تثبیت قدرت
پنجشنبه, ۱۳ خرداد ۱۴۰۰، ۰۸:۵۹ ق.ظ
برای یک رهبر ملی که میخواهد مهار قدرت را محکم در دست بگیرد (مخصوصاً یک مستبد خودکامه) چیزی بهتر از جنگ نمیتواند وجود داشته باشد . تبدیل کردن مردم عادی به سرباز و فرستادن آنها به جنگ با یک دشمن ترسناک یا نفرتانگیز ، شاید باعث اتحاد این مردم در حمایت از هر شخصِ متصدی باشد ؛ و مهم نیست دلیل اصلی برای جنگیدن چه باشد . این امر در هر کشوری مؤثر است .
بنابراین مسأله ، پوتین و چچنستان بود . اگرچه این جمهوری تازه جدا شده دقیقاً یک کشور خارجی محسوب نمی شد اما برای بیشتر روسها ممکن است بوده باشد ! بنابراین آنها درست پشت سر رئیسجمهورِ جدیدِ ستیزهجو ، و جنگ او با چچنستان ایستادند .
[...]
همانطور که پیشبینی میشد پوتین با حداکثر قدرت وارد جنگ با چچنیها شد و با کمترین خسارت جانی آنها را شکست داد . بعد از آن مشکلات دائمی روسیه با این جمهوری ، کم اهمیت شد . جنگ سریعاً پایان یافته و به پیروزی ختم شده بود ؛ نمایشی از قدرتِ پوتین که همه میتوانستند ببینند . دیگر رهبرانِ بیاراده در کرملین جای نداشتند .
[...]
در گام بعدی او مجبور بود با رقبای سیاسی خود دستهپنجه نرم کند . شناسایی برخی از آنها کار سادهای بود ، سیاستهای بیثبات سالهای حکومت یلستین طبقهی کوچکی از میلیاردرهای فریبکار و قلچماق را پرورش داده بود ، دستهای که الیگارشها نام داشتند .
بهقول رئیس پیشین بانک مرکزی روسیه ، همهی الیگارشهای روسی بهشکلِ موذیانهای باهوش ، قوی ، کینهتوز و طمعکار بودند . مشتریهایی که سخت میشد با آنها معامله کرد .
[...]
در خلال سال ۱۹۹۰ م. کشور در تلاش برای اتخاذ راههایی بهمنظورِ دستیابی به جامعهای با بازار آزاد بود . بعد از هفتاد سال مالکیت اشتراکی اجباری ، اختناق بهوسیلهی برنامهریزی مرکزی و نقضِ ابتکارعملِ شخصی ، دورهی انتقالِ روسیه بهطور یکدست پیش نمیرفت .
[...]
بهترین چیزی که در رابطه با الیگارشها میتوان گفت این است که زمانی آنها خود را برای آزادیِ اقتصادی آماده میکردند که در آن زمان هیچکسِ دیگری خود را برای اینکار آماده نمیکرد . مطمئناً آنها به امرِ انتقال به یک اقتصادِ بازاری کمک کردند ؛ اما در جامعهای که پارتیبازی ، رشوهگیری ، اخاذی و مزدوری امری طبیعی است ، غیر قابل باور است که بپذیریم این میلیاردرهای تازهکار صادقانه وارد عمل شوند .
آنها واقعاً سنگدل هستند . اما خیلی زود فهمیدند که شخص دیگری وجود دارد که میتواند سنگدلتر از آنها باشد و او کسی نیست جز ولادیمیر پوتین .
جنگ سردتر ؛ چگونه تجارتِ جهانیِ انرژی از دست آمریکا خارج میشود ؟ ( مارین کاتوسا )
بنابراین مسأله ، پوتین و چچنستان بود . اگرچه این جمهوری تازه جدا شده دقیقاً یک کشور خارجی محسوب نمی شد اما برای بیشتر روسها ممکن است بوده باشد ! بنابراین آنها درست پشت سر رئیسجمهورِ جدیدِ ستیزهجو ، و جنگ او با چچنستان ایستادند .
[...]
همانطور که پیشبینی میشد پوتین با حداکثر قدرت وارد جنگ با چچنیها شد و با کمترین خسارت جانی آنها را شکست داد . بعد از آن مشکلات دائمی روسیه با این جمهوری ، کم اهمیت شد . جنگ سریعاً پایان یافته و به پیروزی ختم شده بود ؛ نمایشی از قدرتِ پوتین که همه میتوانستند ببینند . دیگر رهبرانِ بیاراده در کرملین جای نداشتند .
[...]
در گام بعدی او مجبور بود با رقبای سیاسی خود دستهپنجه نرم کند . شناسایی برخی از آنها کار سادهای بود ، سیاستهای بیثبات سالهای حکومت یلستین طبقهی کوچکی از میلیاردرهای فریبکار و قلچماق را پرورش داده بود ، دستهای که الیگارشها نام داشتند .
بهقول رئیس پیشین بانک مرکزی روسیه ، همهی الیگارشهای روسی بهشکلِ موذیانهای باهوش ، قوی ، کینهتوز و طمعکار بودند . مشتریهایی که سخت میشد با آنها معامله کرد .
[...]
در خلال سال ۱۹۹۰ م. کشور در تلاش برای اتخاذ راههایی بهمنظورِ دستیابی به جامعهای با بازار آزاد بود . بعد از هفتاد سال مالکیت اشتراکی اجباری ، اختناق بهوسیلهی برنامهریزی مرکزی و نقضِ ابتکارعملِ شخصی ، دورهی انتقالِ روسیه بهطور یکدست پیش نمیرفت .
[...]
بهترین چیزی که در رابطه با الیگارشها میتوان گفت این است که زمانی آنها خود را برای آزادیِ اقتصادی آماده میکردند که در آن زمان هیچکسِ دیگری خود را برای اینکار آماده نمیکرد . مطمئناً آنها به امرِ انتقال به یک اقتصادِ بازاری کمک کردند ؛ اما در جامعهای که پارتیبازی ، رشوهگیری ، اخاذی و مزدوری امری طبیعی است ، غیر قابل باور است که بپذیریم این میلیاردرهای تازهکار صادقانه وارد عمل شوند .
آنها واقعاً سنگدل هستند . اما خیلی زود فهمیدند که شخص دیگری وجود دارد که میتواند سنگدلتر از آنها باشد و او کسی نیست جز ولادیمیر پوتین .
جنگ سردتر ؛ چگونه تجارتِ جهانیِ انرژی از دست آمریکا خارج میشود ؟ ( مارین کاتوسا )
- ۰۰/۰۳/۱۳