زنتباری
جانشینی سلطنت در رُم و احتمالاً در لاتیوم ، بهطور کلی ، ظاهراً مبتنی بر قواعد خاصی بود که جامعهی اولیه را در بسیاری از نقاطِ جهان شکل داده است ، برونهمسری . قانونی موسوم به برونهمسری (exogamy) ، ازدواج beena ، زنتباری یا نسب بردن از مادر است که مرد را متعهد میکند با زنی از طایفهای جز طایفهی خود ازدواج کند : ازدواج beena قانونی است که بر اساس آن مرد باید زادگاهش را ترک و با اقوام زنش زندگی کند ؛ و زنتباری یا نسب بردن از مادر نظام پیگیری نسب و انتقال نام خانوادگی ازطریق زنان بهجای مردان است . اگر این اصول مبنای سلسلهی شاهی در میان لاتینهای باستان بود ، وضع موجود را از ایننظر چنین میتوان تصویر کرد : کانون سیاسی و دینی هر جامعه آتش جاویدان در آتشگاه شاه بود که باکرهگان [معبد] وستا از خانوادهی شاه از آن مراقبت میکردند . شاه مردی از طایفهی دیگر ، احتمالاً از شهری دیگر یا حتی از نژادی دیگر بود که با دختر سلف خود ازدواج کرده و به تخت شاهی رسیده بود ، بچههایی که از این زن داشت نام مادر را به ارث میبردند نه نام او را ؛ دخترانش در خانه میماندند ، پسران وقتی بزرگ میشدند به اکناف جهان روانه میشدند ، ازدواج میکردند و در سرزمین همسرانشان مقیم میشدند ، اعم از اینکه شاه شوند یا مردانی معمولی . دخترانی که در خانه میماندند ، تعدادی یا همه ، مدتی کوتاه یا طولانی وقفِ معبد وستا میشدند تا نگاهدار آتش در آتشکده باشند و یکی از آنها بهوقت خود ملکهی جانشین پدرش میشد .
مزیت این فرضیه آن است که بعضی از خصوصیات غامض در تاریخ سنتی سلطنت لاتین را بهطور ساده و طبیعی شرح میدهد . بدینسان افسانهای که میگوید شاهان لاتین از مادران باکره و پدران ایزدوار میزادند لااقل قابل فهمتر میشود . زیرا صرفنظر از پیرایههای داستانی ، معنای افسانههایی از ایندست جز این نیست که زن از مردی ناشناس بچهدار شده است ، و این عدم اطمینان از بابت پدر با آن نظام که به نسب پدری اهمیت نمیدهد سازگارتر است تا با نظامی که نسبپدری را مهمترین میداند . اگر در تولد شاهان لاتین پدر واقعاً ناشناس بود ، این نکته یا اشاره به بیبندوباری زندگی خانوادگی دربار یا به سستی خاص قواعد اخلاقی در برخی زمانها اشاره دارد ؛ زمانی که مرد و زن مدتی تن به هرزگی و عشرت اعصار قدیم میدادند . اینگونه شادخواری (ساتورنالیا)ها در مراحلی از تکامل اجتماعی بشر نامتداول نیست . در کشور خود ما آثار آن اگرنه در مراسم کریسمس ، در مراسم اول ماه مه و یکشنبهی سفید دیرپاییده است . مسئولیت بچههایی که ثمرهی آمیزشی کمابیش بیبندوبار خاص اینگونه جشنوارهها بود ، طبعاً بهگردن خدایی میافتاد که آن جشنواره به افتخارش برگزار میشد .
[...]
در جامعهای که اشرافیت فقط ازطریق زنان منتقل میشود (بهعبارت دیگر تبار از طریق مادر اهمیت دارد و تبار پدری بههیچ گرفته میشود) وصلت دختران والانژاد با مردان عادی و حتی بیگانگان و بردگان عیبی نخواهد داشت بهشرطی که خود مردان برای اینکار مناسب بهنظر آیند . ...
شاخهی زرین / پژوهشی در جادو و دین ( جیمز جورج فریزر )
- ۰۱/۰۱/۳۱