مرحله ی توسعه ی نفت محور بادوام و پایدار نیست . زیرا ساختار و فرهنگ رانتخواری ، با سرعت نهاد دولت را از درون پوسیده می کند و آنرا در اجرای وظایفش ناتوان می سازد . در کشورهای نفت خیز توسعه نیافته و در حال رشد ، توسعه ی نفت محور موجب بروز ناهنجاری ها و مشکلات اقتصادی ، سیاسی و اجتماعی گوناگونی می گردد که نهایتا به صورت موانعی در برابر توسعه ی سیاسی و اقتصادی جوامع مزبور تبدیل می شوند . در سطح سیاسی ، رانت نفت موجب جدایی نهاد دولت از بدنه ی جامعه و پیدایش ساختارهای استبدادی می گردد . ماهیت و کارکرد دیکتاتوری دولت ، شکاف بین جامعه و دولت را تقویت و نهادهای جامعه ی مدنی را تضعیف می کند . از سوی دیگر ، مشکلات اقتصادی و سیاسیِ توسعه ی نفت محور با سرعت در بدنه ی جامعه گسترده می شوند و سیاست نوسازی آمرانه را با موانع سیاسی و اجتماعی روبرو می سازند . مجموعه ی این عوامل بحران های سیاسی ، اجتماعی و اقتصادی را تشدید کرده ، امر حکومت کردن را برای دولت دشوار و پرهزینه می سازند .
شالوده ی اقتصادی دولت ، اینکه دولت نیازهای مالی خود را از چه منبعی تامین می کند و وابستگی آن به اقتصاد چگونه است ، نقشی تعیین کننده در شکل گیری ماهیت دولت و ساختار قدرت ایفا می کند .
... چگونگی جمع آوری رانت و نقشی که ارگانهای مختلف دولت در این امر ایفا می کنند نیز بر ماهیت دولت و ساختار قدرت تاثیر گذار است . برای مثال ، واقع شدن چاه های نفت در مناطق بی ثبات و پر آشوب موجب می شود تا ارتش دست بالا را در تحصیل و توزیع رانت نفت پیدا کند . برعکس ، واقع شدن چاه های نفت در مناطق آرام موجب پر رنگ شدن نقش نهادهای اقتصادی مانند شرکت نفت و وزارت دارایی در توزیع رانت نفت می گردند .
نفرین نفت ( هادی زمانی )