سلوک و تفکرِ عرفانی
منطق را چنین تعریف کردهاند :
"آلة قانونیة تعصم مراعاتها الذهن عن الخطأ فىالفکر .° یعنی : منطق ، ابزاری قانونمند است که مراعات آن ، ذهن را از خطای در فکر نگهداری میکند ."
بدینترتیب تفکر منطقی یک روش و متد است که فیلسوف از آنحیث که فیلسوف است ، بر اساس آن حرکت میکند و به کشف مجهولات میپردازد . سیر عقلی مبتنی بر متد - خواه تفکر منطقی باشد و خواه هر متد دیگری مثلاً متد دکارتی که مؤلفههای آن وضوح و تمایز است - ویژگیهایی دارد که یکی از برجستهترین آنها این است که متد ، برای متفکرِ ملزم به متد ، موضوعیت دارد . یعنی او تابع متد و ملزم به پذیرشِ لوازم آن است ؛ بنابراین در حرکت بر اساسِ متد ، مقصد نامعلوم است . مقصد آن جای نامعلومی است که متد ما را به آنجا میرساند . شاخصهی اصلی فیلسوفان عقلیمسلک این است که حرکت فلسفی آنان بر اساسِ متدی خاص طراحی شده است .
در مقابل آنان ، حکمای اشراقی و اهل عرفان - بهتعبیر دقیقتر اهل ایمان به غیب - قرار دارند ، که حرکت فکری آنان مبتنی بر 'سلوک' است نه متد . مراد از سلوک ، حرکتِ فکری است که مقصد آن از پیش معلوم است و سالِک از آغاز راه میداند که سِیر او باید بهکجا منتهی شود .
[...]
این نکته را نیز باید مدنظر داشت که اهل سلوک نیز ممکن است از روش و متد استفاده کنند ، اما این استفاده دو حالت دارد ، یا جنبهی مقدماتی دارد و در مرتبهی خاصی از حرکت فکری آنان مورد بهرهبرداری قرار میگیرد و در مرتبهی بعدی از آن عبور میکنند ، یا روش آنان در چهارچوب سلوکشان قرار دارد و بدینترتیب جنبهی ابزاری و طریقت دارد و برای وصول به مقصود است . از اینرو میتوان این روش را 'روش مقید' نامید ، در برابر روش عقلگرایان که 'روش مطلق' است .
متافیزیک ابنسینا ( نصرالله حکمت )
- ۰۰/۰۴/۲۷