افسانهی آفرینشِ زروانی-زرتشتی
اِزنیک پدر کلیسای ارمنی ، گویا بهنقل از یک پدر دیگر موسوم به تئودور موپسوئستیا ، درگذشته بهسالِ ۴۲۸ میلادی ، دربارهی مخالفت با دینهای ایرانی ، درمورد زروان روایاتی قابلتوجه نقل کرده [...] فشردهی آن افسانه یا اسطوره راجعبه زروان ، اورمزد و اهریمن نقل میشود :
"مغان میگویند پیش از آنکه آسمان و زمین و چیزهای دیگر باشند ، زروان وجود داشت . که به معنی سرنوشت ، بخت (baxt) یا درخشش نیرو (فَر ، فَرنَه ، خوَرِنَه) است . زروان هزارسال قربانی میکرد که دارای پسری شود که وی را اورمزد یا اورمیزد بنامد که آسمان و زمین و هرچیزی را که در آنها است بیافریند . چون صاحب فرزندی نشد ، در وی شک بهوجود آمد که هزارسال قربانی کردهام ، اما بیهوده بود . در همینزمان بود که اورمزد و اهریمن در زهدان یا بطن او بهوجود آمدند . اورمیزد بهپاسِ قربانیهایی که کرده بود و اهریمن در پیِ شک و تردیدش . زروان چون از جفتی که در زهدان بود آگاهی یافت ، اندیشید آنیک را که زودتر بهپیش من آید پادشاهی خواهم داد . چون اورمیزد از این اندیشه آگاهی یافت نزد اهریمن آنرا بازگفت . پس اهریمن زهدان را پاره کرد و به پیش زروان درآمد . زروان پرسید : "تو کیستی ؟" گفت : "من پسر تو هستم ." زروان گفت : "فرزند من دارای بوی خوش و فروغ است ، اما تو بدبو و تاریک هستی ." چون ایندو سخن میگفتند ، اورمیزد بههنگام زائیده شد ، خوشبو و فروغمند ، و به پیش پدر رفت . زروان دانست که پسرش اورمیزد است که برایش قربانی کرده بود . پس شاخههایی را که هنگام قربانی (بَرِسمَن) در دست میگرفت به وی داد و گفت : "تاکنون من برای تو قربانی میکردم ، از اینپس تو باید قربانی کنی جهت من ." اهریمن گفت : "مگر تو پیمان نکردی که هریک از ما زودتر به نزدت آید او را پادشاهی دهی ؟" زروان برای آنکه پیمان نشکند گفت : "به تو ای هستیِ پلید ، شهریاری نُههزارساله خواهم داد ، اما اورمیزد باید سرورِ تو باشد و پس از نُههزار سال او شهریاری کند ." پس اورمیزد و اهریمن در کارِ پدیدآوردن و آفریدن شدند . هرچه اورمیزد میکرد خوب بود و راست و هرچه اهریمن میکرد پلید و ضدّ آن ."
اما بهشکلی که میگویند و زرتشتیان نیز باور دارند ، اهریمن عالیترین راهِ آفرینش را دریافت . میگویند وقتی که اهریمن مشاهده کرد که اورمزد آفریدههای نیک را بهوجود آورد ، اما روشنی را نتوانسته بود پدید آورد ، پس به اندیشه پرداخته و به دیوها گفت : "اورمزد از آفرینش خویش سودی نمیبرد . این آفریدههای نیک را پدید آورده ، اما آفرینش وی در تاریکی است و آفریدهها در تیرگی باید بهسر برند ، چون او نمیتواند روشنایی را پدید آورد . اگر آگاهی داشت ، با مادر خود نزدیکی میکرد و از این نزدیکی خورشید متولد میشد و پسر او بهشمار میرفت . پس با خواهر نزدیکی میکرد و از آن ماه متولد میشد . پس اهریمن به دیوها سپارش کرد که هیچکس این راز را فاش نکند ." [وندیداد ، جلد دوم ، فرگرد ۸ ، یادداشت ۱۰۵] سراسرِ متون پهلوی و در خود اوستا چندینبار اشاره است که خویتوکدَس° یا ازدواج مقدس ، سبب پیدایی فرَه و روشنایی میشود "چون مَهمیِدیو این را شنید با شتاب نزد اورمزد رفت و راز را بر وی آشکار کرد ."
تنوع اینگونه افسانهها چشمگیر است . در زمان ساسانیان با رواج مذاهب مسیحیت ، از آن تثلیث و تربیع ساختند ...
[...]
بنابر روایتی دیگر ، زروان دوجنسی بود ، هم مذکر و هم مؤنث و دو همزاد را خود بهوجود آورد . روایتی دیگر مادر توأمان را 'خوشیزگ' (زیبای کوچک) معرفی میکند .
چنانکه گذشت ازنیک در مورد بحث از اسطورهی زروان ، میگوید این اسم را میتوان تقدیر ، سرنوشت یا فرّ (خوَرِنَه) معنی کرد ، اما آنچه که روشن است این ترجمهی واژهی 'زروان' نیست ، چون معنی اسم همان 'زمان' میباشد . این معانی باید بیشتر جنبهی توصیف از وجود یک خدا باشد . پس زروان از جنبهی توصیفی فَر ، خوَرِنَه و درخشش نیرو است . وِرِثرَغنَه (بهرام) نیز در گروه ایزدان مجمع میثرَه چنین توصیفی را دارد . از سویی دیگر در یشت چهاردهم [بهرامیشت ، بند ۲۸] بهرام یا وِرِثرَغنَه دارای سهصفت است بهاینسان : اَرشو-کَرَه ، فرَشو-کَرَ و مَرشو-کَرَ ؛ بهترتیبِ معانی : مرد شویپذیر کننده ، درخشانکننده ، ناتوان و فرسوده کننده ؛ آوردهاند این ترجمه از 'نیبرگ' است .
اما معنیِ واژهی مرکب اول ، اَرشو + کَرَه میشود دلیرسازنده ، واژهی مرکب دوم ، فرَشو + کَرَ میشود نو کننده و واژهی مرکب سوم ، مرَشو + کَرَ یعنی مرگآور ، که صحیحتر است . باید توضیح داد که دو توصیف دیگر نیز دنبالهی صفتهای فوق در همان بند ۲۸ آمده است : بخشندهی صلح و آشتی نیک (هواخشتِم) و دارندهی نیروی زیاد (هوایَهاُنِم) . به هرحال آنچه که بهنظر نیبرگ مهم جلوه کرده ، آن است که این صفت در زمان ساسانیان بنابر یک مباحثه ، به زروان نسبت داده شده است .
وندیداد ؛ ترجمه ، واژهنامه ، یادداشتها ( هاشم رضی )
°در واقع فلسفهی تقدس بخشیدن به ازدواج با محارم بهمنظور حفظ ثروت و قدرت در خانواده (خصوصاً خانوادههای مذهبی مغان) ترتیب داده شده بود . که یهوقت ثروت از خانواده خارج نشود !
"... در اینجا ازسوی مغان ازدواج همخون یک اصل اشرافیت ، فرمانروایی و حفظ مواریثِ شاه-کاهنی و اصالت خون است و در آیین زروانی یک سنت پسندیدهی دینی که اصل و بنیاد خدایی دارد محسوب میشود ."
- ۰۰/۰۶/۰۲