aleshanee

سعی در معقول و متعادل بودن با مردمان نفهم کار بسیار خطرناکی است !

aleshanee

سعی در معقول و متعادل بودن با مردمان نفهم کار بسیار خطرناکی است !

ما از قبیله‌ای هستیم که مدام می‌پرسیم ، و اینقدر می‌پرسیم تا دیگه هیچ امیدی باقی نمونه!

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
پیوندهای روزانه

خوندها و قربانی کردنِ انسان !

پنجشنبه, ۵ خرداد ۱۴۰۱، ۰۸:۳۸ ق.ظ

اما بهترین مورد قربانی کردن انسان برای ازدیاد محصول را در میان خوندها ، قومِ دیگری از نژاد دراویدی بنگال یافته‌اند . اطلاع ما در این‌خصوص از گزارش‌های کتبی افسران انگلیسی فراهم شده است که در حوالی اواسط قرن نوزدهم به سرکوب کردن آنان می‌پرداختند . قربانی‌ها به الهه‌ی زمین تاری‌بنو یا براپنتو تقدیم می‌شد و گمان می‌رفت که موجب محصول خوب و مصونیت از همه‌ی بیماری‌ها و مصائب می‌گردد ، به‌ویژه در هنگام کشتِ زردچوبه ضرورت آن بیشتر بود ، خوندها می‌گفتند که بدون پاشیدن خون محصول زردچوبه‌ آن رنگ سرخ را نخواهد داشت . قربانی یا به گفته‌ی خودشان مریا ، فقط در صورتی مورد قبول الهه قرار می‌گرفت که خریده شده یا اصلاً قربانی به‌دنیا آمده ، یعنی پدرش نیز قربانی بوده یا اینکه پدر یا ولی‌اش او را وقف این هدف کرده باشد . خوندهای درمانده غالباً بچه‌هایشان را برای قربانی شدن می‌فروشند و "سعادت ابدیِ روح آنان را مسلم و مرگ‌شان را در راه بشریت بزرگ‌ترین افتخار ممکن می‌دانند ." مردی از قبیله‌ی پانوآ را دیده‌اند که به خوندی ناسزا می‌گفت و سرانجام تف به صورتش افکنده بود زیرا خوند فرزندش را که پانوآ می‌خواست با او ازدواج کند برای قربانی شدن فروخته بود ؛ خوندهای دیگری که در صحنه حاضر بودند فوراً پیش آمدند و برای تسکین خاطرِ مردی که فرزندش را فروخته بود گفتند "بچه‌ات مرده تا جهان زنده بماند و الهه‌ی زمین خودش این آب دهن را از صورتت خواهد زدود ." قربانیان را غالباً پیش از قربانی شدن سال‌ها نگهداری می‌کردند . آنان را متبرک می‌ساختند و به مِهر و عطوفت فراوان با آنان رفتار می‌کردند . آنها از دیگران متمایز بودند و هرجا می‌رفتند پذیرفته می‌شدند . جوانِ مریا چون به سن بلوغ می‌رسید همسری اختیار می‌کرد که خود نیز معمولاً مریا یا قربانی بود . انسان‌های قربانی را قبایل ، طوایف یا دهکده‌ها و روستاها چه در جشن‌های ادواری و چه در مناسبت‌های ناگهانی ، به الهه‌ی زمین پیشکش می‌کردند . قربانیان ادواری را قبیله‌ها و طایفه‌ها عموماً چنان ترتیب می‌دادند که هر بزرگ خاندانی می‌توانست دست‌کم یک‌بار در سال تکه گوشتی برای زمین‌هایش و معمولاً به‌هنگام برداشت محصول عمده‌اش ، فراهم داشته باشد .
نحوه‌ی اجرای مراسم قربانی قبیله‌ای اینگونه بود : ده دوازده روز پیش از برگزاری مراسم با تراشیدن موهای قربانی او را نذر می‌کردند . تا آن‌موقع گذاشته بودند موی قربانی بلند شود ، مرد و زن گرد می‌آمدند تا شاهد اجرای مراسم باشند . کسی غایب نبود زیرا عقیده این بود که قربانی به‌خاطر بشریت فدا می‌شود . چند روز به عیش و عشرت می‌گذشت . در روز پیش از مراسم ، قربانی لباس نو در بر ، با تشریفات پرابهتی همراه با نوای موسیقی و رقص و شادی از دهکده به بیشه‌ی مریا به‌راه می‌افتاد که درختستانی انبوه در مجاورت دهکده بود و تبر به‌خود ندیده بود . آنجا قربانی را به دیرکی می‌بستند که گاهی بین دو گیاه سانکیسار قرار داشت . سپس ر‌وغن و چربی و زردچوبه بر او می‌مالیدند و با گُل می‌آراستند و "نوعی حرمت که تمییز دادنش از پرستش آسان نیست" در سرتاسر روز بر او روا می‌شد . در این‌موقع سخت تلاش می‌کردند که کوچک‌ترین یادبودی از شخص او به‌دست آورند : مشتی خمیر زردچوبه که با آن تدهینش کرده بودند یا قطره‌ای از آب دهانش را مخصوصاً زن‌ها ، چون سعادتی عظیم محترم و گرامی می‌داشتند . جمعیت با نوای موسیقی در اطراف دیرک به رقص و شادی می‌پرداخت و خطاب به زمین می‌گفت "ای خداوند ، این قربانی را به‌تو پیشکش می‌کنیم . به ما محصول فراوان ، هوای مساعد و سلامت عطا کن" سپس رو به قربانی می‌کردند و می‌گفتند "تو را به بهایی خریدیم و اینک طبق رسم و آئین قربانی‌ات می‌کنیم و گناهی بر ذمه‌ی ما نیست ."
در آخرین بامداد ، عیش و نوش از سر گرفته می‌شد و تا نیمروز می‌پایید ، که در طول شبِ پیش نیز به‌ندرت متوقف شده بود ، و با به‌سر رسیدنش جمعیت برای اجرای مراسم قربانی روان می‌شد . قربانی را دوباره به روغن می‌آغشتند و هرکس جاهای روغن خورده را دست می‌زد و به‌سر می‌کشید . در بعضی جاها قربانی را در دهکده دور می‌گرداندند و بر درِ خانه‌ها می‌بردند . بعضی‌ها کمی از موهایش را می‌خواستند و بعضی التماس می‌کردند که قطره‌ای از آب دهانش بدهد که بر سر کشند . از آنجا که قربانی نمی‌بایست دربند [دست و پا بسته] می‌بود و گاهاً نشانه‌ای از مقاومت نیز بروز می‌داد ، [پس] استخوان‌های دست‌ها و در صورت لزوم پاهایش را می‌شکستند ، اما غالباً با تخدیر قربانی با تریاک ، این احتیاط‌ها لزومی نمی‌داشت . نحوه‌ی کشتن نیز در جاهای مختلف فرق می‌کرد . یکی از رایج‌ترین شیوه‌ها ظاهراً خفه کردن بوده است .
شاخه‌ی زرین / پژوهشی در جادو و دین ( جیمز جورج فریزر )

  • Zed.em

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی