aleshanee

سعی در معقول و متعادل بودن با مردمان نفهم کار بسیار خطرناکی است !

aleshanee

سعی در معقول و متعادل بودن با مردمان نفهم کار بسیار خطرناکی است !

ما از قبیله‌ای هستیم که مدام می‌پرسیم ، و اینقدر می‌پرسیم تا دیگه هیچ امیدی باقی نمونه!

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
پیوندهای روزانه

افسانه‌ی آفرینشِ زروانی-زرتشتی

سه شنبه, ۲ شهریور ۱۴۰۰، ۰۸:۰۷ ق.ظ

اِزنیک پدر کلیسای ارمنی ، گویا به‌نقل از یک پدر دیگر موسوم به تئودور موپسوئستیا ، درگذشته به‌سالِ ۴۲۸ میلادی ، درباره‌ی مخالفت با دین‌های ایرانی ، درمورد زروان روایاتی قابل‌توجه نقل کرده [...] فشرده‌ی آن افسانه یا اسطوره راجع‌به زروان ، اورمزد و اهریمن نقل می‌شود :
"مغان می‌گویند پیش از آنکه آسمان و زمین و چیزهای دیگر باشند ، زروان وجود داشت . که به معنی سرنوشت ، بخت (baxt) یا درخشش نیرو (فَر ، فَرنَه ، خوَرِنَه) است . زروان هزارسال قربانی می‌کرد که دارای پسری شود که وی را اورمزد یا اورمیزد بنامد که آسمان و زمین و هرچیزی را که در آنها است بیافریند . چون صاحب فرزندی نشد ، در وی شک به‌وجود آمد که هزارسال قربانی کرده‌ام ، اما بیهوده بود . در همین‌زمان بود که اورمزد و اهریمن در زهدان یا بطن او به‌وجود آمدند . اورمیزد به‌پاسِ قربانی‌هایی که کرده بود و اهریمن در پیِ شک و تردیدش . زروان چون از جفتی که در زهدان بود آگاهی یافت ، اندیشید آن‌یک را که زودتر به‌پیش من آید پادشاهی خواهم داد . چون اورمیزد از این اندیشه آگاهی یافت نزد اهریمن آن‌را بازگفت . پس اهریمن زهدان را پاره کرد و به پیش زروان درآمد . زروان پرسید : "تو کیستی ؟" گفت : "من پسر تو هستم ." زروان گفت : "فرزند من دارای بوی خوش و فروغ است ، اما تو بدبو و تاریک هستی ." چون این‌دو سخن می‌گفتند ، اورمیزد به‌هنگام زائیده شد ، خوشبو و فروغمند ، و به پیش پدر رفت . زروان دانست که پسرش اورمیزد است که برایش قربانی کرده بود . پس شاخه‌هایی را که هنگام قربانی (بَرِسمَن) در دست می‌گرفت به وی داد و گفت : "تاکنون من برای تو قربانی می‌کردم ، از این‌پس تو باید قربانی کنی جهت من ." اهریمن گفت : "مگر تو پیمان نکردی که هریک از ما زودتر به نزدت آید او را پادشاهی دهی ؟" زروان برای آنکه پیمان نشکند گفت : "به تو ای هستیِ پلید ، شهریاری نُه‌هزارساله خواهم داد  ، اما اورمیزد باید سرورِ تو باشد و پس از نُه‌هزار سال او شهریاری کند ." پس اورمیزد و اهریمن در کارِ پدیدآوردن و آفریدن شدند . هرچه اورمیزد می‌کرد خوب بود و راست و هرچه اهریمن می‌کرد پلید و ضدّ آن ."
اما به‌شکلی که می‌گویند و زرتشتیان نیز باور دارند ، اهریمن عالی‌ترین راهِ آفرینش را دریافت . می‌گویند وقتی که اهریمن مشاهده کرد که اورمزد آفریده‌های نیک را به‌وجود آورد ، اما روشنی را نتوانسته بود پدید آورد ، پس به اندیشه پرداخته و به دیوها گفت : "اورمزد از آفرینش خویش سودی نمی‌برد . این آفریده‌های نیک را پدید آورده ، اما آفرینش وی در تاریکی است و آفریده‌ها در تیرگی باید به‌سر برند ، چون او نمی‌تواند روشنایی را پدید آورد . اگر آگاهی داشت ، با مادر خود نزدیکی می‌کرد و از این نزدیکی خورشید متولد می‌شد و پسر او به‌شمار می‌رفت . پس با خواهر نزدیکی می‌کرد و از آن ماه متولد می‌شد . پس اهریمن به دیوها سپارش کرد که هیچکس این راز را فاش نکند ." [وندیداد ، جلد دوم ، فرگرد ۸ ، یادداشت ۱۰۵] سراسرِ متون پهلوی و در خود اوستا چندین‌بار اشاره است که خویتوک‌دَس° یا ازدواج مقدس ، سبب پیدایی فرَه و روشنایی می‌شود "چون مَهمی‌ِدیو این را شنید با شتاب نزد اورمزد رفت و راز را بر وی آشکار کرد ."
تنوع اینگونه افسانه‌ها چشمگیر است . در زمان ساسانیان با رواج مذاهب مسیحیت ، از آن تثلیث و تربیع ساختند ...
[...]
بنابر روایتی دیگر ، زروان دوجنسی بود ، هم مذکر و هم مؤنث و دو همزاد را خود به‌وجود آورد . روایتی دیگر مادر توأمان را 'خوشیزگ' (زیبای کوچک) معرفی می‌کند .
چنانکه گذشت ازنیک در مورد بحث از اسطوره‌ی زروان ، می‌گوید این اسم را می‌توان تقدیر ، سرنوشت یا فرّ (خوَرِنَه) معنی کرد ، اما آنچه که روشن است این ترجمه‌ی واژه‌ی 'زروان' نیست ، چون معنی اسم همان 'زمان' می‌باشد . این معانی باید بیشتر جنبه‌ی توصیف از وجود یک خدا باشد . پس زروان از جنبه‌ی توصیفی فَر ، خوَرِنَه و درخشش نیرو است . وِرِثرَغنَه (بهرام) نیز در گروه ایزدان مجمع میثرَه چنین توصیفی را دارد . از سویی دیگر در یشت چهاردهم [بهرام‌یشت ، بند ۲۸] بهرام یا وِرِثرَغنَه دارای سه‌صفت است به‌این‌سان : اَرشو‌-کَرَه ، فرَشو-کَرَ و مَرشو-کَرَ ؛ به‌ترتیبِ معانی : مرد شوی‌پذیر کننده ، درخشان‌کننده ، ناتوان و فرسوده کننده ؛ آورده‌اند این ترجمه از 'نیبرگ' است .
اما معنیِ واژه‌ی مرکب اول ، اَرشو + کَرَه می‌شود دلیرسازنده ، واژه‌ی مرکب دوم ، فرَشو + کَرَ می‌شود نو کننده و واژه‌ی مرکب سوم ، مرَشو + کَرَ یعنی مرگ‌آور ، که صحیح‌تر است . باید توضیح داد که دو توصیف دیگر نیز دنباله‌ی صفت‌های فوق در همان بند ۲۸ آمده است : بخشنده‌ی صلح و آشتی نیک (هواخش‌تِم) و دارنده‌ی نیروی زیاد (هوایَه‌اُنِم) . به هرحال آنچه که به‌نظر نیبرگ مهم جلوه کرده ، آن است که این صفت در زمان ساسانیان بنابر یک مباحثه ، به زروان نسبت داده شده است .
وندیداد ؛ ترجمه ، واژه‌نامه ، یادداشت‌ها ( هاشم رضی )


°در واقع فلسفه‌ی تقدس بخشیدن به ازدواج با محارم به‌منظور حفظ ثروت و قدرت در خانواده (خصوصاً خانواده‌های مذهبی مغان) ترتیب داده شده بود . که یه‌وقت ثروت از خانواده خارج نشود !
"... در اینجا ازسوی مغان ازدواج هم‌خون یک اصل اشرافیت ، فرمان‌روایی و حفظ مواریثِ شاه‌-کاهنی و اصالت خون است و در آیین زروانی یک سنت پسندیده‌ی دینی که اصل و بنیاد خدایی دارد محسوب می‌شود ."

  • Zed.em

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی