aleshanee

سعی در معقول و متعادل بودن با مردمان نفهم کار بسیار خطرناکی است !

aleshanee

سعی در معقول و متعادل بودن با مردمان نفهم کار بسیار خطرناکی است !

ما از قبیله‌ای هستیم که مدام می‌پرسیم ، و اینقدر می‌پرسیم تا دیگه هیچ امیدی باقی نمونه!

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
پیوندهای روزانه

۸۲۳ مطلب با موضوع «کتاب» ثبت شده است

گرگهای سالم و زنان سالم ویژگی های روحی مشابهی دارند نظیر هشیاری ، سرزندگی ، بازیگوشی و توانایی عظیمی برای ایثار . گرگها و زنها ذاتا اجتماعی و کنجکاو هستند و از ظرفیت تحمل و قدرت بالایی برخوردارند . آنها قوه ی درک و شم قوی دارند و به شدت به همسر، فرزند و خانواده شان علاقه مندند . تجربه ی فراوانی در تطبیق دادن خود با وضعیت دائما متغیر زندگی دارند و بسیار وفادار، قابل اعتماد و شجاعند .
با اینحال هم گرگها و هم زنها در معرض تعقیب و مزاحمت قرار گرفته ، مرعوب شده و به غلط متصف به خونخواری و درندگی شده اند . بیش از حد تهاجمی قلمداد شده و از مخالفان خود کم ارزش تر ارزشیابی شده اند . آنها آماج حمله ی کسانی بوده اند که هم حیات وحش و هم زوایای وحشی روح را ازبین می برند ، هرچیز غریزی را نابود می کنند و هیچ ردی از آن بجا نمی گذارند . تعدی به گرگها و زنان توسط کسانی که آنها را درک نمی کنند ، شباهت خیره کننده ای به یکدیگر دارد .

زنانی که با گرگها می دوند ( کلاریسا پینکولا استس )

  • Zed.em

می خواهم بدانی که بشر اینگونه با خدا همکاری می کند ، عده ای مرا رافضی می دانند بگذار چنین کنند من کتاب مقدس خودم را دارم ، که آنچه را که کتاب مقدس دیگر فراموش کرد ، یا جرات نکرد بگوید ، می گویم . کتابم را می گشایم و در سفر آفرینش می خوانم ، خداوند جهان را آفرید و به روز هفتم استراحت کرد ، در آنوقت واپسین آفریده ش انسان را صدا زد و گفت : " پسرم اگر دعای خیرم را می خواهی به من گوش کن . جهان را آفریده ام ، اما از تمام کردن آن غفلت ورزیده ام ، نیمه کاره رهایش کردم ، تو آفرینش را ادامه بده ، جهان را شعله ور ساز ، آنرا به آتش بدل کن و به منش باز گردان ، آن را بدل به نور خواهم کرد ."

نیکوس کازانتزاکیس

  • Zed.em

تربیت در مورد خیلی آدمها به هدر میره ؛ بهشون [فقط] حرف زدن رو یاد میدن ، اما غریزه های ابتدایشون همونطور دست نخورده باقی می مونه !

در پوست شیر ( شون اوکیسی )

  • Zed.em

بیماری فردگرایی در دو جهت رشد می کند ، کودک ماندگی و قربانی سازی . دو شیوه ی گریز از دشواری بودن ، دو استراتژی فرار شادکامانه از بار مسئولیت .

وسوسه ی معصومیت ( پاسکال بروکنه )

  • Zed.em

اندیشه درباره ی اشیا موجب تعلق خاطر شود

و از تعلق آرزو زاید
و از آرزو خشم پدید آید
و خشم مایه ی تشویش گردد
و تشویش نسیان آرد
و نسیان خِرد را تباه گرداند
و تباهی خِرد موجب هلاک باشد

ولی آنکه زمام نفس به دست خویش دارد ، با حواسی که فرمانبردار اویند
آزاد از قید حب و بغض در میان اشیا می گردد
و چنین کسی به سر منزل سکون رسیده باشد
و درین مقام همه ی غمها پایان پذیرد
 
گیتا ، سرود خدایان ( مترجم : محمد علی موحد )

  • Zed.em

برداشتِ حداقل یا فرمالیست از آزادی سیاسی ، دموکراسی را مترادف با برگزاری انتخابات منصفانه ، منظم و ادواری می داند . اما برداشت جامع تر ، برندگان انتخابات را الزاما صاحبان اصلی قدرت نمی داند و معتقد است که حسابدهی و انتخاب سیاسی واقعی مستلزم وجود آزادی و جمعگرایی گسترده تری است . در این راستا برخی از محققان ، مانند سارتوری برآنند که دموکراسی مفهومی ارزشی و آرمانی است .
مفهوم لیبرال دموکراسی از این دسته می باشد که بر ارزش ذاتی آزادی سیاسی در دموکراسی تاکید دارد . برای مثال مارگولیس ، لیبرال دموکراسی را سیستمی می داند که در آن هدف اولیه ی دولت کمک به رشد فردیت و تامین آزادی های فردی می باشد . رکن دیگر لیبرال دموکراسی حق مشارکت در تصمیم گیری های سیاسی و اجتماعی است . در این راستا بولن ، دموکراسی را متشکل از دو عنصر اصلی می داند :

  1. آزادی سیاسی ، یعنی حق آزادی عقیده ، بیان و تشکیل احزاب سیاسی برای کلیه ی شهروندان .
  2. حکومت دموکراتیک ، یعنی پاسخگویی دولت به مردم و حق افراد برای مشارکت در دولت به طور مستقیم و یا از طریق انتخاب نماینده .

برداشت دموکراتیک از دموکراسی دامنه ی لیبرال دموکراسی را گسترش داده ، برآنست که تامین آزادی سیاسی مستلزم آن است که شهروندان در بهره برداری از امکانات اقتصادی و آزادی های سیاسی از فرصت های برابر بهره مند شوند . لذا برای دولت این حق را قائل است که آزادی اقتصادی ، از جمله حق مالکیت خصوصی و توزیع درآمد را تنظیم کند . البته تا آنجا که این دخالت ، ارکان لیبرال دموکراسی یعنی آزادی های فردی ، اقتصادی و سیاسی را متزلزل نکند . این برداشت طیف وسیعی را در برمی گیرد . جناح لیبرال دموکرات بر آزادی های فردی و اقتصادی تاکید می کند و خواهان حداقل دخالت دولت می باشد . در مقابل جناح سوسیال دموکرات به تامین فرصت های برابر اهمیت بیشتری می دهد و دست دولت را در تنظیم امور اقتصادی بازتر می گذارد . جناح میانه ، سوسیال لیبرال دموکرات ، تلاش می کتد تا بین دو سوی این معادله تعادلی مطلوب فراهم آورد .
در واقع تعیین سطح مطلوب دخالت دولت در آزادی اقتصادی تا حدودی به ساختارهای اقتصادی و سیاسی جامعه و تجربه ی تاریخی آن بستگی دارد . برای مثال ، جامعه ی ایران همواره از دیکتاتوری رنج می برده ، ساختار اقتصادیِ آن متکی بر سرمایه داری دولتی است و طبقه ی حاکمه با استفاده از باورهای مذهبی و مناسبات اجتماعی پیشا صنعتی ، سلطه ی ایدئولوژیک ، اقتصادی و سیاسی خود را بر جامعه تحمیل می کند ؛ در چنین جامعه ای اصلاحات اجتماعی مستلزم عقب راندن مرزهای دخالت دولت ، تامین آزادی های فردی و تامین آزادی های سیاسی و اقتصادی می باشد . در این چهارچوب تامین فرصت های برابر در بهره برداری از امکانات اقتصادی عمدتا از طریق تولید اشتغال ، تامین دسترسی به آموزش ، بهداشت و بیمه ی اجتماعی انجام می گیرد .
از سوی دیگر مکتب مارکسیسم ، آزادی های سیاسی و اقتصادی را ابزاری برای تامین منافع طبقاتی می داند . این نظریه در وجه لنینیستی آن ، دیکتاتوری پرولتاریا ، تا آنجا پیش می رود که هم آزادی سیاسی و هم آزادی اقتصادی را حذف و نقض و انحصار کامل آنها توسط دولت را نهادینه می کنند .

دموکراسی و توسعه ی اقتصادی پایدار : تجربه ی ایران ( هادی زمانی )

  • Zed.em
تجربه ی نوسازی و توسعه ی اقتصادی ایران طی پنج دهه ی گذشته با صراحتی انکار ناپذیر بیانگر این واقعیت است که در بلند مدت آزادی اقتصادی و آزادی سیاسی لازم و ملزوم یکدیگر بوده و توسعه ی اقتصادی پایدار مستلزمِ هم آزادی اقتصادی و هم آزادی سیاسی است . استقرار دموکراسی و پیشبرد برنامه ی نوسازی و توسعه ی اقتصادی ایران مستلزم درک روشن این مفاهیم و شناخت اقتصادِ سیاسی کشور است .

دموکراسی و توسعه ی اقتصادی پایدار : تجربه ی ایران ( هادی زمانی )
  • Zed.em

برشت برای روشن ساختن حقیقت هنر و رد نظرات کوته بینانه طی نامه ای مفصل به روزنامه ی «نویسس دویچلند» در اوت 1953 خاطر نشان ساخت :" اصطلاحات نامفهوم فلسفی ، خوش بینی تصنعی ، اسلوبهای غیر استتیکِ مقامات رسمی و آرایش و اصلاح ، کشنده ترین دشمنان نه تنها زیبایی بلکه احساس سالم سیاسی هستند . حیات مردم زحمتکش ، مبارزه ی طبقه ی کارگر به خاطر زندگی ارزشمند خلاق ، تم مطبوعی برای هنر است ، ولی حضور صرف کارگران و دهقانان بر روی پرده ی هنر با این تم ارتباطی ندارد . هدف هنر باید معنویتی گسترده باشد . جامعه باید با تعلیمات عمومی ، فهم و درک هنر را افزایش دهد ، نیازهای توده ها باید برآورده شود ، ولی تنها با جدال علیه نیاز به مهملات ..."

از مقدمه : آدم ، آدم است ( برتولت برشت )

  • Zed.em

جونیور مال کلویل است ، ولی این کلویل هم برای خودش صد و نود و نه تا قبیله دارد . بنابراین جونیور مال هرکدام از آنها ممکن است باشد . با اینحال قیافه ی بدی ندارد انگار همین حالا از توی یکی از آن تابلوهای تبلیغاتی " در نظافت شهر بکوشیم " آمده بیرون . استخوان چانه اش بزرگ است ، شکل سیاره هایی که قمر دورشان می چرخد ، به ش حسودی ام می شود ، خیلی ! اگر من و جونیور را بگذارند کنار هم ، او می شود « سرخپوست قبل از ورود کریستف کلمب » من می شوم « سرخپوست بعد از ورود کریستف کلمب » من به یک عبارت ، سند زنده ی بلایی هستم که استعمار ، سرِ ما رنگی ها آورده است . البته نمی خواهم نقل این را بگویم که بعضی وقتها از تاریخ با اینهمه دوز و کلکی که توش هست چقدر می ترسم . من آدم با دل و جرأتی هستم و خیلی خوب می دانم که بهترین راه سر کردن با سفیدها سکوت است ...

تو گرو بگذار ، من پس می گیرم ( شرمن الکسی )

  • Zed.em

پدرم فقط به چیزهایی معتقد بود که رنگ واقعیت داشت ، به اخبار تلوزیون بدبین بود چون موفقیت های سوسیالیسم را پشت سر هم تحویل بیننده می داد ؛ مشتری پر و پا قرص پیش بینی وضع هوا بود . روزنامه هم اگر می خواند فقط به صفحه ی ترحیم اعتماد داشت ، اما عاشق برنامه های حیات وحش بود ، چون می گفت وجود و مفهوم طبیعت هیچوقت شک برنمی دارد [ ... ] از آنطرف هیچ چیز برایش مسخره تر از ادبیات نبود ، کل ادبیات به نظرش یک نقشه ی کلاه برداری بود و بس ، چون نه تنها سر تا ته ادبیات از کلمه ساخته شده بود ( که اساسا خود کلمه ها هم  در بهترین حالتشان روی هوا بودند ) بلکه همین کلمات هم صَرف ساختن چیزهایی می شوند که درواقع امر هرگز اتفاق نیافتاده اند ...

زنبورها ؛ بخش اول ( الکساندر همن )
  • Zed.em

کینه همیشه با سکوت آغاز می شود . و فراتر از کینه درواقع همین سکوت است ، سکوت این حرکت بطیء تمام زندگیم . هنوز اینجا هستم ، اینجا ، در برابر این کودکان فریب خورده و با حفظ همان فاصله ای که با رمز و راز دارم . من هیچوقت ننوشته ام ، خیال کرده ام که نوشته ام . هیچوقت دوست نداشته ام ، خیال کرده ام که داشته ام . من هیچ کاری نکردم جز انتظار کشیدن ، انتظار در برابر دری بسته .

عاشق ( مارگریت دوراس )

  • Zed.em

تأثیر تلوزیون بر توده‌ی مردم ، نظریه‌پردازان بورژوا را بر آن داشته است تا روش‌های 'شرطی کردن رندانه' را توسعه دهند . آنچه که طیِ 'شرطی کردن' صورت می‌گیرد نه تنها پرداختن به رفتار بشری با کمک اطلاعات اجتماعی و سیاسی است ، بلکه زیرِ نفوذ قرار دادنِ ماهرانه و صریحِ اذهان ، پرورشِ اوهام و نظرها و گرایش‌های موافق بطورِ مستقیم است . برای نیل به این اهداف تلوزیونِ نظام بورژوازی ، مجموعه‌ای از روش‌ها و فنونِ روانشناسی را که از نقصِ مسلم بشری نشأت می‌گیرد بکار می‌برد .
[...]
شیلر می نویسد : "گردانندگانِ رسانه‌های جمعی در آمریکا ، تصاویر و اطلاعاتِ خاصّی را می‌آفرینند ، مرحله به مرحله کامل می‌کنند و پالایش و منتشر می‌نمایند تا بوسیله‌ی آن باورها و گرایش‌ها و مالاً رفتار ما را تعیین کنند . هنگامی که این گردانندگان ، ماهرانه پیام‌هایی را خلق می‌نمایند که با واقعیت‌های زندگی اجتماعی مطابقت ندارد ، اداره کننده‌ی مغزها لقب می‌گیرند . پیام‌هایی که عملاً احساس کاذبی از واقعیت را بوجود می‌آورند و یا حاویِ آن نوع آگاهی باشند که شخص نتواند شرایط واقعی زندگی فردی و اجتماعی را درک و یا آن‌را با میل و اراده رَد کند ؛ پیام‌هایی رندانه میباشند ."

ساختار تلوزیون در کشورهای سرمایه داری ( ن . س . بیریوکف )

  • Zed.em

پس بکوش تا یک موجود انسانی باقی بمانی . به راستی اصل کار همین است ، و این بدان معناست که محکم ، روشن بین و سرزنده باشی . آری ! سرزنده به رغم هرچه جز اینست ... یک موجود انسانی ماندن ، یعنی اگر نیاز باشد ، تمام زندگی خود را شادمانه بر ترازوی بزرگ سرنوشت افکندن ، اما در همان حال از هر روز آفتابی ، از هر ابر زیبا به وجد آمدن ... دنیا به رغم جمله دهشتهایش ، چنین زیباست و باز هم زیباتر می توانست باشد اگر بر روی زمین موجودات زبون و سست عنصر وجود نمی داشتند - روزا لوکزامبورگ . 1916

زن شورشی ( ماکس گالو )
  • Zed.em

چه تمدنی را می شناسیم که در ظاهر ، بیش از تمدن خود ما « گفتار » را محترم شمرده باشد ؟ در کجای جهان بهتر و بیشتر از تمدن ما به گفتار بالیده اند ؟ در کجا ظاهرا ، توانسته اند قاطعانه تر از ما ، گفتار را از قید محدودیت هایش رها کنند و به مقامی جهانشمول برسانند ؟ آری با اینهمه به نظر من می رسد که در زیر این ارجگذاری ظاهری ، این سخن دوستی ظاهری ؛ نوعی ترس خوابیده است . همه چیز چنان می گذرد که گویی ممنوعیت ها ، سدها ، آستانه ها و مرزبندی هایی تعبیه شده اند تا جلوی انتشار گسترده ی گفتار ، دست کم تا حدودی گرفته شود . چنانکه غنای گفتار از سنگینی بار خطرناکترین بخش خود خلاص گردد ، بی نظمی اش با چنان ارقامی سازمان می یابد که از چنبر مهار ناشدنی ترین ( موقعیت ها ) می گریزند ، همه چیز چنان می گذرد که گویی قرار بر این بود که در بازی اندیشه و زبان ، هیچ اثری حتی از نشانه های برجوشیدن گفتار باقی نماند .

نظم گفتار ( میشل فوکو )

  • Zed.em

جنگ به وضوح ، تولد دولت ها را تحت کنترل داشته است : حق ، صلح و قوانین ، در خون و در کوران نبردها متولد شدند . نباید چنین معنی کرد که نبردها و درگیری های آرمانی را فیلسوفان یا حقوقدانان در سر پرورانده اند ، درباره ی گونه ای توحش نظری سخن نمی گویم . قانون از طبیعت متولد نمی شود و در کنار چشمه ای که نخستین چوپانان به آن رفت و آمد می کردند ، متولد نشده است ! قانون از نبردها ، پیروزی ها ، قتل عامها و فتوحات واقعی متولد می شود که می توان تاریخ آنها را مشخص کرد ، و قهرمانان هراسناک خود را دارند ، قانون در شهرهای غرق در آتش و در میدانهای تاراج شده متولد گردید . قانون به همراه معصومان نامداری متولد شد که در طلیعه ی روز درگذشتند .
با اینحال جامعه ، قانون و دولت ، شبیه آتش بس های موقتی که به جنگ ها پایان می دهد نیستند . قانون به معنی برقراری صلح نیست ، چرا که زیر قانون ، جنگ همچنان در تمام ساز و کارهای قدرت ، حتی به طرزی نظام مندتر بیداد می کند . جنگ موتوری است در پس نهادها و نظم . صلح در ریزترین دندانه هایش جنگی سری را برپا می کند ؛ به بیانی دیگر ، می بایست جنگی را که زیر صلح جریان دارد تفسیر کنیم . صلح خود جنگی رمزگذاری شده ست ، بنابراین ما با یکدیگر در جنگ به سر می بریم ، جبهه ی نبردی دائمی و پیوسته در سراسر جامعه برقرار است که تمام ما را در این یا آن طرف قرار می دهد ، چیزی چون سوژه ی بیطرف وجود ندارد . همه ی ما ناگزیر رقیب کسی هستیم .

باید از جامعه دفاع کرد ( میشل فوکو )

  • Zed.em

از آنجا که خودم از سرخپوست های اسپوکن بودم از میان کسانی که اُتو اِستاپ می زدند فقط سرخپوست ها را سوار می کردم . این رسم ویژه را از پدرم یاد گرفته بودم که از سرخپوست های کوردولین بود و همیشه برای آن دسته از چادرنشین های بومی قرن بیستم نگه می داشت که نمی خواستند قبول کنند ماهی های آزاد دیگر وجود ندارند . نمی دانم دقیقا به چی اعتقاد داشتند ، همینقدر می دانم که امید را مثل پیراهن نو به تن می کردند . پدرم هیچوقت چیزی درباره ی امید به من یاد نداد . از وقتی خیلی کوچک بودم ، بهم گفته شده بود که ماهی های آزاد هیچوقت برنمی گردند و اگر چه اینجور درسها ممکن است خشن و سخت به نظر برسند اما یادم دادند که سفره ی دلم را پیش سفید پوستها باز نکنم .
پدرم می گفت : " آنها اگر دستشان برسد می کشندت ؛ سفیدها چه دوستت باشند چه ازت متنفر باشند قلبت را نشانه می گیرند . حتی بعد از اینهمه سال هنوز بوی ماهی آزاد بدنت را می توانند تشخیص دهند ، بوی ماهی های آزاد مرده ، همین سفیدها را دیوانه می کند . روح ماهی های آزاد به دنبال همه ی ماست ، چه سفید پوست ، چه سرخپوست ."

قلچماق ترین سرخپوست دنیا (شرمن الکسی )

  • Zed.em

ارگان های حکومتی می کوشند که فساد اقتصادی - اداری را امری فردی جلوه دهند و آن را به عنوان جرم مورد پیگرد قضایی قرار دهند . اما واقعیت این است که گسترش فساد اقتصادی - اداری پیامد طبیعی ساختار رانتی جمهوری اسلامی است و حل آن مستلزم دگرگونی بنیادین ساختار اقتصادی و سیاسی کشور است .

نفرین نفت ( هادی زمانی )

  • Zed.em

با فروپاشی سلسله ی پهلوی و تاسیس جمهوری اسلامی ، چرخه ی رقابت بر سر رانت نفت وارد دور پنجم خود شد . این دور از چرخه ی رقابت برای رانت نفت دارای دو مشخصه ی اصلی است :

  • استفاده از رانت نفت برای اسلامی سازی آمرانه ی کشور .
  • گسترش دامنه ی رقابت برای تصاحب رانت نفت بین جناح های حکومت و تعمیق آن به درون جامعه .

رانت نفت به دو پادشاه پهلوی اجازه داد تا برنامه ی نوسازی آمرانه ی ایران را به اجرا بگذارند و به جمهوری اسلامی اجازه داد تا در جهت اسلامی کردن آمرانه ی ایران اقدام کند . در هر دومورد رانت نفت به صورت ابزار اصلی تحمیل خواست طبقه ی حاکم بر جامعه عمل کرده و از شیوه های کم و بیش مشابهی استفاده شده است . در هر دو مورد ، ابتدا یک گروه نسبتا کوچک نهاد دولت را در اختیار گرفت ؛ سپس با استفاده از نیروی اولیه ی نهاد دولت ، رانت نفت را به تصرف خود درآورد ؛ آنگاه با استفاده از رانت نفت اقدام به شکل دادن جامعه در راستای اهداف خود نمود . اما دو مورد مذکور اهداف بسیار متفاوتی را پیش روی قرار دادند . هدف در مورد اول نوسازی آمرانه ی ایران در سمت و سوی الگوی غرب بود و در مورد دوم اسلامی کردن ایران در سمت و سوی بازگشت به الگوی صدر اسلام میباشد .

نفرین نفت ( هادی زمانی )

  • Zed.em

در جوامع نفت خیز توسعه نیافته و در حال رشد ، دولت با سرعت جامعه را به سلسله مراتبی از اقشار رانتخوار تبدیل می‌کند که بسته به میزان وفاداری آنها به حاکمان و اهمیت آنها برای نظام ، سهم بزرگ‌تری از رانت نفت نصیبشان می‌شود . توزیع رانت و امتیازهای اقتصادی و سلطه‌ی اقتصادی نهاد دولت نهایتا موجب می شود که اقشار و طبقات اجتماعی به لحاظ اقتصادی به دولت وابسته شوند .

... در اقتصادهای رانتی ، مردم بخش قابل توجهی از نیروی خود را صرف رقابت‌های سیاسی مخرب و ایجاد مناسبات مافیایی برای دست یافتن به ثروت نفت می‌کنند . این امر موجب اتلاف انبوه منابع اقتصادی و گسترش فساد اداری و اقتصادی می‌شود . شیوع فساد اداری ، اقتصادی و سیاسی یکی از مشخصات پایه‌ای جوامع رانتی است که به صورت مانعی دیگر در برابر توسعه‌ی اقتصادی و سیاسی آنها عمل می کند .

نفرین نفت ( هادی زمانی )

  • Zed.em

مرحله ی توسعه ی نفت محور بادوام و پایدار نیست . زیرا ساختار و فرهنگ رانتخواری ، با سرعت نهاد دولت را از درون پوسیده می کند و آنرا در اجرای وظایفش ناتوان می سازد . در کشورهای نفت خیز توسعه نیافته و در حال رشد ، توسعه ی نفت محور موجب بروز ناهنجاری ها و مشکلات اقتصادی ، سیاسی و اجتماعی گوناگونی می گردد که نهایتا به صورت موانعی در برابر توسعه ی سیاسی و اقتصادی جوامع مزبور تبدیل می شوند . در سطح سیاسی ، رانت نفت موجب جدایی نهاد دولت از بدنه ی جامعه و پیدایش ساختارهای استبدادی می گردد . ماهیت و کارکرد دیکتاتوری دولت ، شکاف بین جامعه و دولت را تقویت و نهادهای جامعه ی مدنی را تضعیف می کند . از سوی دیگر ، مشکلات اقتصادی و سیاسیِ توسعه ی نفت محور با سرعت در بدنه ی جامعه گسترده می شوند و سیاست نوسازی آمرانه را با موانع سیاسی و اجتماعی روبرو می سازند . مجموعه ی این عوامل بحران های سیاسی ، اجتماعی و اقتصادی را تشدید کرده ، امر حکومت کردن را برای دولت دشوار و پرهزینه می سازند .

شالوده ی اقتصادی دولت ، اینکه دولت نیازهای مالی خود را از چه منبعی تامین می کند و وابستگی آن به اقتصاد چگونه است ، نقشی تعیین کننده در شکل گیری ماهیت دولت و ساختار قدرت ایفا می کند .

... چگونگی جمع آوری رانت و نقشی که ارگانهای مختلف دولت در این امر ایفا می کنند نیز بر ماهیت دولت و ساختار قدرت تاثیر گذار است . برای مثال ، واقع شدن چاه های نفت در مناطق بی ثبات و پر آشوب موجب می شود تا ارتش دست بالا را در تحصیل و توزیع رانت نفت پیدا کند . برعکس ، واقع شدن چاه های نفت در مناطق آرام موجب پر رنگ شدن نقش نهادهای اقتصادی مانند شرکت نفت و وزارت دارایی در توزیع رانت نفت می گردند .

نفرین نفت ( هادی زمانی )

  • Zed.em