تثلیث و نمادگرایی در مذهب هخامنشیان
آسمان با آنکه بنابر مفاد کتیبهها ، آفریدهی اهورامزدا است ، ولی گاه مکان ، جامه و مظهر خود او است . بنابر مبنای همین عقیده است که هرودوت مینویسد زئوس و اهورامزدا نامی است که ایرانیان به فلکالافلاک (یا بهعبارت دیگر تمامی دایرهی آسمان) میدهند . گذشته از آسمان که مهمترین نماد (سمبل) اهورامزدا است ، از ستارهگان سیارهی مشتری ، از عناصر باد یا هوا ، از جانوران شاهین ، از گیاهان سرو و گل لوتوس ، از رنگها آبی آسمانی و فیروزهای و سبز ، از فلزات سُرب و سرانجام از صورت بشری قیافهی پیرمردی کامل با ریش بلند و مقطع و کلاه و جامهی پارسی (شبیه شاه) جزو سمبلهای اهورامزدا شمرده میشود . البته همانگونه که هرودوت اشاره کرده است هیچکدام از این اشکال و نمادها جنبهی بت و صنم را نداشته و پرستیده نمیشده است ، بلکه وسیلهای بوده برای بیان مفهوم پروردگار و خالق کل در آثار مادّی غیر از راه خط و نوشته .
میثره نام دومین خدای مورد پرستش هخامنشیان است ... در آثار هخامنشی برای مهر نیز نمادهای چندی معمول بوده است چون این ربالنوع بنابراین بُعد از 'نور مطلق' که در کائنات موجود است ، بزرگترین منشأ نور در جهان که خورشید است مظهر او محسوب میگردید ، از اینجا نقش قرص خوشید یکی از نمادهای او است . در روی زمین آتش که یکی از عناصر چهارگانه است بهعلت اینکه منبع نور ، روشنایی و گرما و پیک خدایان است ، بهنام مظهر این خدا مورد تقدیس و احترام است و رنگهای سرخ ، زرد ، نارنجی و طلایی نیز از رنگهای منسوب به مهر شمرده میشود . از میان جانوران قویترین جانور ، یعنی شیر منسوب به مهر است و از قدیمترین زمانها ارتباط نجومی بین شیر و خورشید را میشناختند و قسمتی از این انتساب نیز از آن بابت است . گذشته از اینها اسب نیز از حیوانات منتسب به مهر است و برای او مورد قربانی قرار میگرفته است . از میان گیاهان ، غنچهی لوتوس یا نیلوفر آبی و درخت و گل ارغوان (بهگفتهی پرفسور جکسن) و گل آفتابگردان قدیم و شاید هم درخت خرما (نخل) منسوب به این خدا است . از میان فلزاتی که هخامنشیان میشناختند ، طلا منسوب به مهر بود و اثرات این انتساب تا زمان ما نیز در نجوم و کیمیاگری باقی است . اما سمبل انسانی میترا جوانی زیبا و خوشرو و قویهیکل است با جامهی پارسی و تاج پارسی (مانند ولیعهدهای هخامنشی) که کمانی با سهچوبهی تیر در دست دارد .
سومین و آخرین خدای مورد پرستش هخامنشیان بهموجب متنهای متأخر هخامنشی آناهیته است . آناهید ربةالنوع آبهای زمینی و آسمانی ، فراوانی و نعمت و شکوه زندگی ، زاد و ولد ، مربی گیاهان و ستوران است . از ترکیب و معنای نام آناهیته که بهمعنی پاکدامن و بیآلایش است میتوان به اساس اعتقاد هخامنشیان درمورد این بغبانو [بغ به معنای خدا] پی برد ، و اینکه گاهی او را با ایشتار و یا ونوس و آفرودیت که بهصورت زنان بدکارهی بلهوس تصویر میشدهاند اشتباه کرده و مقایسه نمودهاند ، جز همجنسی و تشابه برخی وظایفشان در عالم خدایی علت دیگری تصور نمیتوان کرد . زیرا این خدای ایرانی با خدایان مؤنث سامی و یونانی بسیار تفاوت دارد و قابل قیاس نیست . هخامنشیان برخلاف سامیها و یونانیها که زهره را ستارهی مخصوص ایشتار و ونوس میدانستند و علامت آنان شکل این ستاره بود ، از اجرام سماوی ماه را بیشتر بهشکل هلال و گاه بهشکل بدر (ماه پُر پِرِنُو . ماونگه) به این خدا منسوب میداشتند . از عناصر چهارگانه آب منسوب به آناهیتا است و متفرعات آن از باران و برف ، تگرگ و ژاله نیز ، همچنین از ستوران گاو و شاید هم قوچ یا هر حیوان شاخداری بهچندین علت و تناسب که در اینجا مجال گفتگوی آنها نیست سمبل این خدا است . رنگ سفید از میان رنگها مخصوص به بغبانو آناهید است . از فلزات نقره منسوب به او است . ناهید در شکل و هیکل و سمبل انسانی خود زنی زیبا و خوشاندام و بلندبالا مجسم و تصور میشده است . در آثار هخامنشی تصویر ناهید بهصورت زنی زیبا با موها و گیسهای بافتهی بلند ، سینهی برجسته با جامهی پارسی و تاج کنگرهدار (بهصورت ملکهی هخامنشی) نشان داده شده است . ...
همانگونه که در متن سنگنبشتهها و لوحههای هخامنشی بهموضوع تثلیث از راه یاد کردن نام خدایان بهوسیلهی خط و نوشته تصریح گردیده است ، هنرمندان عهد هخامنشی نیز سهگانهپرستی هخامنشیان را با نمایاندن انواع اشکال و نمادها ازطریق زبان رمزی و استعاری به یادگار نهادهاند و هنر آنان در تمام موارد درطریق نمایش این سهگانهپرستی بهکار رفته است .
موارد و نمونههای تثلیث در آثار هخامنشی و بناهای تختجمشید فراوان است و من از آنمیان فقط یک علامت مشخص را که شیوع فراوان یافته ولی اغلب در معنی و مفهوم آن در اشتباهند ، برگزیدهام که در آخر مقال به آن اشارهای کرده مطلب را تمام میکنم .
علامت مورد بحث عبارت از یک حلقه یا دایرهی بالداری است که بعضیها به اشتباه و به تبعیت از علائم مصری ، آنرا "قرص بالدار" نوشتهاند . از این علامت در موارد گوناگون و به فراوانی بر روی مهرها ، نقشها ، بناها و آثار دیگر هخامنشی استفاده شده است . بسیاری از دانشمندان و باستانشناسان آنرا نقش اهورامزدا نامیدهاند که در آسمان درحال پرواز است و گروهی دیگر بخصوص پارسیان هند و زرتشنیان ایران ، آنرا به مفهوم فروهر گرفته و به اشتباه بهعنوان یک علامت مخصوص دین زرتشتی درمیان خود رواج دادهاند . ولی باتوجه بهعرایض قبلیام ، بهنظر من هر دو استنباط نادرست است . این علامت نه نقش مطلق اهورامزدا است و نه فروهر ، بلکه رمزی است ترکیبی از عوامل مختلف بر مبنای سهگانهپرستی هخامنشیان که در آن هنر قرینهسازی به زیبایی و موزونی تمام جلوهگر است . البته ناطق فراموش نکرده که علایم و رموز دیگری نزدیک به این نقش در میان مصریها و هیتیها و آسوریها نیز معمول بوده است ، ولی این نقش اگر هم اقتباس و تقلیدی باشد (چنانکه اثرات این تقلید در نقش دایرهی بالدار بیستون و چندین نقش دیگر بهخوبی هویدا است) کاملاً برطبق عقاید و مبانی مذهبی هخامنشیان بهوجود آمده و بهکار رفته است و ارتباط چندانی با مفهوم نقوش ملل دیگر که معمولاً در سمبولیسم خود برای بیان مجردات و عوالم معنوی و روح از نقش 'بال و پر' استفاده میکردند ندارد . [یحیی ذکاء . شماره ۱۲۵ مجلهی هنر و مردم اسفند ۱۳۵۱]
آئین مغان ( هاشم رضی )
- ۰۲/۰۲/۱۹