جوازِ جو !
درواقع سیطرهی دولتها وقتی صورت واقعی میپذیرفت که با اسب شهرها را میگشودند و آنرا میسوختند و میکشتند و آنگاه بر خرابههای آن جو میکاشتند .
[...]
مقصود این است که چون پشت سر هر جنگی معمولاً یک قحطی عظیم در انتظار بازماندگان جنگ هست ، و تنها غلهای که میتواند در کوتاهترین فرصت بهداد آدمیزاد و درعینحال چارپایان زمان جنگ برسد جو است ، که بهقول امروزیها از تولید تا به مصرف فاصلهی زیادی ندارد ! [پس مهاجمان ، بالاخص مغولها اغلب بعد از هر حمله ، آن شهر را ویران و بر خرابههای شهر جو میکاشتند که از زمان کاشت تا برداشت تنها ۱۰۰ روز زمان میبرد] همین جنگ جهانی ، بهخاطر داریم که ورود و صدور جو ، خود یک امتیاز بزرگ داشت ، و حتی مرحوم تدین وزیر خوار و بار را به محاکمه کشیدند که در ایام جنگ به فروشِ 'جواز جو' دست یازیده بود و چنانکه یکجای دیگر گفتم ، یک تاجر حاضر شده بود در ازاء دریافت جواز جو سفارت ایران را در خارج بسازد و تحویل دهد .
نون جو و دوغگَو ( باستانی پاریزی )
- ۰۱/۰۴/۲۸