خلاصهی دیدگاه ابنسینا
فلسفهای که توسط فارابی و ابنسینا در ساحت ایمان به خدا بنیانگذاری میشود ، و 'اوّلِ' آن خدا است و 'آخرِ' آن نیز خدا است ، با فلسفهی یونان که اولش 'عقل' و آخرش 'عقل' است ، ماهیتاً متفاوت است .
سرانجام اینکه چون غایت وجودشناسی ابنسینا ، معرفةالربّ است ، و مطابق بیان شیخ : معرفةالنفس مرقاة الی معرفةالربّ ، کلّ متافیزیک ابنسینا چرخشی است از وجودشناسی به انسانشناسی ؛ فلسفهی او بر دو رُکن استوار است : خدا و انسان ؛ بهعبارتی میتوان گفت : مبدأ و معاد .
ابنسینا در آغاز کتاب 'المبدأ و المعاد' میگوید :
"میخواهم در این گفتار حقیقتِ آن چیزی را بیان کنم که نزد مشائیانِ اهل تحصیل [جستجوگرانِ حقیقت] وجود دارد که همان بیان حالِ مبدأ و معاد باشد . پس گفتار حاضر من ، ثمرهی دو علم کبیر را در بَر دارد ؛ یکی علمی که موسوم است بهاینکه دربارهی 'مابعدالطبیعه' است و دیگری علمی موسوم بهاینکه دربارهی 'طبیعیات' است . ثمرهی علمی که دربارهی مابعدالطبیعه است همان بخشی از آن است که معروف به "اثولوجیا" است و دربارهی 'ربوبیّت' و مبدأ اول و نسبت موجودات ، با همان ترتیب خاصی که دارند ، به او است ؛ و ثمرهی علم دربارهی طبیعیات عبارت است از معرفت بقای نفس انسانی و اینکه دارای معاد است ."
متافیزیک ابنسینا ( نصرالله حکمت )
- ۰۰/۰۴/۳۰