aleshanee

سعی در معقول و متعادل بودن با مردمان نفهم کار بسیار خطرناکی است !

aleshanee

سعی در معقول و متعادل بودن با مردمان نفهم کار بسیار خطرناکی است !

ما از قبیله‌ای هستیم که مدام می‌پرسیم ، و اینقدر می‌پرسیم تا دیگه هیچ امیدی باقی نمونه!

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
پیوندهای روزانه

نیروهای راهبرِ آدمی

پنجشنبه, ۱ مهر ۱۴۰۰، ۰۸:۲۴ ق.ظ

نیروی متشکله در سرشت و باطن آدمی پنج نیرو معرفی شده است ، که با توجه به نوع و کیفیت و حدود فعالیت از هم جدا و قابل تشخیص هستند ، بعضی از این نیروها جاودانی و همیشگی بوده و بعضی دیگر فانی و از بین رونده ، بعضی از نخست وجود نداشته ولی ابدی خواهد بود . این پنج نیرو عبارتند از :
۱. اَهو ، که نیروی جنبش ، حرکت و حرارت غریزیِ زندگی است و آن‌را به جان (توانِ زندگی) ترجمه کرده‌اند . ...
۲. دئِنا ، کلمه‌ی فارسی معمولی که دین باشد (کیش و آیین) از همین کلمه‌ی اوستایی است . اما دئنا (دین) در اوستا چه بسیار که به‌معنی وجدان نیز آمده است . دین یا وجدان نیروی ممیزه و راهنمای آدمی است . .‌‌.‌.
۳. بَئُوَذ ، به‌معنی توانایی درک و هوش ، سومین نیرو از قوای پنج‌گانه‌ی آدمی ، نیروی درک و فهم است ...
۴. اوروَن (شکل کهن‌تر واژه‌ی روان) ، چهارمین نیرو روح یا روان به‌معنی توانایی معنوی است ، همچنانکه نیروی درک و فهم برخی نیروها را سرپرستی می‌کند ، سرپرستی نهایی نیروهای دیگر به‌عهده‌ی روح یا روان واگذار شده ...
۵. فرَوَشی یا فروهر که عبارت است از چراغ راهنما و معرفت بشری که جاوید و ابدی است . ... به‌طور کلی می‌توان فروهر را به دو مفهوم در اوستا دریافت کرد ، نخست به‌شکل مطلق به‌معنی ارواح درگذشتگان و نیاکان ... دیگر به‌مفهوم نیروی بنیادی و جوهره‌ی حیاتِ هر فردی که پیش از آفریده شدن و به دنیا آمدن ، فروهرش در جهان مینُوی با مفهوم مُثُل (صورت نوعی) موجود است و چون که فردی شکل گرفت و به‌سانِ کودکی زاده شد ، آن جوهرِ حیاتی در پیکرش حلول کرده و تا دَمِ مرگِ تن ، در قالب پیکر باقی می‌ماند و پس از آن به‌جایگاه اولیه‌اش بالا می‌رود . ... معنی نهایی این کلمه (فرَوَشی) پناه دادن یا حمایت کردن است . ... با تعریفی که ذیلاً می‌شود می‌توان فروهر را به پرتو خداوندی ، ذره‌ی مینوی یا شکل آسمانی و خدایی ، مُثُل یا صورت نوعیه‌ی هر چیزی معنی کرد .
برای درک بهتر فروهر ، ناچار از بیان مجمل یکی از اسطوره‌های دینی هستیم . پیش از آنکه این جهان مادی با محتویاتش آفریده شود ، مدت سه‌هزار سال جهانِ فرَوَشی یا جهانِ مینوی و مثالی پایدار بود . به‌موجب روایات بندهش ، اهورامزدا در نور مطلق و نیکی و فرهی کامل غوطه‌ور بود . در بالا جهان روشنایی و در پایین عالم ظلمت و تاریکی قرار داشت . اهورامزدا نخست به آفرینش جهان مینوی اقدام کرد . در این‌ جهان از گوشت ، پوست ، استخوان و جسم و تن اثری نبود ، هرچه وجود داشت صُوَرِ روحانی همه‌ی موجوداتِ بعدی بود و این صُوَرِ نوعیه همه روح و اندیشه بودند و جُز آن نه . جهان مینوی سه‌هزار سال همچنان وجود داشت ، آنگاه اهورامزدا اراده کرد تا جهان مادی (اَستومَند) را به‌شکل درآورد ، پس با فروهرها ، یا صُور و اشکال مینوی و روحانیِ آدمیان و تمام موجودات نیک ، از جماد و نبات و حیوان گفت‌وگو کرد که مایلند تا به قالب مادی درآمده و در جهان خاکی برای پیروزی بر ظلمت و اهریمن زندگی کنند ، و آنان‌که آگاه بودند که سرانجام پیروزی با آنان است ، قبول کردند . پس اهورامزدا از آن صُورِ معنوی ، موجودات مادی را آفرید و به همین‌جهت است که در آغاز صورت و شکل اصلی ، مینوی و غیرمادی هرچیزی در جهان مثالی وجود داشته و آنچه که در قالب درآمده از روی آن صُورِ نوعیه بود .
وندیداد ؛ ترجمه ، واژه‌نامه ، یادداشت‌ها ( هاشم رضی )

  • Zed.em

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی