aleshanee

سعی در معقول و متعادل بودن با مردمان نفهم کار بسیار خطرناکی است !

aleshanee

سعی در معقول و متعادل بودن با مردمان نفهم کار بسیار خطرناکی است !

ما از قبیله‌ای هستیم که مدام می‌پرسیم ، و اینقدر می‌پرسیم تا دیگه هیچ امیدی باقی نمونه!

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
پیوندهای روزانه

طالبان

يكشنبه, ۱۰ مرداد ۱۴۰۰، ۰۹:۱۵ ق.ظ

دو سال و نیم بعد ، در صبحگاه ۲۷ سپتامبر ۱۹۹۶ ، مریم با صدای هیاهو و سوت و موسیقی و آتشبازی از خواب بیدار شد . به اتاق نشیمن دوید و لیلا را هم پشت بنجره یافت ، درحالیکه عزیزه روی شانه‌اش نِشسته بود . لیلا چرخید و لبخند زد .
"طالبان اینجا هستند ."
مریم دوسال قبل ، در اکتبر ۱۹۹۴ درباره‌ی طالبان شنیده بود . در آن‌زمان رشید خبر آورده بود که طالبان سران جنگ را در قندهار سرنگون ساخته و شهر را گرفته‌اند . رشید می‌گفت این‌ها نیروهای شبه‌نظامی‌اند ، مرکب از جوانانِ پشتونی که خانواده‌های‌شان در طول جنگ با روس‌ها به پاکستان گریخته‌اند . بسیاری از آن‌ها در اردوگاه پناهندگان در مرز پاکستان ، بزرگ و یا حتی متولد شده بودند و در مدارسِ شریعت پاکستان درس خوانده بودند . رهبرشان مردی یک‌چشم و بی‌سواد و مرموز به‌نام ملاعمر بود که رشید با تمسخر می‌گفت خودش را همه‌کاره‌ی مردم می‌داند .
رشید گفته بود : "البته این جوان‌ها ریشه‌ای ندارند ." مخاطبش نه لیلا بود و نه مریم ...
[...]
از هر کامیون کسی با بلندگو پیام‌هایی اعلام می‌کرد . همان پیام‌ها از بلندگوی مساجد هم به‌گوش می‌رسید و همچنین از رادیو که حالا صدای‌شریعت خوانده می‌شد . پیام‌ها همچنین روی اعلامیه‌هایی نوشته شده و به خیابان‌ها ریخته شده بود . مریم یکی از آنها را در حیاط یافت :
"وطن ما اکنون امپراطوری اسلامی افغانستان نامیده می‌شود . این‌ها قوانینی است که ما اعمال کرده‌ایم و شما اطاعت خواهید کرد :
هریک از شهروندان باید روزانه پنج مرتبه نماز به‌جا آورد . اگر زمان نماز فرارسید و شما مشغول کار دیگری بودید ، شلاق خواهید خورد .
تمام مردها ریش خود را بلند خواهند کرد . اندازه‌ی آن دست‌کم باید به بلندی یک مشت گره کرده در زیر چانه باشد ، درغیر این‌صورت شلاق خواهند خورد .
همه‌ی پسرها عمامه به‌سر می‌گذارند . بچه‌های کلاس اول تا ششم عمامه‌ی سیاه می‌پوشند و کلاس‌های بالاتر عمامه‌ی سفید . همه‌ی پسرها البسه‌ی اسلامی به‌تن خواهند داشت . دکمه‌ی پیراهن‌ها باید بسته باشد .
آواز خواندن ممنوع است .
رقصیدن ممنوع است .
بازی ورق ، شطرنج ، قمار و بادبادک‌بازی ممنوع است .
نوشتن کتاب ، دیدن فیلم و کشیدن نقاشی ممنوع است .
اگر طوطی نگه دارید شلاق می‌خورید . پرنده‌گانتان کشته می‌شوند .
اگر دزدی کنید ، دستتان از مچ قطع می‌شود . و اگر دوباره دزدی کنید پایتان هم قطع می‌شود .
اگر مسلمان نیستید ، مراسم خود را در جایی به‌جا آورید که در دید مسلمانان قرار نگیرد . درغیر این‌صورت زندانی می‌شوید و شلاق می‌خورید . اگر بخواهید مسلمانی را منحرف نمایید و به‌دین خود جلب کنید اعدام می‌شوید .
قابل توجه زنان :
شما تمام وقت در خانه‌هایتان خواهید ماند . درست نیست که زن بی‌هدف در خیایان‌ها پرسه بزند . اگر بیرون بروید ، باید مرد مَحرمی همراهی‌تان کند . اگر در خیابان به تنهایی دیده شوید شلاق می‌خورید و به خانه‌تان برگردانده می‌شوید .
به‌هیچ‌عنوان حق ندارید صورتتان را نشان دهید . اگر برقع نپوشید به‌شدت مجازات می‌شوید .
لوازم آرایش ممنوع است .
جواهرات ممنوع است .
پوشیدن لباس‌های هوس‌انگیز ممنوع است .
حق حرف زدن ندارید مگر آنکه از شما سؤالی بکنند .
هیچ تماس چشمی با مردها نخواهید داشت .
در ملأعام نخواهید خندید ، وگرنه شلاق می‌خورید .
ناخن‌هایتان را لاک نمی‌زنید ، درغیر این‌صورت یک انگشتتان قطع می‌شود .
دخترها حق مدرسه رفتن ندارند . تمام مدارس دخترانه بلافاصله تعطیل می‌شوند .
زن‌ها حق کار کردن ندارند .
اگر زِنای محصنه مرتکب شوید ، محکوم به سنگسار می‌شوید .
گوش کنید ، خوب گوش کنید . اطاعت کنید . الله‌اکبر ."
هزار آفتاب شگفت‌انگیز (خالد حسینی )

  • Zed.em

نظرات  (۲)

باش خب!
اینجا حیف میشی ... شما که نه ! حیف میشه مطالبت...

پاسخ:
درباره‌ش فکر می‌کنم !

سلام
تلگرام نیستی؟

پاسخ:
سلام
خیر !
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی