مقایسهی دو ذهنیت
دوشنبه, ۷ تیر ۱۴۰۰، ۰۸:۳۳ ق.ظ
تصویر گویا و جذابی را که پاز از مکزیکیها ارائه کرده میتوان با اندکی تغییر به دیگر ملل غیرغربی ، مثلاً شرقیها هم بسط داد . اما اجازه دهید باز هم به تضادها بپردازیم و طرح مقایسهای پاز از ذهنیت آمریکایی و مکزیکی را بهطور کامل نقل کنیم :
"آمریکاییها سادهدل و زودباورند و ما مؤمن ؛ آنها قصههای پریان و داستانهای پلیسی را دوست دارند و ما اسطوره و افسانه را ؛ ما از سرِ خیالپردازی ، ناامیدی یا برای غلبه بر زندگی فلاکتبار خویش دروغ میگوییم ، آنها دروغ نمیگویند اما حقیقتی اجتماعی را جایگزین حقیقت واقعی میکنند که در هر حال ناخوشایند است . ما شراب مینوشیم تا مست شویم و اعتراف کنیم و آنها برای اینکه خویش را یکسره فراموش کنند ؛ آنها خوشبیناند و ما نیهیلیست ، هرچند که نیهیلیسم ما روشنفکرانه نیست و بیشتر واکنشی غریزی و بنابراین نفیناشدنی است . ما بدگمانیم و آمریکاییها بهراحتی دیگران را میپذیرند . ما غمگین و اهل ریشخندیم ، آنان شاد و بذلهگو . آمریکاییها درصدد فهم امورند و ما خواهان تأمل و تعمق در آنها . آنان فعال و اهل عملاند و ما اهل رضا و تسلیم . ما از زخمهایمان لذت میبریم و آنان از ابداعات و اختراعاتشان . آنها به بهداشت ، کار ، سلامتی و خوشبختی باور دارند ، اما شاید لذّت حقیقی را که سرگیجگی و مستی است نشناسند . در هیاهوی شبهای پایکوبیِ ما ، طنین صداهای زنده و پرشورمان زندگی و مرگ را بههم میآمیزد ، اما نیروی سرشار آنان در لبخندی ثابت متحجر میماند ؛ آنان پیری و مُردن را منکر میشوند و مرگ را به سکون وامیدارند ." و سرانجام آنکه ، زندگی برای آنان چیزی است که هردم باید بهبود یابد و عالیتر شود ، و برای ما چیزی است که باید تاوان آنرا پرداخت .
آیا میتوان رفتارها و بینشهایی ناسازگارتر از این یافت ؟ هنگامی که از آگاهی دورگه یا اختلاطی سخن میگوییم ، بیشک منظورمان آگاهیای است که بتواند این دو نوع ذهنیت را در کنار هم قرار دهد و با هم سازگار کند .
[...]
بهقول پاز "تنهایی مکزیکی ، در زیرِ شب سنگی آلتیپلانو° ، که آسمانِ آن سرشار از خدایان سیریناپذیر است ، از تنهایی آمریکاییِ گمگشته در دنیای انتزاعی ماشینها ، شهروندها و احکام اخلاقی متمایز است ." دنیای پیرامون مکزیکیها واقعیتی از آنِ خود دارد ، واقعیتی که ساختهی ذهن انسان نیست .
افسونزدگی جدید ( داریوش شایگان )
°Altiplano دشتی است مرتفع در منطقهی آند (در آمریکای لاتین)
"آمریکاییها سادهدل و زودباورند و ما مؤمن ؛ آنها قصههای پریان و داستانهای پلیسی را دوست دارند و ما اسطوره و افسانه را ؛ ما از سرِ خیالپردازی ، ناامیدی یا برای غلبه بر زندگی فلاکتبار خویش دروغ میگوییم ، آنها دروغ نمیگویند اما حقیقتی اجتماعی را جایگزین حقیقت واقعی میکنند که در هر حال ناخوشایند است . ما شراب مینوشیم تا مست شویم و اعتراف کنیم و آنها برای اینکه خویش را یکسره فراموش کنند ؛ آنها خوشبیناند و ما نیهیلیست ، هرچند که نیهیلیسم ما روشنفکرانه نیست و بیشتر واکنشی غریزی و بنابراین نفیناشدنی است . ما بدگمانیم و آمریکاییها بهراحتی دیگران را میپذیرند . ما غمگین و اهل ریشخندیم ، آنان شاد و بذلهگو . آمریکاییها درصدد فهم امورند و ما خواهان تأمل و تعمق در آنها . آنان فعال و اهل عملاند و ما اهل رضا و تسلیم . ما از زخمهایمان لذت میبریم و آنان از ابداعات و اختراعاتشان . آنها به بهداشت ، کار ، سلامتی و خوشبختی باور دارند ، اما شاید لذّت حقیقی را که سرگیجگی و مستی است نشناسند . در هیاهوی شبهای پایکوبیِ ما ، طنین صداهای زنده و پرشورمان زندگی و مرگ را بههم میآمیزد ، اما نیروی سرشار آنان در لبخندی ثابت متحجر میماند ؛ آنان پیری و مُردن را منکر میشوند و مرگ را به سکون وامیدارند ." و سرانجام آنکه ، زندگی برای آنان چیزی است که هردم باید بهبود یابد و عالیتر شود ، و برای ما چیزی است که باید تاوان آنرا پرداخت .
آیا میتوان رفتارها و بینشهایی ناسازگارتر از این یافت ؟ هنگامی که از آگاهی دورگه یا اختلاطی سخن میگوییم ، بیشک منظورمان آگاهیای است که بتواند این دو نوع ذهنیت را در کنار هم قرار دهد و با هم سازگار کند .
[...]
بهقول پاز "تنهایی مکزیکی ، در زیرِ شب سنگی آلتیپلانو° ، که آسمانِ آن سرشار از خدایان سیریناپذیر است ، از تنهایی آمریکاییِ گمگشته در دنیای انتزاعی ماشینها ، شهروندها و احکام اخلاقی متمایز است ." دنیای پیرامون مکزیکیها واقعیتی از آنِ خود دارد ، واقعیتی که ساختهی ذهن انسان نیست .
افسونزدگی جدید ( داریوش شایگان )
°Altiplano دشتی است مرتفع در منطقهی آند (در آمریکای لاتین)
- ۰۰/۰۴/۰۷
سلام / مطلب جالبی بود / موفق باشید