روسها در آفریقا و شرق دور
چهارشنبه, ۱۹ خرداد ۱۴۰۰، ۰۹:۰۹ ق.ظ
در دههی گذشته ، روسیه آرام آرام اکتشاف گاز طبیعی و تولید در نیجریه ، مصر ، موزامبیک و علیالخصوص الجزایر را افزایش داده است .
تاریخ روابط نزدیک روسیه و الجزایر بسیار طولانی است . روسیه اولین کشوری بود که استقلال الجزایر از فرانسه در سال ۱۹۶۰ را بهرسمیت شناخت و الجزایر یکی از نزدیکترین متحدان روسیه در جنگ سرد بود . تجارت تسلیحاتی بین آنها گرم مانده است . از سال ۲۰۰۳ تا ۲۰۱۲ الجزایر ۵۴ میلیارد دلار روی حمایتهای نظامی سرمایهگذاری کرده است ، که از این مقدار سرمایه ۹۰٪ آن به روسیه رفته است . این خریدها ۱۰٪ کل صادرات نظامی روسیه را شامل شده و بعد از چین و هند ، الجزایر را به سومین مشتری بزرگ روسیه تبدیل کرده است .
چه قبول کنیم یا نه گازپروم اولین شرکت خارجی بود که در سال ۲۰۰۶ جهت شرکت در صنعت نفت الجزایر دعوت شد . این قرارداد ، اخیراً تا سال ۲۰۳۹ تمدید شده است . مشارکت اقتصادی آنها شامل اکتشاف و توسعهی بیش از ۳۰ ذخیرهی هیدروکربنی محتمل است که روی ۲۰٪ خاک الجزایر پخش شده است ؛ بنابراین اینجا چهخبر است ؟
ساده است ، آفریقا سومین تأمین کنندهی بزرگ گاز طبیعی اتحادیهی اروپا است و تا سال ۲۰۱۵ روسیه تقریباً نصف تولید آفریقا را کنترل می کند و این امر دست مسکو را بر روی تقریباً ۴۰٪ تأمین گاز اروپا قرار میدهد (؟)
علاوه بر این ، کشورهای جنوب اروپا مثل ایتالیا و اسپانیا که به خطوط لولهی روسیه وابسته نیستند و بیشتر گاز طبیعی خود را از شمال آفریقا تأمین میکنند ، به کشورهای تحت نفوذ پوتین تبدیل میشوند .
بارِ دیگر پوتین به دوردستها فکر میکند . زمانیکه زیرساختِ پروسهی خروجی آفریقا در کار است ، تقریباً کل اروپا به سمتِ وابستگی مطلق به گازِ تحتکنترل روسیه درمیآیند . بودن روسیه در شرق و همچنین آفریقا در جنوب ، اتحادیهی اروپا را بر روی یک گازانبر انرژی قرار میدهد که پوتین میتواند در هر زمانی و به هر دلیلی آن را فشار دهد .
در جهانی که اقتصادهای اروپا بیتحرک و اقتصاد آسیا در حال ترقی است ، پوتین میداند که برای نفر اول بودن تنها اول بودن در اروپا کافی نیست ؛ بنابراین با توجه به اینکه گازپروم دنبال بیشتر کردن نفوذ خود در اروپا است ولی همچنان درحال حرکت برای گسترش حضور خود در شرق دور نیز هست . فرصت بزرگ شرق دور یعنی بازار انرژی سیریناپذیر چین ؛ جز روسیه منبع بهتری برای تأمین نیازهای گاز چین یافت نمیشود . شاید به دلیل قرنها بیاعتمادی بین چین و روسیه و شاید هم به دلیل اندازهی سود متقابلی که انتظار میرود برای دو کشور دست بیاورند ، رسیدن به قرارداد ، یک فرآیند آزاردهنده خواهد بود .
نکتهی اصلی ساختار هزینه است که باید هر دو طرف را برای یکدورهی سه ماهه در مقابل مجهولات بازار حفظ کند . دو طرف به مدت یازدهسال در اینباره با هم به چانهزنی پرداختند . توافقی که در نهایت به انجام رسید و سرانجام در می ۲۰۱۴ ، هزینهها را ازطریق رابطهی بهدست آمده از قیمتهای بازار نفت و محصولات نفتی برآورد کردند . آن چیزی که در نهایت دو طرف را به توافق رساند شاید اثبات این امر باشد که مشارکت آمریکا در مسائل بزرگِ روز دیگر مورد نیاز نیست . از این گذشته چین میخواست که هوای آلودهی شهرهای ساحلی خود را پاک کند و از یک پایان در حال نزدیک شدن جلوگیری کند ، جایگزینی گاز با زغالسنگ جهت تأمین سوخت تأسیسات تولید برق به این امر کمک میکرد . پوتین خواستار باز کردن بازارهای آسیایی بود که برای میادین گاز سیبری مشتریان طبیعی پیدا کند و این پیوندی بود که در اوراسیا شکل گرفت .
[...]
سؤالی که اینجا مطرح است این است که این انتقالات گازی با چه ارزی صورت میگیرد . اگر همهی آنها با روبل و یوآن انجام بگیرد این ضربهای کاری به تسلط دلار در بخش انرژی خواهد بود .
جنگ سردتر ؛ چگونه تجارتِ جهانیِ انرژی از دست آمریکا خارج میشود ؟ ( مارین کاتوسا )
تاریخ روابط نزدیک روسیه و الجزایر بسیار طولانی است . روسیه اولین کشوری بود که استقلال الجزایر از فرانسه در سال ۱۹۶۰ را بهرسمیت شناخت و الجزایر یکی از نزدیکترین متحدان روسیه در جنگ سرد بود . تجارت تسلیحاتی بین آنها گرم مانده است . از سال ۲۰۰۳ تا ۲۰۱۲ الجزایر ۵۴ میلیارد دلار روی حمایتهای نظامی سرمایهگذاری کرده است ، که از این مقدار سرمایه ۹۰٪ آن به روسیه رفته است . این خریدها ۱۰٪ کل صادرات نظامی روسیه را شامل شده و بعد از چین و هند ، الجزایر را به سومین مشتری بزرگ روسیه تبدیل کرده است .
چه قبول کنیم یا نه گازپروم اولین شرکت خارجی بود که در سال ۲۰۰۶ جهت شرکت در صنعت نفت الجزایر دعوت شد . این قرارداد ، اخیراً تا سال ۲۰۳۹ تمدید شده است . مشارکت اقتصادی آنها شامل اکتشاف و توسعهی بیش از ۳۰ ذخیرهی هیدروکربنی محتمل است که روی ۲۰٪ خاک الجزایر پخش شده است ؛ بنابراین اینجا چهخبر است ؟
ساده است ، آفریقا سومین تأمین کنندهی بزرگ گاز طبیعی اتحادیهی اروپا است و تا سال ۲۰۱۵ روسیه تقریباً نصف تولید آفریقا را کنترل می کند و این امر دست مسکو را بر روی تقریباً ۴۰٪ تأمین گاز اروپا قرار میدهد (؟)
علاوه بر این ، کشورهای جنوب اروپا مثل ایتالیا و اسپانیا که به خطوط لولهی روسیه وابسته نیستند و بیشتر گاز طبیعی خود را از شمال آفریقا تأمین میکنند ، به کشورهای تحت نفوذ پوتین تبدیل میشوند .
بارِ دیگر پوتین به دوردستها فکر میکند . زمانیکه زیرساختِ پروسهی خروجی آفریقا در کار است ، تقریباً کل اروپا به سمتِ وابستگی مطلق به گازِ تحتکنترل روسیه درمیآیند . بودن روسیه در شرق و همچنین آفریقا در جنوب ، اتحادیهی اروپا را بر روی یک گازانبر انرژی قرار میدهد که پوتین میتواند در هر زمانی و به هر دلیلی آن را فشار دهد .
در جهانی که اقتصادهای اروپا بیتحرک و اقتصاد آسیا در حال ترقی است ، پوتین میداند که برای نفر اول بودن تنها اول بودن در اروپا کافی نیست ؛ بنابراین با توجه به اینکه گازپروم دنبال بیشتر کردن نفوذ خود در اروپا است ولی همچنان درحال حرکت برای گسترش حضور خود در شرق دور نیز هست . فرصت بزرگ شرق دور یعنی بازار انرژی سیریناپذیر چین ؛ جز روسیه منبع بهتری برای تأمین نیازهای گاز چین یافت نمیشود . شاید به دلیل قرنها بیاعتمادی بین چین و روسیه و شاید هم به دلیل اندازهی سود متقابلی که انتظار میرود برای دو کشور دست بیاورند ، رسیدن به قرارداد ، یک فرآیند آزاردهنده خواهد بود .
نکتهی اصلی ساختار هزینه است که باید هر دو طرف را برای یکدورهی سه ماهه در مقابل مجهولات بازار حفظ کند . دو طرف به مدت یازدهسال در اینباره با هم به چانهزنی پرداختند . توافقی که در نهایت به انجام رسید و سرانجام در می ۲۰۱۴ ، هزینهها را ازطریق رابطهی بهدست آمده از قیمتهای بازار نفت و محصولات نفتی برآورد کردند . آن چیزی که در نهایت دو طرف را به توافق رساند شاید اثبات این امر باشد که مشارکت آمریکا در مسائل بزرگِ روز دیگر مورد نیاز نیست . از این گذشته چین میخواست که هوای آلودهی شهرهای ساحلی خود را پاک کند و از یک پایان در حال نزدیک شدن جلوگیری کند ، جایگزینی گاز با زغالسنگ جهت تأمین سوخت تأسیسات تولید برق به این امر کمک میکرد . پوتین خواستار باز کردن بازارهای آسیایی بود که برای میادین گاز سیبری مشتریان طبیعی پیدا کند و این پیوندی بود که در اوراسیا شکل گرفت .
[...]
سؤالی که اینجا مطرح است این است که این انتقالات گازی با چه ارزی صورت میگیرد . اگر همهی آنها با روبل و یوآن انجام بگیرد این ضربهای کاری به تسلط دلار در بخش انرژی خواهد بود .
جنگ سردتر ؛ چگونه تجارتِ جهانیِ انرژی از دست آمریکا خارج میشود ؟ ( مارین کاتوسا )
- ۰۰/۰۳/۱۹