aleshanee

سعی در معقول و متعادل بودن با مردمان نفهم کار بسیار خطرناکی است !

aleshanee

سعی در معقول و متعادل بودن با مردمان نفهم کار بسیار خطرناکی است !

ما از قبیله‌ای هستیم که مدام می‌پرسیم ، و اینقدر می‌پرسیم تا دیگه هیچ امیدی باقی نمونه!

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
پیوندهای روزانه

۲۷ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «ناصرالدین صاحب‌زمانی» ثبت شده است

... تقلید در نظر او به‌مراتب از نفاق اضطراری بدتر است . فسادها بیشتر از تقلید سرچشمه می‌گیرند . زیرا تقلید یعنی خود نبودن ، یعنی خود فروختن ، یعنی کورکورانه سرسپردن ! تقلید یعنی بردگی ، یعنی گوسفند صفتی ، یعنی تأیید استعمار ، یعنی تشویق استثمار ، یعنی زورگو پروری و اعانت به ظالم !
از این‌روی ، هر فسادی که در جامعه پدید آید ، منشاء آن‌را کم و بیش ، به‌گمان شمس در تقلید باید جستجو نمود ! و از نظر شمس ، تقلید تقلید است ، دیگر چه الگوی آن کفر (ایمان ناراستین) و چه ایمان (باورداشت راستین) باشد ! موضوع تقلید هرچه باشد نمی‌تواند آب پاکی بر سر تقلید فرو ریزد و از پلیدی آن بکاهد (ش ۱۹۰) . شمس در نفی تقلید تا آنجا پیش می‌رود که می‌پرسد :
" کی روا باشد مقلد را مسلمان داشتن ؟" [یا دانستن ؟] (ش ۱۹۰)
و آنگاه در مورد خود تأکید می‌کند که وی هرگز مقلد نبوده است ، بلکه همواره جستجوگری مشکل‌پسند ، انعطاف‌ناپذیر و برخویشتن سخت‌گیر به‌شمار می‌رفته است (۲-آ ش ۵۷،۵۸،۷۱) :
"این داعی مقلد نباشد ! ... بسیار درویشان عزیز دیدم ، و خدمت ایشان دریافتم و فرق میان صادق و کاذب هم از روی قول ، و هم از روی حرکات معلوم شده . تا سخت پسندیده و گزیده نباشد ، دل این ضعیف به هر جا فرود نیاید ، و این مرغ هر دانه را برنگیرد !" (ش ۹۳)
خطِ سوم _درباره‌ی شخصیت ، سخنان و اندیشه‌ی شمس تبریزی ( ناصرالدین صاحب زمانی )

  • Zed.em

... بیزاری از غلامبارگی و لواط در خاندان مولوی سابقه‌ی تاریخی و خانوادگی داشته است . سلطان‌العلماء بهاءولد (۶۲۸-۵۴۰ هجری /۱۲۳۰-۱۱۴۵ میلادی) پدر مولوی ، پس از بازگشت از سفر حج با وجود استقبال و اصرار فراوانِ بزرگان دمشق ، تنها به‌خاط شیوع فساد لواط در میان امیران آن دیار ، به‌هیچ‌روی حاضر نمی‌شود که به تقاضای آنان پاسخ مثبت دهد و در آن دیار اقامت گزیند . افلاکی دراین‌باره چنین گزارش می‌دهد که :
"بعد از آنکه مناسک حج تمام شد در معاودت با قافله‌ی دمشق ، بیرون آمدند . اکابر دمشق به اجتماع تمام استقبال کردند ، و التماس کردند که :
- البته در آن دیار اقامت کنید !
بهاولد ... فرمود که :
- سلاطین و امرای این دیار اغلب به فساد و لواط مشغولند ، نشاید در این مقام مقیم بودن !" (افلاکی ص۱۱۱۱-۱۱۱۰)
خطِ سوم _درباره‌ی شخصیت ، سخنان و اندیشه‌ی شمس تبریزی ( ناصرالدین صاحب زمانی )

  • Zed.em

مولوی پس از برخورد با شمس ، موسیقی دوستی و سماع را تا بدان حد گسترش می‌دهد که حتی بطور هفتگی ، مجلسی ویژه‌ی سماع بانوان ، همراه با گل‌افشانی و رقص و پایکوبیِ زنان در قونیه برپا می‌دارد (افلاکی ۴۶۸/۳ ، ۵۹۱/۳) و اینها همه از مردی مشاهده می‌شود که تا ۳۸ سالگی خود مجتهدی بزرک و یک مفتی حنبلی به‌شمار می‌رفته است ! تا جاییکه حتی در مواردی چون سرگرم رباب و موسیقی می‌شده است ، نمازش قضا می‌شده و با وجود تذکار به وی ، موسیقی را رها نمی‌کرده است بلکه نماز را ترک می‌گفته (افلاکی ۳۲۸/۳) که :
سماع آرام جان زندگان است !
کسی داند که او را ،
جان جان است ! (سپهسالار ۶۸)
شمس سماع را 'فریضه‌ی اهل حال' می‌خواند ، و چون پنج نماز و روزه‌ی ماه رمضانش ، برای اهل دل واجب می‌شمرد (ش ۲۵۱) زیرا خواص را دل سلیم است . و "از دل سلیم اگر دشنام به کافر صدساله رود ، مؤمن شود ! اگر به مؤمن رسد ، ولی شود" بزم کائنات است :
"هفت آسمان و زمین و خلقان همه در رقص می‌آیند ، آن ساعت که صادقی در رقص آید !
اگر در مشرق موسی ...، در رقص بود ، اگر محمد در مغرب هم در رقص بود ، و در شادی !" (ش ۲۵۳)
"رقص مردان خدا لطیف باشد و سبک !
گویی برگ است بر روی آب می‌رود !
اندرون چون کوه ! ... و برون چون کاه ! ..." (ش ۲۵۵)
آیا از این گستاخ‌تر و درعین‌حال لطیف‌تر ، در محیطی خشک و پُر تعصب ، می‌توان رقص را ستود و بدان جنبه تقدس و شکوه آسمانی بخشید ؟
خطِ سوم _درباره‌ی شخصیت ، سخنان و اندیشه‌ی شمس تبریزی ( ناصرالدین صاحب زمانی )

  • Zed.em

روزی فقهای حساد ، از سر انکار و عناد ، از حضرت مولانا سؤال کردند که :
- شراب حلال است یا حرام ؟
و غرض ایشان ، عرض پاک شمس‌الدین بوده . به کنایت جواب فرمود که :
- تا که خورد ؟! چه اگر مشکی شراب را در دریا ریزند ، متغیر نشود ، و او را مکدر نگرداند ، و از آن آب ، وضو ساختن و خوردن ، جایز باشد . اما حوضک کوچک را ، قطره‌ای شراب بی‌گمان که نجس کند . و همچنان ، هرچه در بحر نمکدان افتد ، حکم نمک گیرد . و جواب صریح آنست که : اگر مولانا شمس‌الدین می‌نوشد ، او را همه‌چیز مباح است که حکم دریا دارد . و اگر چون تو غرخواهری (دشنام خراسانی) کند ، نان جوئینت هم حرام است .

افلاکی ۴۱/۴
خطِ سوم _درباره‌ی شخصیت ، سخنان و اندیشه‌ی شمس تبریزی ( ناصرالدین صاحب زمانی )
  • Zed.em

روزی در خانقاه نصرالدین وزیر ... اجلاس عظیم بود .‌.. و جمیع علما و شیوخ و عرفا و حکماء و امرا و اعیان ... در آن مجمع ، حاضر بودند ، و هر یکی در انواع علوم و فنون و حکم ، کلمات می‌گفتند ، و بحث‌های شگرف می‌کردند ، مگر ... مولانا شمس‌الدین ، در کنجی بسان گنجی مراقب گشته بود . از ناگاه برخاست ، و ... بانگی بر ایشان زد که :
- تا کی ... بر زین بی‌اسب سوار گشته ، در میدان مردان می‌تازید ؟ ... و تا کی به عصای دیگران بپا روید ؟ ... این سخنان که می‌گویید از حدیث و تفسیر و حکمت و غیره ، سخنان مردم آن زمان است که هر یکی در عهد خود به مسند مردی نشسته بودند ، و از ... حالات خود ، معانی گفتند . و چون مردان این عهد شمائید ، اسرار و سخنان شما کو ؟
همشان ... از شرمساری ، سر در پیش انداختند . بعد از آن فرمود که :
- بعضی کاتب وحی بودند ، و بعضی محل وحی ، اکنون جهد کن هر دو باشی : هم محل وحی حق ، و هم کاتب وحی خود ، باشی ! ...

افلاکی ۵۲/۴
خطِ سوم _درباره‌ی شخصیت ، سخنان و اندیشه‌ی شمس تبریزی ( ناصرالدین صاحب زمانی )
  • Zed.em

هنوز ما را 'اهلیت گفت' نیست !
کاشکی 'اهلیت شنودن' بودی !
'تمام-گفتن' می‌باید ، و 'تمام-شنودن' !
بر دل‌ها مُهر است ،
بر زبان‌ها مُهر است ،
و بر گوش‌ها ،
مُهر است !

ش ، ۱۶۷
خطِ سوم _درباره‌ی شخصیت ، سخنان و اندیشه‌ی شمس تبریزی ( ناصرالدین صاحب زمانی )
  • Zed.em

چون گفتنی باشد ،
و همه عالم از ریش من درآویزد که مگر نگویم ...،
اگرچه بعد از هزارسال باشد ،
این سخن ،
بدان کَس برسد که من خواسته باشم !

ش ، ۷۸
خطِ سوم _درباره‌ی شخصیت ، سخنان و اندیشه‌ی شمس تبریزی ( ناصرالدین صاحب زمانی )
  • Zed.em