مغان و یک جامعهی طبقاتی
اعنقاد اینان بر اساس یک جامعهی طبقاتی و عدمِ امکانِ جابجایی افراد در طبقات ، نهایتی نداشت . کهانت (کاهن بودن) خود یک میراث بود که در طبقهی مغان (روحانی) انحصاری بود . در طبقات ممتاز مغان ، حتمیالاجرا بود که این توارث ازطریق ازدواجهای همخون و صلبی منتقل شود ، چنانکه در خاندان شاهی نیز این امر برقرار بود . اما مغان میکوشیدند تا این مسأله ، یعنی ازدواج با محارم را میان همهی مردم تعمیم دهند ...
اما آنچه که بیش از پیش موجب قدرت مغان میشد ، قدرت مالی بسیار فراوانی بود که در اختیار داشتند . این منابع مالی فراوان بود . ازطریق اجرای بسیاری از امور مردم ، چون : انجام معاملات ، نوشتن و رسمی کردن یا شرعی نمودن امور تجاری و فلاحتی ، فیصلهی مرافعات در دادگاهها و ...
شیوههای تحصیل درآمد و عواید معابد بسیار متنوع و فراوان بود . چنانکه اشاره شد ، اینان نوعی مصونیت بسیار دقیق نیز داشتند و هرگاه مرتکب جرمی میشدند و یا گناهی به آنان نسبت داده میشد ، باید با قانون خودشان و در محاکم خودشان مورد محاکمه و مجازات قرار میگرفتند و از سوی ادارات و دادگاههای دولتی نمیشد آنان را مورد مؤاخذه و تعقیب قرار داد . خود دولتی مستقل بودند که دولت سیاسی و دربار زیر حکم و نفوذشان قرار داشت ؛ بههمینجهت است که امیانوس میگوید : مغان تحت قوانین و احکام ویژهی خودشان زندگی میکردند .
وندیداد ؛ ترجمه ، واژهنامه ، یادداشتها ( هاشم رضی )
- ۰۰/۰۹/۳۰