برایم توضیح داد :" ولی من گناه های دیگری هم مرتکب می شوم . شهادت دروغ می دهم ، یادم می رود لوبیاها را آب بدهم ، به پدر و مادرم احترام نمی گذارم ، شب ها دیر به خانه برمی گردم ... حالا می خواهم همه ی گناه هایی که وجود دارد را مرتکب شوم ، حتی آنهایی را که می گویند هنوز آنقدر بزرگ نشده ام که معنی شان را بفهمم ."
از او پرسیدم :" همه ی گناه ها ؟ حتی آدمکشی ؟"
شانه هایش را بالا انداخت ،
- در حال حاضر کشتن چنگی به دلم نمی زند ، به هیچ کارم نمی آید !
برای اینکه من هم چیزی برای گفتن داشته باشم گفتم :" دایی ام اینطور که می گویند ، می کشد و می گوید بکشند تا لذت ببرد !"
ایزائو تفی انداخت و گفت :" این لذت خیلی ابلهانه است ."
ویکنت دو نیم شده ( ایتالو کالوینو )
- ۰ نظر
- ۰۹ بهمن ۹۴ ، ۲۰:۵۷