آزی صفت است : آز ، حرص ، شهوت و طمع . نام دیوی است که دشمن آذر و آتش مقدس است که در فرگرد ۱۸ وندیداد ، بند ۱۸. بهروشنی دربارهاش از لحاظ شناخت اشارهای هست . از عملهی اهریمن و در واقع ظلمت و جهل و تیرگی است در برابر روشنایی ، دانایی و خرد یا آتش . بهموجب یسنا هات ۱۶ بند ۸ و هات ۶۸ بند ۸. اهدای نذوراتی چون شیر و چربی در آیینهای قربانی ، این دیو را از پای درمیآورد . بهموجب بندهش ، بخش ۵ بند ۴۳. ازجمله دیوانی که در آغاز آفرینش برای تباهی گاو نخستین 'اِوَگدات' و کیومرث اقدام میکنند ، و بهفرمان اهریمن به بدن مادی آنان مسلط میشوند ، آز یا آزی دیو است .
در بخش ۱۲ از بندهش بند ۱۸۵. که فهرستی از دیوان یاد شده ، در شرح و تعریف آز دیو آمده : آزدیو آن است که هرچیز را بیوبارد (ببلعد) و چون نیاز را چیزی نرسد ، از تنِ خود خورد . او آن دروجی است که چون همهی خواستهی گیتی را به او دهند ، انباشته (سیر) نشود ، و سیر نگردد . چنین گوید که چشم آزمندان هامونی است که او را سامان نیست :
بهموجب زندِ وندیداد ، فرگرد دوم ، جمشید در اصلاحات خود چون دیوان را زده و تباه میکند ، آزدیو را نیز که مظهر حرص و طمع است از کار انداخته و خِرَدِ میانهروی را جایگزین میکند .
در روایات پهلوی بخش ۴۸ بندهای ۸۹-۹۱ ، در پایان جهان سوشیانش ، با یشت کردن و تلاوت ادعیه در هربار شماری از دیوان را نابود میکند . از آنپس آزدیو به گَنامینو یا اهریمن پناه برده و چارهجویی میکند . نیز در بخش ۶۳ بند دهم نقل است که یکی از فضایل آن است که آدمی هیچ دیوی به تن خود راه ندهد ، بهویژه چهار دیو را از تن بازدارد : آز ، خشم ، شهوت و ننگ .
بهموجب گزیدههای زاتسپرم بخش ۱ بند ۳۰-۲۹. هرمزد پس از آنکه آفرینش مینوی و مثالی (معنوی-مینویی) را پدید آورد ، سههزارسال گذشت ، تصمیم گرفت تا آفرینش مثالی و مینوی را به قالب مادی درآورد :
زروان توانا بود که آفرینش هرمزد را حرکت بخشد ، بیآنکه آفرینش اهریمن را حرکت دهد ، زیرا اصلِ یکی ، دیگری را زیانرسان و متضاد بود .
زروان فرجامنگرانه ، نیرویی از سرشتِ خود اهریمن ، یعنی تاریکی ، که نیرویی زروانی بدان پیوسته شده بود و پَستوزغی سیاه و خاکستریگون بود ، بهسوی اهریمن فراز برد . در هنگام فراز بردن گفت : که اگر در سر نُههزار سال چنانکه تهدید کردی ، پیمان کردی و زمان کردی به پایان نرسانی ، دیو آز با این سلاح ، آفرینش تو را بخورد و خود نیز به گرسنگی بمیرد . [دانشنامهی ایران باستان ، مدخل زروان]
این بیانِ تمثیلی ، بیانگر سرشتِ آز و حرص است که در روایت پهلوی ، چنانکه گذشت با شهوت و طمع و ننگ در یک معنی و ردیف آمده است .
[...]
پایان کارِ دیو آز با ظهور و بیرون آمدن سوشیانت است .
وندیداد ؛ ترجمه ، واژهنامه ، یادداشتها ( هاشم رضی )
- ۰ نظر
- ۰۶ دی ۰۰ ، ۰۹:۳۴