aleshanee

سعی در معقول و متعادل بودن با مردمان نفهم کار بسیار خطرناکی است !

aleshanee

سعی در معقول و متعادل بودن با مردمان نفهم کار بسیار خطرناکی است !

ما از قبیله‌ای هستیم که مدام می‌پرسیم ، و اینقدر می‌پرسیم تا دیگه هیچ امیدی باقی نمونه!

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
پیوندهای روزانه

سخن مترجم (پژوهش‌های تاریخی)

دوشنبه, ۱۰ آبان ۱۴۰۰، ۰۹:۲۹ ق.ظ

"یهودیان ، قومی سامی که به نسبت اثری که بر تاریخ جهان نهادند ، در زمان خود چندان مهم نبودند ؛ ... تاریخ این قوم با تاریخ امپراطوری‌های بزرگی که در دو طرفش قرار داشتند عجین شده است . یعنی امپراطوری مصر در جنوب و امپراطوری‌های جانشین هم شده‌ی سوری ، آشوری ، بابلی در شمال . سرزمین قوم یهود تنها راه موجود میان این امپراطوری‌های شمالی و امپراطوری مصر بود .
اهمیت قوم یهود از این واقعیت ناشی می‌شود که اینان یک ادبیات مکتوب به‌وجود آوردند . یک تاریخ جهان ، مجموعه‌ای از قوانین ، رویدادهای تاریخی ، سرودهای مذهبی ، پندنامه‌ها ، شعر و افسانه و مطالب سیاسی که سرانجام به‌صورت چیزی درآمد که مسیحیان به‌عنوان عهدعتیق و انجیلِ‌یهود می‌شناسند . این متون در قرن چهارم و پنجم پیش از میلاد پدید آمده‌اند ."
"احتمالاً این نوشتارها ، نخستین‌بار در بابل گردآوری شده است . پیش از این گفته شد که چگونه فرعون ، نخوی دوم ، هنگامی که آشور درگیر جنگ با مادهای ایرانی و کلدانیان بود ، به امپراطوری آشور حمله کرد . یوشی ، شاه یهودیه ، دربرابر این فرعون به پایداری برخاست و در مجدّو در سال ۶۰۸ پیش از میلاد شکست خورد و کشته شد . درنتیجه یهودیه به خراجگزار مصر بدل گشت و هنگامی که 'نبوخودونُضُر' یا بُختُ‌النصر کبیر ، نوپادشاهِ کلدانیِ بابل ، لشکریان نخو را به درون مصر عقب راند ، درصدد برآمد با منصوب کردن شاهان دست‌نشانده در اورشلیم ، یهودیه را زیرِ نفوذ خود درآورد ؛ اما این تجربه ناکام ماند و مردم برگماشتگانِ بابلی را کشتند ؛ که بر اثر آن بُخت‌النصر مصمم شد این دولت کوچک را که مدت‌ها نقش عامل مصر را در برابر امپراطوری‌های شمالی ایفا می‌کرد ، به‌کلی از میان بردارد . پس به اورشلیم حمله کرد و آن‌را آتش زد و باقیمانده‌ی ساکنان آن‌را به اسیری به بابل کوچاند ."
"این مردمان تا وقتی کوروش بابل را فتح کرد (۵۳۸ ق.م) در بابل ماندند . پس از این تاریخ بود که کوروش یهودیان را جمع کرد و به اورشلیم بازگرداند تا دوباره در آن مستقر شوند و باروها و معبد آن‌را از نو بسازند ."
"به‌نظر نمی‌رسد که قوم یهود تا پیش از کوچ دادنشان به بابل مردمان متحد و متمدنی بوده باشند . به‌احتمال افراد انگشت‌شماری از آنان توانایی خواندن و نوشتن را داشتند . حتی در تاریخ خودشان هرگز دیده نمی‌شود که در نخستین کتاب‌های تورات ، کسی به خواندن تورات اشاره‌ای کرده باشد ، نخستین یاد از این کتاب‌ها مربوط به زمان یوشی است . اسارت در بابل آنها را متمدن ساخت و استحکام بخشید . آنان به‌صورت مردمانی آگاه از نوشتارهای خود ، سخت خودآگاه از قومیت و دارای آگاهی سیاسی بازگشتند . به‌نظر می‌رسد که تورات در آن زمان تنها از پنج کتاب نخستین عهدعتیقی که ما می‌شناسیم ، یا 'اسفارخمسه‌ی تورات موسی' تشکیل می‌شده است . ..."
"گزارش آفرینش جهان ، آدم و حوا و طوفان نوح که تورات با آن آغاز می‌شود ، توازی‌های بس نزدیکی با افسانه‌های مشابه بابلی دارند . به‌نظر می‌رسد که اینها بخشی از باورهای مشترک همه‌ی اقوام سامی بوده باشد . داستان‌های موسی و شمعون نیز به‌همین‌گونه دارای مشابه‌های موازیِ سومری♧ و بابلی هستند . اما با داستان ابراهیم و پس از آن اسطورهایی آغاز می‌شود که خاص قوم یهود است ."
"شاید ابراهیم که پدرسالار یک عشیره‌ی سامی بوده ، در زمان حمورابی در بابل می‌زیسته باشد . خواننده در سِفرِ پیدایش داستان سرگردانی‌های او ، فرزندان و نوادگانش و چگونگی به اسارت درآمدنشان را در سرزمین مصر دنبال می‌کند . ... فرزندان ابراهیم که اکنون دیگر ۱۲ عشیره را تشکیل می‌دادند ، سرانجام پس از اقامت درازمدت در مصر و ۴۰ سال سرگردانی در بیابان‌ها ، تحت رهبری موسی از راه صحراهای عربستان به‌سوی شرق ، به سرزمین کنعان حمله کردند . این رویداد باید در زمانی میان ۱۶۰۰ و ۱۳۰۰ پیش از میلاد رخ داده باشد . اما در مصر هیچ گزارش‌نوشته‌ای نه از موسی و نه از کنعان وجود ندارد تا به روشن شدن این داستان کمکی بکند . اما در هرصورت این عشیره‌ها موفق نشدند چیزی بیش از تپه‌‌های پشتی سرزمین موعود را فتح کنند . چون در آن زمان کرانه‌های دریا دیگر نه در دست کنعانیان ، بلکه تازه‌واردانی از قوم‌های اژه‌ای ، یعنی فیلیستین‌ها قرار داشت و شهرهای آنان غزّه ، گات ، آشدود ، اسکالون و یوفا بودند که موفق شدند جلو هجوم یهودیان را بگیرند . نسل‌های بسیاری از فرزندان ابراهیم به‌صورت مردمانی بی‌اهمیت و گمنام در دره‌-تپه‌های دوردست باقی ماندند که کار همیشگی‌شان جنگ و جدال با فیلیستینیان و عشیره‌های دور و بر خود ، یعنی موآبیان ، میدیانیان و مانند اینان بود . ..."
"سلیمان هم توانست در میان قوم خود ، به برکت و فراخی بی‌سابقه‌ای دست یابد . او حتی توانست دختر فرعون را به‌زنی بگیرد ."
"اما به‌جاست که نسبت و مقیاس بزرگی‌ها را به‌خاطر داشته باشیم . سلیمان حتی در نقطه‌ی اوج افتخارات خود ، تنها شاه کوچک و دست‌نشانده‌ای در یک شهر کوچک بود . حشمت و قدرت او چنان ناپایدار بود که چندسالی پس از مرگش ، شیشک ، نخستین فرعونِ سلسله‌ی بیست و دوم ، اورشلیم را متصرف شد و تمام شکوه و جلال آن را غارت کرد . گزارش شکوه و جلال سلیمان که در خلال رویدادهای کتاب پادشاهان آمده است ، مورد تردید و پرسش منتقدان بسیاری است ‌. ..."
"در بابل بود که یهودیان تاریخ خود را تدوین کردند و سنت‌هایشان را متحول ساختند . مردمانی که به فرمان کوروش به اورشلیم بازگشتند ، از دیدگاه روانی و دانش خود با قومی که به اسارت رفته بودند تفاوت‌های فراوانی داشتند . آنان به تمدن دست یافته بودند .
در پرورش خصلت‌های خاصِ این قوم ، نقش بسیار بزرگی توسط برخی از مردان ایفا شد ؛ این مردانِ نوین 'انبیاء' بودند ، که بدیشان پرداخته می‌شود . این انبیاء از ظهور نیروهای نوین و درخور ملاحظه‌ای در پیشرفتِ پیوسته‌ی تاریخ بشر حکایت می‌کنند ."
کاهنان و انبیاء در یهودیه
"سقوط آشور و بابل ، تنها نخستین دانه از رشته فلاکت‌هایی بود که گریبانگیر اقوام سامی گردید . در قرن ۷ پیش ازمیلاد ، چنین به‌نظر می‌رسید که گویی همه‌ی دنیای متمدن زیر سلطه‌ی پادشاهان سامی قرار دارد . سامیان بر امپراطوری بزرگ آشور فرمان می‌راندند و مصر را فتح کرده بودند . ... بازرگانی در دنیای آن روز هم در دست سامیان بود . صور و صیدا مادرشهرهای بزرگی در کرانه‌های فنیقیه بودند و سرانجام مستعمره‌نشین‌های بس بزرگ‌تری از خودِ مادرشهرها را در اسپانیا ، سیسیل و آفریقا پدید آورده بودند . شهر کارتاژ که پیش از ۸۰۰ پیش از میلاد بنیان‌گذاری شده بود ، تا بدان‌جا رونق یافت که جمعیتش به بیش از یک‌میلیون نفر رسید و در آن‌روزگار بزرگ‌ترین شهر جهان بود . ..."
"... در ۸۰۰ پیش از میلاد ، هیچکس نمی‌توانست پیش‌بینی کند که تا پیش از قرن سوم پیش از میلاد ، هرگونه ردّپای حکومت سامی‌ها ، توسط فاتحان آریایی‌زبان ، از صفحه‌ی روزگار محو خواهد شد و در همه‌جا اقوام سامی مطیع و خراجگزار ، و سرانجام به‌کلی تار و مار خواهند شد . در همه‌جا ، جز صحرای شمالی عربستان که قبیله‌های سامی همچنان به‌شیوه‌ی زندگی عشیره‌ای ... می‌زیستند ..."
"اکنون از تمام این اقوام سامیِ متمدن ، که طی پنج قرن پرحادثه ، درهم‌شکسته شده و مورد تاخت‌وتاز قرار گرفته بودند ، تنها یک قوم انسجام خود را حفظ کنان ، به سنت‌های کهن خود چسبیده بود ؛ و آن مردمان همین قوم کوچک یهود بود که توسط کوروش ایرانی به اورشلیم بازگردانیده شد ، تا شهر خود را بازسازند . و آنان توانایی این‌کار را بر اثر همین نوشتارهای خود ، همین تورات ، که در بابل گردآوری کرده بودند ، پیدا کردند ."
"باید گفت پیش از آنکه یهودیان تورات را ساخته باشند تورات آنان را ساخته است . با مطالعه‌ی تورات به برخی اندیشه‌ها برخورد می‌شود که با اندیشه‌های مردم درباره‌ی اینان تفاوت دارد . این اندیشه‌ها بس محرک ، محافظ و طاقت‌افزا هستند ، تا بدانجا که قوم یهود در طی ۲۵قرنِ سرشار از سختی‌ها ، حادثه‌ها و فشارها توانست تاب بیاورد ."
"مهمترین و بزرگ‌ترینِ اندیشه‌های یهودی این بود که خدای‌شان نادیدنی و دور از دسترس است و در معبدی است که با دستان بشر ساخته نشده ، و خدای درستی و درستکاری در سراسرِ زمین است . همه‌ی اقوام دیگر خدایان مختص به قوم خود را داشتند که به‌صورت مجسمه‌هایی که در معابدشان قرار داشت ، مجسم می‌شدند . هرگاه این اجسام ازمیان می‌رفت و معبد آنها ویران می‌شد ، خدایان آنها هم می‌مردند و از میان می‌رفتند . اما خدای یهودیان اندیشه‌ی نوینی بود ، خدای یهودیان در آسمان و بس بالاتر از کاهنان و قربانی‌ها قرار داشت ؛ یهودیان باور داشتند که خدای ابراهیم آنان را به‌عنوان قوم برگزیده انتخاب کرده است تا اورشلیم را بازسازی و آن‌را پایتخت درستی و درستکاری جهان سازند . اینان قومی بودند که بر اثر احساس سرنوشت مشترک خود ، شأن و منزلت می‌یافتند . همین باور بود که هنگامی که پس از اسارت از بابل به اورشلیم بازگشتند ، آنان را اشباع کرده بود ."
"... در روزگار سلیمان ، یهودیان به‌صورت قومی کوچک ، درست همانند دیگر اقوام کوچک درآمدند که گرداگرد دربار و معبد خوشه زده بودند و با کمک خردمندیِ کاهنان و تحت رهبری و جاه‌طلبی یک پادشاه حکمرانی می‌شدند . اما چنانکه خواننده ممکن است از تورات دریافته باشد ، این انسانِ جدید که از آن سخن می‌گوییم ، یعنی 'نبی' آشکار می‌شود ."
"همزمان با فراوان‌تر شدن دشواری‌های یهودیان پراکنده شده ، اهمیت این انبیاء نیز افزایش می‌یابد . این انبیاء چه‌کسانی بودند ؟ اینان مردانی بودند با رگ و ریشه‌هایی بس متنوع : حزقیال نبی از کاستِ کاهنان بود و عاموس نبی ، پیشبندِ چرمی چوپانان را در بر داشت . اما یک نکته در همه‌ی آنها مشترک بود که وفاداری خود را نسبت به هیچکس جز خداوندِ راستی و درستکاری ابراز نمی‌کردند و مستقیم با مردم سخن می‌گفتند . ... فرمول آنان چنین بود : "اکنون کلام خدا بر من نازل شد ." اینان بسیار سیاسی بودند . اینان قوم خود را با پند و اندرز بر ضد مصر "این نی خُرد شده"° وامی‌داشتند ، یا بر ضد آشور یا بابل تحریص می‌کردند . این انبیاء ، راحت‌طلبی و بی‌دردی کاهنان یا گناهکاری آشکار شاهان را افشاء می‌کردند . برخی از آنان توجه خود را به چیزهایی معطوف می‌کردند که ما امروزه 'اصلاح‌گری اجتماعی' می‌نامیم . ..."
"این تهدیدهای تند [بر ضد افراد و رفتارهای ظالمانه] ، نوشته و حفظ می‌شدند و مورد مطالعه قرار می‌گرفتند . هرکجا یهودیان می‌رفتند این متون نیز می‌رفتند و در همه‌جا این روح مذهبی نوین را گسترش می‌دادند . اینان مردمان معمولی را ، مستقل از کاهنان معابد و مستقل از شاهان ، به‌دنبال خود می‌کشیدند و آنان را با راستی و درستکاری آشنا می‌ساختند . اهمیت بسیار زیاد انبیاء در تاریخ بشر در همین است . ..."
"...این انبیای یهودیِ دورانِ اسارتِ یهودیان در بابل هستند ، که ظهور این نیروی نوین را در جهان رقم زده‌اند ؛ نیرویی که توسل و روی‌آوری به اخلاق فردی ، پناه بردن به وجدان آزاد بشر بر ضد قربانی کردن‌های بت‌پرستانه و وفاداری‌های برده‌واری که تا آن‌زمان نژاد بشر را افسار زده بود ، می‌آفریند ." [تاریخ جهان (اچ. جی. ولز)]
[...]
اگر کسی بخواهد محتوای کتاب‌های سی‌نُه‌گانه‌ی عهدعتیق را مستقل از جنبه‌های اعتقادی و تنها به‌عنوان یک اثر تاریخی مورد تجزیه و تحلیل قرار دهد ، درمی‌یابد که افزون بر احکام و شرایع آیین یهود ، در اصل تاریخ‌نگاری‌هایی هستند (و نه پیشگویی) که با اسطوره‌های همه‌ی اقوام سامی درهم آمیخته شده‌اند ؛ و با پند و اندرزهای اخلاقی و اظهارنظرهای گاه به‌شدت سیاسی و حتی به‌قول ولز تبلیغاتی ، آمیخته شده‌اند ‌. نیز در این نسخه‌برداری‌های فراوانِ کاهنان یهود ، پس از این انبیاء (که خود نیز درشمار کاهنان و حکیمان یهودی ، اسرائیلی بوده‌اند) اختلاط‌ها و افزوده‌های فراوانی در آنها راه‌یافته است . درنتیجه قرن‌های دراز پس از پیام‌آور یهود که چنانکه خود می‌گویند جز 'ده‌فرمان' چیزی از او باقی نمانده ، ما اکنون این نوشتارها را به‌صورت 'پیشگویی‌ها' یا به‌تعبیر روژه گارودی "پیشبینی بر اساس واقعه‌ی پیشین" [تاریخ یک ارتداد ؛ ص۴۱] می‌خوانیم .
تدارک جنگ بزرگ ؛ بر اساس پیشگویی‌های انبیای بنی‌اسرائیل ( گریس هال‌سل )


♧البته گفته شده که سومریان جزو اقوام سامی نبودند بلکه حدس زده می‌شود که قومی (احتمالاً هندی-آریایی (؟)) بوده باشند که ازطریق دریا به آن مکان (بین‌النهرین) مهاجرت کردند ! البته هنوز سؤال است که واقعاً سومریان چه‌کسانی بودند و از کجا به بین‌النهرین آمدند (؟) زیراکه ظاهراً پایه‌های تمدن بین‌النهرین را این قوم ساختند ...
°اشاره‌ی ولز به این آیه‌ی ششم از باب ۳۶ کتاب اشعیاء نبی است که چنین می‌گوید : "هان بر عصای این نی خُرد شده یعنی مصر توکل می‌نمایی که اگر کسی به آن تکیه کند به دستش فرو رفته آن‌را مجروح می‌سازد ."

  • Zed.em

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی