نقدِ عقل در عقلشناسی ابنسینا
افلاطون و ارسطو با تمامِ اختلافات و تفاوتهای اساسی که در فلسفهی خود دارند ، در ایننقطه مشترکند که عقل مستقل بشری بدونِ نیاز به وحی الهی ، قادر است حقایق عالم را درک کند . البته هریک از این دو فیلسوفِ بزرگ ، روش و متد خاصی را پیشنهاد میکنند که با روش دیگری کاملاً تفاوت دارد .
در مقابلِ آندو ، ابنسینا با فریادِ رسا اعلام میکند که البته عقل مستقل بشری تواناییِ سعی و کوشش برای تقّرب به حریم حقایق هستی را دارد ، اما هیچ تضمینی برای وصول قطعی او به حقیقت وجود ندارد . بنابراین عقل مستقل بشری ، حتی اگر بر اساس سِیر دیالکتیکی افلاطون حرکت کند ، و حتی اگر با رعایت همهی قواعد منطق ارسطو گام بردارد ، وصولِ آن به حقیقت احتمالی است ؛ ممکن است برسد ، ممکن است نرسد .
دقیقاً بههمین جهت است که تئوریِ 'وحدت فلسفه' که در فارابیِ متقدم ، بهمنظورِ سعی صادقانه برای حفظ اعتبار فلسفه صورت گرفته ، و همچنین کوشش برای جمع میان افلاطون و ارسطو که باز در فارابیِ متقدم به همان منظور تحقق یافته ، نهتنها در ابنسینا بهچشم نمیخورد ، بلکه وی در مواردِ متعدد اقوالِ افلاطون را تضعیف میکند و عقل افلاطونی را کنار مینهد و در پایانِ معرفةالنفس ، و با مطرح کردن 'عقل قدسی' از عقل ارسطویی نیز فاصله میگیرد و به عقل نبوی و حکمت ایمانی پناه میبرد .
متافیزیک ابنسینا ( نصرالله حکمت )
- ۰۰/۰۵/۰۴