عبید و فضائل واروونه !
عبید یازده فضیلت متروک عصر خویش : حکمت ، شجاعت ، عفت ، عدالت ، سخاوت ، حلم ، حیا ، وفا ، صدق ، رحمت و شفقت را که اینک بهصورت رذیلت درآمدهاند و خود اسباب زحمت و دست و پا گیر شدهاند ، نخست به تفصیل بیان میدارد و آنگاه اضداد آنها (رذیلتهای گذشته) را بهعنوان فضیلتهای برگزیدهی اشراف زمان ، معرفی مینماید !
دربارهی آنچه که مربوط به بحث کنونی ما است ، دربارهی وداع با راستی و رویکرد به دروغ مصلحتآمیز در جهان روابط اضطراری ، چنین مینگارد :
"صدق آن باشد که [آدمی] با یاران دل راست کند ، تا خلاف واقع بر زبان او جاری نشود "°
'صدق' همانند وفا ، رحمت و شفقت ، از دیدکاه عبید دیگر از زمرهی فضائل متروک و حتی 'رذائل زمانه' بهشمار میرود . عبید دراینباره اظهار میدارد که :
"اصحابنا میفرمایند که :
- این اخلاق بهغایت مکرر و مجّوف (درونتهی) است . هر بیچارهای که به یکی از این اخلاق ردّیه مبتلا گردد مدتالعمر خائب و خاسر باشد و بر هیچ مرادی ظفر ننماید .
خود روشن است که صاحب حیا از همه نعمتها محروم باشد ! ...
اما صدق ، بزرگان ما میفرمایند که :
این خُلق ، ارذل (پستترین) خصایل است . چه مادهی خصومت و زیانزدگی صدق است ! هرکس نهج صدق ورزد ، پیش هیچکس عزتی نیابد !
مرد باید که تا تواند پیش مخدومان و دوستان خوشآمد و دروغ و سخن به ریا گوید . و "صدقالامیر" (حق با امیر است ، امیر درست گوید ، بجای صدقالله) را کار فرماید . هرچه بر مزاج مردم راست آید ، آن در لفظ آرد ، مثلاً اگر بزرگی در نیمهشب گوید که :
اینک نماز پیشین است !
در حال پیش جهد ، و گوید که :
راست فرمودی ، امروز بهغایت آفتاب گرم است !
ور تأکید آن سوگند به مصحف و سهطلاق زن یاد کند ! ...
[...]
بزرگان از اینجهت گفتهاند :
"دروغ مصلحتآمیز ، به از راست فتنهانگیز !"
و کدام دلیل از این روشنتر که اگر صادقالقول صد گواهی راست ادا کند ، از او منت ندارند بلکه بهجان برنجند و در تکذیب او تأویلات برانگیزند . و اگر بیدیانتی گواهی به دروغ دهد ، صد نوع بدو رشوت دهند و به انواع رعایت کنند تا آن گواهی بدهد . چنانچه امروز در بلاد اسلام چندینهزار آدمی از قضات و مشایخ و فقها و عدول و اتباع ایشانرا مایهی معاش از این وجه است . میگویند :
'گربهی عابد' عبید ، پیش از سودجویی از نقاب فریب زهد ، موشان را یکبهیک میگرفته است ، لیکن :
این زمان ، پنجپنج میگیرد ، چون شده تائب و مسلمانا !
گربهی عابد ، برای انتشار دروغ بزرگ خود (توبه از شکار موشان) و فریب هرچه بیشتر ایشان ، از تظاهر به زهد و پشیمانی بهره میجوید :
°عبید زاکانی : کلیات ، بهاهتمام عباس اقبال ، انتشارات اقبال ، تهران ۱۳۳۴ ، رسالهی اخلاق الاشراف ص۳۲
- ۰۳/۰۸/۲۸