aleshanee

سعی در معقول و متعادل بودن با مردمان نفهم کار بسیار خطرناکی است !

aleshanee

سعی در معقول و متعادل بودن با مردمان نفهم کار بسیار خطرناکی است !

ما از قبیله‌ای هستیم که مدام می‌پرسیم ، و اینقدر می‌پرسیم تا دیگه هیچ امیدی باقی نمونه!

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
پیوندهای روزانه

پرستش آدونیس و حرام بودن گوشت خوک !

شنبه, ۱۴ خرداد ۱۴۰۱، ۰۸:۴۸ ق.ظ

درخصوص آدونیس ، ارتباط وی با گراز معمولاً با این داستان توضیح داده نشده بود که او را همین حیوان کشته است . به‌روایتِ داستانی دیگر ، گرازی با نیش خود تنه‌ی درختی را شکافت که آدونیسِ نوزاد در آن به‌دنیا آمده بود . به‌روایت یک داستان دیگر او را هنگام شکار گراز هفائیستوس در جبل لبنان هلاک کرد . این روایاتِ گوناگون یک افسانه را نشان می‌دهند که درعین حتمی بودن ارتباط گراز و آدونیس ، دلیل پیوند هنوز شناخته نبود و اینکه متعاقباً داستان‌های مختلفی برای توضیح دادنش جعل شد . مسلماً خوک در بین سوری‌ها حیوان متبرکی بود . در کلان شهرِ بزرگ مذهبیِ هیروپولیس در کناره‌ی فرات خوک را نه قربانی می‌کردند و نه می‌خوردند ، و اگر کسی خوک را لمس می‌کرد نجس می‌شد . قومی می‌گفتند علت این است که خوک ناپاک است ، قوم دیگر معتقد بودند علت این است که خوک متبرک است . این اختلاف عقاید حاکی از وضعیت مبهم آن تفکر مذهبی است که مسئله‌ی قداست و نجاست در آن هنوز دقیقاً مشخص نشده است ، هر دو مفهوم ، در نوعی راه‌حلِ ابهام‌آمیز در هم‌آمیخته‌اند که ما آن را تابو می‌نامیم . این کاملاً سازگار با این است که خوک را تجسم آدونیس آسمانی دانسته باشند و شباهت‌های دیونیزوس و دمتر این امکان را پیش می‌آورد که قصه‌ی خصومت حیوان با خدا صرفاً درک غلط این نظر قدیمی در دوران بعد باشد که خدا را در خوک مجسم می‌انگاشت . این قاعده که خوک را پیروان آتیس و احتمالاً آدونیس قربانی نمی‌کنند یا نمی‌خورند ، این امکان را نفی نمی‌کند که در این آئین‌ها خوک را در مناسبت‌های خطیری به‌عنوان نماینده‌ی خدا ذبح می‌کردند و پیروانش گوشت آن‌را به‌طور آئینی صرف می‌کردند . در واقع ذبح و تناولِ آئینی یک‌حیوان به‌طور ضمنی حاکی است که حیوان متبرک و ، به‌عنوان قاعده‌ی کلی ، مصون است .
نگرش یهودیان به خوک همانقدر ابهام‌آمیز بود که نگاهِ سوریان باستان به همین حیوان . یونانیان نمی‌توانستند بدانند که یهودیان خوک را می‌پرستند یا از آن تنفر دارند . از یک‌سو نمی‌بایست گوشت آن‌را می‌خوردند اما از سویِ دیگر نمی‌بایست آن حیوان را می‌کشتند . و اگر قاعده‌ی اول حاکی از ناپاکی حیوان است ، قاعده‌ی دوم تأکید بیشتری بر قداست حیوان دارد . زیرا درعین‌حال که هر دو حکم را می‌توان ، و یک حکم را باید ، با این فرض توضیح داد که خوک مقدس بود ، هیچ‌یک را نباید ، و یکی را نمی‌توان ، با این فرض توضیح داد که خوک نجس بوده است . بنابراین اگر فرض اول را ترجیح دهیم ، باید نتیجه بگیریم که ، دست‌کم در اصل ، خوک برای اسرائیلیان محترم بود نه منفور . در تأیید این نظر باید گفت تا زمان اشعیای نبی بعضی از یهودیان نهانی در باغ‌ها گرد می‌آمدند و به‌صورت آئینی دینی ، به‌خوردن گوشت خوک و موش می‌پرداختند . بدون تردید این مراسم بسیار قدیمی و یادگار دورانی است که خوک و موش را چون خدا محترم می‌داشتند و گوشت‌شان را در موارد نادر و خطیر به‌عنوان تن و خون خدایان ، به‌شکل آئینی تناول می‌کردند . و به‌طور کلی شاید بتوان گفت که همه‌ی اینگونه حیوانات به‌اصطلاح نجس♧ در اصل مقدس بوده‌اند ؛ علت نخوردن گوشت آن‌ها این بود که مقدس و آسمانی بوده‌اند .
در مصر باستان ، در دوران تاریخی ، خوک همان جایگاه مشکوک را داشت که در سوریه و فلسطین از آنِ او بود ، هرچند که در نگاه نخست ناپاک بودنش مؤکدتر از مقدس بودنش است . ...
شاخه‌ی زرین / پژوهشی در جادو و دین ( جیمز جورج فریزر )


♧شاید نجس اعلام شدن سگ توسط آخوند هم تابع همین قاعده باشد (؟!) خاصه اینکه در ایران باستان ، در دوران مغان واقعاً هم سگ حیوانِ مقدسی بوده است !

  • Zed.em

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی