aleshanee

سعی در معقول و متعادل بودن با مردمان نفهم کار بسیار خطرناکی است !

aleshanee

سعی در معقول و متعادل بودن با مردمان نفهم کار بسیار خطرناکی است !

ما از قبیله‌ای هستیم که مدام می‌پرسیم ، و اینقدر می‌پرسیم تا دیگه هیچ امیدی باقی نمونه!

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
پیوندهای روزانه

اصلِ داستانِ مرجع‌تقلید !

سه شنبه, ۳۰ شهریور ۱۴۰۰، ۰۸:۴۱ ق.ظ

پیش از آنکه درباره‌ی سگ‌دید مطالبی نقل شود یادآوری می‌گردد که منکر و نافرمانبردار کسی است که مرجع‌تقلید ندارد و بدونِ سردار و راهنماست Asrudar و منکر یا بددین است Nakkiragar .
در دین مزدیسنیِ رایج در زمان ساسانیان ، فرمانبرداری از دستوران برای همگان ضروری و از اصول دین بود و انحراف از آن کفر به‌شمار می‌رفت که کیفری شدید داشت و آن مرگ‌ارزانی (اعدام) بود . در شایست‌ناشایست بخش ۱۲ بند ۳ آمده است : "کسی از مردمان نافرمانبردار که دستور (موبدی که در مرجعیت و احکام او را سردار داند) ندارد ، به بهشت نرسد ." ...
اهمیت مراجع‌تقلید و درجات آنان و چگونگی آن بسیار پیچیده بود ، و حوزه‌ی قضایی موبدان ، به‌وسیله‌ی دستوران ، توده‌ی مردم را سخت زیرِ نظر داشتند . هر گزارشی از سستیِ عقیده و هر نوع اتهامی نسبت به بی‌دینی کیفرهایی شدید داشت . این بدان موجب بود که حکومتِ مذهبی زمانِ ساسانیان به‌موجب سختگیری‌های فراوان و احکام و شرایع بی‌شمار و تعصبات شدید ، مردم را سخت با آنان بیگانه می‌کرد و بسیاری به مسیحیت و دین مزدک و مانی و ... می‌گرویدند . هر کودکی که زاده می‌شد ، لازم بود طی مراسمی در پناه یکی از خدایان یا ایزدان قرار گیرد و دستوری را با عنوان مرجع در تقلید برایش برمی‌گزیدند . از هنگامی که به سن بلوغ می‌رسید لازم بود گزارش کار و کردارش را به‌عنوان اعتراف برای دستور بازگو کند .
وندیداد ؛ ترجمه ، واژه‌نامه ، یادداشت‌ها ( هاشم رضی )

  • Zed.em

نظرات  (۳)

کتاب "اخرین پدرخوانده" نبوده ؟ ... خوندین این کتاب رو؟

پاسخ:
ممکنه (؟) متاسفانه عنوان کتاب و نویسنده‌ش یادم نیست ...
اما آخرین پدرخوانده اسمش به‌گوشم آشنا است ! من معمولاً کتابی رو که مطالعه می‌کنم در همان زمانِ مطالعه درگیرشم و شاید تا چند روز بعد از اتمام مطالعه ! بستگی به قلمِ نویسنده داره که چقدر برام جذاب بوده باشه ! اما اغلب کتابِ مذکور  حتی نام نویسنده‌ش به‌سرعت فراموشم میشه ! (متاسفانه) البته فحوای کلی کتاب و آن اطلاعاتی که برام جالبه در ناخودآگاهم رسوب می‌کنه ، ولی نام و نشان و دیگر جزئیات یادم نمی‌مونه ! بنابراین شاید این کتاب را خوانده باشم و الان یادم نمیاد (؟)

سپاسگزارم 

سعی در معقول و متعادل بودن با مردم نفهم کار بسیار خطرناکی ست ...

یه پست ذر این باره بنویسید و بیشتر بهش بپردازید!
لطفا

پاسخ:
این جمله رو من از یک کتاب با محتوای ادبیات داستانی برداشتم ، کاملش اینه : سعی در معقول و متعادل بودن با مردمان نفهم کار بسیار خطرناکی است ، دُن‌کلریکو (؟) در حالیکه شرابش را مزه‌مزه می‌کرد این را گفت !
الان حضورذهن ندارم که اسم کتاب یا نویسنده‌ش چی بود (؟) اما این جمله در آن‌زمان (چندسال‌پیش) چنان به‌نظرم منطقی اومد که یه‌جورایی شد شعار وبلاگ !!
درهرحال من در این وبلاگ فقط از کتاب‌ها نقل‌قول می‌کنم ؛ بنابراین شاید اگر روزی دوباره این کتاب به‌دستم رسید ، ازش نقل کنم ... وگرنه نظراتِ خودم در این وبلاگ جایی نداره ! مگر اینکه گاهاً شرحی بر متون بنویسم ...
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی