بیخانمان در خیابانهای شهر به نمایش گذارده است . در این خیابانها بالا رفتن میزان جنایت ، مواد مخدر و خشونت ، بهخوبی بر هر بیننده خودنمایی میکند . دستاندرکارانِ گمراه نیز چارهی این موج را در ساختن دیوانهوارِ زندانهای بیشتر و اِعمال مجازاتهای بیرحمانهتر دیدهاند . سرزنش قربانیانِ فقر و بیکاری ، از سوی افرادی که بیشتر از همه مسبب آن هستند (ثروتمندان) ، ناشکیبایی کسانی که به آنها برچسب "دیگران" [در حکومت آخوندای انگلیسی ، "غیرخودیها"] زدهاند ، خواه مهاجران یا اقلیتهای آزادیخواه یا پیروان مذاهب گوناگون ، حمله به حقوق اتحادیههای بازرگانی و انکار روابط صنعتی مشارکتی ، وسوسهی وسایل ارتباط جمعی با تبلیغ خشونت و خونریزی از سوی کارخانههای اسلحهسازی آمریکا ، تباهی سیاست و فسادِ سیاستمداران همراه با خواستههای پایانناپذیر ، ناامنی و وحشیگری در خیابانها ، اینها همه نشانهی تمدنی است که رو به زوال دارد .
بهجای شتاب برای از بین بردن دشواریهای جامعهی شهرنشین و جلوگیری از بالا رفتن دامنهی آزمندی ، بزهکاری و خشونت ، نخبگان با دیوانگی و نابخردی دیوارهای نگاهدارندهی قوانین ، رفاهاجتماعی ، مسئولیت دوسویه میان مردم و هیأتحاکمه و همچنین سنگرهای مانع از جنگِ همه علیه همه (جنگ هابز) را فرو میریزند . آنان مانند نخبگان پیش از خود و همچون کلیسای پیش از نهضت اصلاحطلبی ، رژیم قدیمی اشراف فرانسه و استبداد دورهی تزاری پیش از جنگ جهانی اول سرشان به کار خودشان گرم است و تنها به خود میاندیشند ، آنان میخواهند تا حد نهایت همهچیز را داشته باشند بدون آنکه بهای آنرا بپردازند . از جامعه بهرهکشی میکنند بیآنکه چیزی در مقابل بدهند . بنابراین همانند درگیری در جنگ سرد که بهانه و دلیلی برای سود بیشتر بود ، آنها تصویر تمام نمای دشمن خویش هستند یعنی 'نورچشمیهای' حاکم در شوروی که نیروی خود را تا مرحلهی نابودی سامانه بهکار بردند .
خوشبختانه نهتنها نخبگان سیاستمدار و کارگزار بلکه همهی بریتانیاییها و آمریکاییها علیه این ویروس مرگبار حساس شدهاند . دلیل شایان توجهی وجود دارد که چرا موج روشنفکران علیه بازار آزادِ بیقید و بند سر برافراشتهاند . این بازار اکنون آنچنان زیان بزرگی به اقتصاد واقعی در هر دو سوی اقیانوس اطلس زده است که بسیاری از صاحبان حرفهها ، سیاستمداران و دانشوران با شکست آن در انجام وعدههایش از خواب گران بیدار شدهاند .
انقلاب سوم ( هارولد پرکینز )
در هر دو کشور شکاف وسیع میان ثروتمند و فقیر ، گستردهتر از زمان دیکنز و مالتوس شکوه دارایی فراوانِ اغنیاء را در برابر گدایان بیخانمان در خیابانهای شهر به نمایش گذارده است . در این خیابانها بالا رفتن میزان جنایت ، مواد مخدر و خشونت ، بهخوبی بر هر بیننده خودنمایی میکند . دستاندرکارانِ گمراه نیز چارهی این موج را در ساختن دیوانهوارِ زندانهای بیشتر و اِعمال مجازاتهای بیرحمانهتر دیدهاند . سرزنش قربانیانِ فقر و بیکاری ، از سوی افرادی که بیشتر از همه مسبب آن هستند (ثروتمندان) ، ناشکیبایی کسانی که به آنها برچسب "دیگران" [در حکومت آخوندای انگلیسی ، "غیرخودیها"] زدهاند ، خواه مهاجران یا اقلیتهای آزادیخواه یا پیروان مذاهب گوناگون ، حمله به حقوق اتحادیههای بازرگانی و انکار روابط صنعتی مشارکتی ، وسوسهی وسایل ارتباط جمعی با تبلیغ خشونت و خونریزی از سوی کارخانههای اسلحهسازی آمریکا ، تباهی سیاست و فسادِ سیاستمداران همراه با خواستههای پایانناپذیر ، ناامنی و وحشیگری در خیابانها ، اینها همه نشانهی تمدنی است که رو به زوال دارد .
بهجای شتاب برای از بین بردن دشواریهای جامعهی شهرنشین و جلوگیری از بالا رفتن دامنهی آزمندی ، بزهکاری و خشونت ، نخبگان با دیوانگی و نابخردی دیوارهای نگاهدارندهی قوانین ، رفاهاجتماعی ، مسئولیت دوسویه میان مردم و هیأتحاکمه و همچنین سنگرهای مانع از جنگِ همه علیه همه (جنگ هابز) را فرو میریزند . آنان مانند نخبگان پیش از خود و همچون کلیسای پیش از نهضت اصلاحطلبی ، رژیم قدیمی اشراف فرانسه و استبداد دورهی تزاری پیش از جنگ جهانی اول سرشان به کار خودشان گرم است و تنها به خود میاندیشند ، آنان میخواهند تا حد نهایت همهچیز را داشته باشند بدون آنکه بهای آنرا بپردازند . از جامعه بهرهکشی میکنند بیآنکه چیزی در مقابل بدهند . بنابراین همانند درگیری در جنگ سرد که بهانه و دلیلی برای سود بیشتر بود ، آنها تصویر تمام نمای دشمن خویش هستند یعنی 'نورچشمیهای' حاکم در شوروی که نیروی خود را تا مرحلهی نابودی سامانه بهکار بردند .
خوشبختانه نهتنها نخبگان سیاستمدار و کارگزار بلکه همهی بریتانیاییها و آمریکاییها علیه این ویروس مرگبار حساس شدهاند . دلیل شایان توجهی وجود دارد که چرا موج روشنفکران علیه بازار آزادِ بیقید و بند سر برافراشتهاند . این بازار اکنون آنچنان زیان بزرگی به اقتصاد واقعی در هر دو سوی اقیانوس اطلس زده است که بسیاری از صاحبان حرفهها ، سیاستمداران و دانشوران با شکست آن در انجام وعدههایش از خواب گران بیدار شدهاند .
انقلاب سوم ( هارولد پرکینز )
- ۰ نظر
- ۳۰ مهر ۹۹ ، ۱۰:۱۸