میان همهی روزهای سال تنها جشنی که بیش از همهی جشنها برایشان معتبر است (برای پارسها) و آنرا باشکوه برگزار میکنند جشن روز تولد میباشد . در چنین روزی مرسوم است که خانهها را باشکوه میآرایند و زینت میکنند و فرشهای رنگین میگسترانند . در این جشن ثروتمندان شتر یا گاو یا اسبی قربانی کرده و پس از تمیز کردن ، آن را درست و تمام کباب می کنند . طبقات فرودستتر به قربانی کردن چهارپایان کوچک قناعت میکنند .
ایرانیان اصولاً غذاهای پُرگوشت کم میخورند ، اما برعکس از میوهها بسیار استفاده کرده و چندین ظرف پُر از میوه در سفره مینهند . ... پارسها به شراب علاقهی بسیار دارند . در میان جمع بسیار مبادی آداب میباشند ... .
رسم عمومی میان ایرانیان چنان است که به هنگام مستی دربارهی مسائل فکر کرده و مشاوره مینمایند . هرگاه موضوعی پیش آید در یک مجلس مهمانی بادهنوشی کرده و پس از مشاوره تصمیم میگیرند . آنگاه روز بعد صاحبخانه حامل تصمیم و همفکری آنان را پیش آورده و دوباره دربارهی آن تجدیدنظر میکنند . هرگاه در آنحال نیز رأیشان مورد تصویب واقع میشد بدان عمل میکردند ، و هرگاه آنرا نمیپسندیدند عمل نیز نمینمودند . همچنین برعکس هرگاه در حال عادی مشاوره میکردند و دربارهی مسألهای رأی میدادند ، در حال مستی نیز دربارهی آن تجدیدنظر میکردند . اما همواره رعایت اعتدال را در غذا و شراب مرعی میداشتند
ایشان به همسایگان کشور خود بسیار ارج و احترام میگذارند و گرامیشان میدارند . سایر کشورها و مردم آنها را به هر نسبتی که از آنان دورتر باشند کمتر احترام نهاده و عزیز میشمارند . علت این مسأله آن است که خود را از سایر مردم برتر و بالاتر میدانند و معتقدند که هرچه کشوری به آنان نزدیکتر باشد مردمش بهموجب قربجوار با آنان ، گرامیترند و بهنسبت هرچه کشور و مردمی از ایشان دورتر باشند ، بهموجب دور بودن از آنان کم اهمیتترند .
رعایت آداب درمیانشان بسیار زیاد است . در رهگذرها هرگاه بههم رسند ، از شیوهی برخورد و انجام آداب میتوان فهمید که آیا از یک طبقه و مقامند یا اختلاف درجه و مقام یا طبقه دارند . هرگاه مقام ایشان برابر باشد ، بهجای هر تعارفی لبهای هم را میبوسند . درصورتی که یکی مادون دیگری باشد ، صورت هم را میبوسند . هرگاه تفاوت درجه زیاد باشد ، فرد مادون بهخاک میافتد .
هیچ ملتی چون ایرانیان در اخذ عادات و رسوم دیگر مردم شایق و سریع نیست . پارسها چون لباس مادها را راحتتر و مناسب و زیباتر از لباس خود یافتند ، خیلی زود آنگونه لباس پوشیدن را اخذ و متداول کردند . چون زرههای مصری نیکو و راحت و مطمئنتر بود ، زرهی مصری میپوشیدند . هرگاه از عادات و رسوم یا دانشی آگاه شوند که آن را بپسندند در تقلید از آن خودداری نمیکنند .
درمیان ایشان پس از جنگاوری و نام و نشان یافتن در دلاوری ، بزرگترین نشان مردانگی آن است که دارای چندین پسر باشند . هرساله از سوی شاه هدیهای نفیس برای کسی که فرزندان تربیت یافته و دلاور بیشتری داشته باشد تخصیص داده و طی مراسمی اهدا میشود ، چون معتقدند که قدرت در کثرت افراد جنگاور و دلیر است .
فرزندان ایشان از ۵ سالگی تا ۲۰ سالگی تحت نظامی بسیار دقیق تربیت میشوند . در این تربیت به سه اصل بیش از هرچیزی اهمیت میدهند : نخست اسبسواری ، دوم یادگیری فنون جنگ و پهلوانی ، سوم راستگویی و آئینهای قومی . تا ۵ سالگی فرزندان تحتنظر مادر و با وی بهسر میبرند و این از آنجهت است که اگر پیش از ۵ سالگی بمیرند پدر علاقه و دلبستگی نسبت به آنان پیدا نکرده باشد که متأثر شود ، و بهنظر من این رسمی عاقلانه و خوب است .
شاه هیچگاه کسی را که برای نخستینبار مرتکب گناهی شده باشد ، امر به کشتن نمیدهد . هیچ ایرانی حق ندارد بندهی خود را برای جرمی که مرتکب شده به مجازاتهای سنگین محکوم نماید . هر مجرمی لازم است هنگام محاکمه و تعیین کیفر به سابقه و اعمال نیکش توجه شود و کردار و اعمال خوب و بدش سنجیده گردد و هرگاه گناهانش بیش از خدمات وی بود ، از طرف شاکی تقاضای مجازات شود .
ایرانیان معتقدند که هرگز میان ایشان کسی پدر یا مادر خود را نکشته است و در اینمورد اطمینان قاطع دارند . برآنند که هرگاه چنین امری واقع شده باشد ، معلوم است که آن فرزند حقیقی پدر یا مادرش نبوده و حتماً حرامزاده است . ایشان معتقدند که حتی گفتگو دربارهی چیزهایی که عمل به آنها حرام است جایز نیست . بدترین چیزها را دروغگویی میدانند . دومین زشتی و بدی بدهکاری است که برآنند هر فردی که بدهکار شد ناچار دروغ گوید . بدترین بیماری در نظر آنان برص [پیسه] است . هرگاه کسی یا کسانی به این بیماری مبتلا شوند به شهر و داخل جمعیت راه داده نمیشوند و نمیگذارند که با دیگران آمیزش کنند و معتقدند که چنین بیمارانی بر ضد خورشید مرتکب گناهی شدهاند . [چنین موردی بهشکل عام در اوستا مورد اشاره است . کسانی که ناهنجاریها و یا نقصعضو و نازیباییهایی چون : برص ، کوتاهقدی ، گوژپشتی ، کجدندانی ، لنگی و ... داشته باشند ، اعتقاد و باور اعم بر آن بود که چنین مواردی بر اثر دخالت اهریمن در آنان بهوجود آمده و اینها نشانههای اهریمنی است و حق شرکت در مراسم آئینی ، دینی و اجتماعات را ندارند . در فرگرد دوم وندیداد و یشت پنجم و متون پهلوی چنین اشاراتی هست ...]
هرگز رودخانه و آبهای روان را بههیچ وسیلهای آلوده نمیکنند . آنان حتی دست و بدن خود را در چنین آبهایی نمیشویند و به کسی هم اجازهی چنین کاری را نمیدهند ، چون احترام و تقدس ویژهای برای رودخانهها قائل هستند .
یک مورد شگفت و عجیب نیز که میان ایرانیان مرسوم است و من بدان پی بردهام ، اسامی و نامهای آنها است . این نامها همه دلالت دارند بر بهیها و خوشیهای جسمی و روحی و هرگاه کسی بخواهد آزمایش کند ، پس از دقت و مطالعهی بسیار آگاه خواهد شد که همهی نامهای ایرانی چنیناند .
آئین مغان ( هاشم رضی )