aleshanee

سعی در معقول و متعادل بودن با مردمان نفهم کار بسیار خطرناکی است !

aleshanee

سعی در معقول و متعادل بودن با مردمان نفهم کار بسیار خطرناکی است !

ما از قبیله‌ای هستیم که مدام می‌پرسیم ، و اینقدر می‌پرسیم تا دیگه هیچ امیدی باقی نمونه!

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
پیوندهای روزانه

سوزن‌بان

پنجشنبه, ۱۴ اسفند ۱۳۹۹، ۱۱:۰۸ ق.ظ
خوان خوسه آرئولا
(مکزیک ۱۹۱۸- )
خوان خوسه آرئولا ، نویسنده‌ی مکزیکی ، همچون خورخه لوئیس بورخس به داستان کوتاه روی آورد ، اما دستی در نوشتن رمان نیز آزمود که حاصل آن کتابی با عنوان (۱۹۶۳) La feria است . مجموعه داستان‌های کوتاه او کتابی با عنوان (۱۹۵۲) Confabulario است که ترجمه‌ی انگلیسی آن با عنوان Confabulario and Other Inventions تاکنون چندین‌بار ، و هربار با افزوده‌هایی به چاپ رسیده است . آرئولا در تئاتر نیز مطالعاتی دارد و از ۱۹۴۵ تا ۱۹۴۶ با کمدی فرانسز همکاری کرده است . مهمترین ویژگی آثار آرئولا طنز و خوش‌طبعی او است . او بیش از هرچیز مشتاق آن است که مواعید تحقق نیافته‌ی تکنولوژی مدرن و فراورده‌های فرعی و هول‌آور آن را دست بیاندازد . از این حیث ، آرئولا کافکایی است خوش‌طبع‌تر و با زبانی گزنده‌تر . داستان کوتاهِ سوزن‌بان از نوشته‌هایی است که ویژگی‌های کار آرئولا را به‌خوبی نشان می‌دهد . برخی آن‌را سربه‌سر گذاشتن با راه‌آهن مکزیک شمرده‌اند و برخی انتقاد از کل جامعه‌ی مکزیک . داستان می‌تواند هر دوی اینها باشد ، علاوه بر آن می‌تواند تمثیلی از جامعه‌ای با تکنولوژی مدرن را تصویر کند و بسا که کل عالم را ، عالمی که در آن هر کاری درنهایت به دستِ کارگزارانِ فرودست ، "خدایانی دون‌پایه"° ، به‌انجام می‌رسد .
¤¤¤
[...]
- منظورم این است که به‌خاطر اوضاع فعلی ، قطار پر است از جاسوس . این جاسوس‌ها که بیشترشان داوطلب هستند ، خودشان را وقف بالا بردن روحیه‌ی سازندگی شرکت کرده‌اند . گاهی اوقات آدم ملتفت نیست چه می‌گوید ، فقط حرفی می‌زند تا چیزی گفته باشد . اما این جاسوس‌ها تا لب تر کنی ته‌ و توی حرفت را درمی‌آورند ، حتی اگر حرفت ساده‌ترین حرف باشد . اینها ازشان برمی‌آید که یک اظهارنظر ساده را جوری پیچ و تاب بدهند که یک جرم درست و حسابی از توش دربیاد . اگر یک‌کم پات را کج بگذاری ، تر و فرز بازداشتت می‌کنند . آن‌وقت ای‌بسا که تمام عمرت را توی واگنِ زندان بگذرانی ، البته اگر تو ایستگاهِ عوضی پیاده‌ات نکنند و توی جنگل گم و گور نشوی . وقتی سوار شدی خودت را بسپار به خدا ، تا می‌توانی کمتر بخور و مبادا پا به سکوی ایستگاه بگذاری ، اِلّا وقتی که یک آدم آشنا را ببینی .
- آخر من که در 'ت' آشنایی ندارم .
- خب ، پس باید خیلی خیلی احتیاط کنی . به‌ات بگویم ، توی راه خیلی چیزها هست که گولت می‌زند . اگر از پنجره به بیرون نگاه کنی ممکن است بعضی خیالات به‌سرت بزند . شیشه‌های قطار را جوری ساخته‌اند که مسافر را به‌هزارجور فکر و خیال می‌اندازد . حتماً هم لازم نیست آدمِ ضعیف‌النفسی باشی تا گولِ آنها را بخوری . یک دستگاه‌هایی هست که کلیدش توی خود لکوموتیو است ، این دستگاه‌ها جوری سر و صدا راه می‌اندازند و قطار را تکان می‌دهند که تو فکر می‌کنی قطار دارد حرکت می‌کند ، اما ممکن است هفته‌ها و هفته‌ها درجا ایستاده باشد ، و مسافرها که از پنجره نگاه می‌کنند کلی منظره‌های قشنگ را ببینند که از جلوی چشمشان رد می‌شود .
- آخر این‌کار چه فایده‌ای برایشان دارد ؟
- مدیریت تمام این‌کارها را می‌کند تا مسافرها کمتر دلشوره داشته باشند و احساس کنند که واقعاً دارند حرکت می‌کنند . امیدشان این است که مسافرها بالأخره یک‌روز طوری بار بیایند که خودشان را به‌دست تقدیر بسپارند ، خودشان را بسپرند به‌دست توانای مدیران راه‌آهن ، و دیگر به این فکر نباشند که به کجا می‌روند و از کجا می‌آیند .
[...]
داستان‌های کوتاهِ آمریکای لاتین ( گردآوری : روبرتو گونسالس اچه‌وریا )

°بیشتر داستان‌های بورخس آمیخته به طنزی سنگین و عمیق است ، چنانکه گویی ، به‌گفته‌ی خودش : "دنیا آفریده‌ی خدایی دون‌پایه است ."
  • Zed.em

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی