aleshanee

سعی در معقول و متعادل بودن با مردمان نفهم کار بسیار خطرناکی است !

aleshanee

سعی در معقول و متعادل بودن با مردمان نفهم کار بسیار خطرناکی است !

ما از قبیله‌ای هستیم که مدام می‌پرسیم ، و اینقدر می‌پرسیم تا دیگه هیچ امیدی باقی نمونه!

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
پیوندهای روزانه

کشتارگاه (خلاصه)

سه شنبه, ۵ اسفند ۱۳۹۹، ۱۰:۵۰ ق.ظ
استبان اِچه‌وریا 
(آرژانتین ۱۸۰۵-۱۸۵۱)
اگرچه شهرت استبان اچه‌وریا بیشتر به‌سبب فعالیت‌های روشنفکرانه و سیاسی او است ، این نویسنده‌ی آرژانتینی یکی از مهمترین نویسندگان آمریکای لاتین نیز هست و داستان کوتاه 'کشتارگاه' که در این مجموعه آورده‌ایم نقطه‌ی عطفی در تاریخچه‌ی داستان کوتاه آمریکای لاتین به‌شمار می‌رود . اچه‌وریا در شمار آن جوانان آرژانتینی بود که 'انجمن ماه مه' را بنیاد نهاد . امید ایشان این بود که این انجمن ادبیاتی ملی پدید آورد که واقعیت‌های آرژانتین را بازتاب بخشد . اچه‌وریا که چهار سال (۱۸۲۵-۱۸۳۰) از دوره‌ی شکل‌گیری شخصیت خود را در پاریس گذرانده بود روحیه‌ای رومانتیک داشت و از حامیان آن جنبش فکری شد . او در بازگشت به میهن همه‌ی تلاش خود را وقف آن کرد که دیکتاتوری روساس° را سرنگون کند . در سال ۱۸۴۱ به کشور مجاور آرژانتین ، اروگوئه ، تبعید شد و در همانجا درگذشت . شعر بلندِ 'اسیر' که داستان زنی سفیدپوست است که سرخپوست‌ها او را می‌دزدند ، از بهترین روایت‌های قرن نوزدهم آمریکای لاتین است . 'کشتارگاه' در حدود سال ۱۸۳۸ نوشته شد اما سی‌سال بعد انتشار یافت ، بنابراین بازتاب سیاسی آنی نداشت ، اما بعدها در شمار مهم‌ترین داستان‌های نوشته شده در آمریکای لاتین جای گرفت . آغاز آن که وقایع‌نامه‌های دوران استعمار را سرمشقی برای داستان‌نویسی قلمداد می‌کند ، درواقع به‌نوعی پیش‌بینی رابطه‌ای است که میان تاریخ آمریکای لاتین و داستان وجود دارد . اما اهمیت کشتارگاه بیشتر از آن‌رو است که برخورد میان تمدن و توحش را نشان می‌دهد ، یعنی همان چیزی که سارمینتو°° در بطن فرهنگ آمریکای لاتین تشخیص داده بود . اگر از این دیدگاه بنگریم ، کشتارگاه یک تمثیل سیاسی است . در اینجا نویسنده (اچه‌وریا) ، روساس را به حمایت از دار و دسته‌ی اوباشی متهم می‌کند که به جان جوانان فرهیخته می‌افتاند . درعین‌حال در کشتارگاه این آدم‌کشی صورتی آئینی می‌یابد ، داستانِ نوعی قربانی کردن که گویی خاستگاهی مذهبی دارد .
¤¤¤
اگرچه این حکایت ماجرایی تاریخی است ، این نگارنده قصد ندارم به سیاق مورخان اسپانیایی که علی‌القاعده می‌بایست سرمشق ما باشند ، در سرآغاز حکایت از کشتی نوح سخن بگویم و تا هفت‌پشت آباء و اجداد او را برای شما بشمارم . اجتناب از سرمشقِ آن مورخان دلایل بسیار دارد که من برای پرهیز از درازگویی از آن می‌گذرم و به ذکر این نکته بسنده می‌کنم که این ماجرا در دهه‌ی ۱۸۳۰ در عصر مسیحیت رخ داده است . این را نیز بگویم که آن ایام ، ایام پرهیز بود ، یعنی زمانی که گوشت در بوئنوس‌آیرس کمیاب می‌شود ، چراکه کلیسا به پیروی از اندرز اپیکتتوس که فرموده است : "بردبار باش و پرهیزکار ." جهازهاضمه‌ی مؤمنان را به صوم و امساک فرمان می‌دهد ، که گفته‌اند اکل‌لحم گناهی است سهم ، و به تقویت نفس‌اماره می‌انجامد . از آنجا که حکم کلیسا از روز ازل و به مشیت الهی بر وجدان و شکم ، که هرگز و هرگز تعلق به فرد ندارد ، نافذ بوده است پس در عالم هیچ چیز عادلانه‌تر و معقول‌تر از آن نیست که کلیسا چیزی را بر آدمیان حرام کند که هم زیان‌بار است و هم مایه‌ی ادبار .
از آن‌طرف عاملان و مقسمان گوشت که فدرالیست‌هایی متعصب و طبعاً کاتولیک‌هایی مؤمن بودند ، چون یقین داشتند اهالی بوئنوس‌آیرس ، آنگاه که صحبت از تن دادن به هر قید و بند باشد مردمانی رام و سربه‌راه می‌شوند ، در ایام پرهیز تنها آن تعداد گاو پرواری را به کشتارگاه می‌فرستادند که برای سدجوع کودکان و بیماران ، که از فرمان پاپ مستثنی شده بودند ، کافی بود . زیرا آن کاتولیک‌های مؤمن هرگز به انباشتن شکم ملحدان و مرتدان (که چون علف هرز در همه جا پراکنده‌اند) رضایت نمی‌دادند ، چراکه این جماعت همیشه ید طولایی در سرپیچی از حکم تحریم گوشت دارند و با این سرمشقِ بد خلایق را به گمراهی می‌کشانند .
باری در آن ایام ، باران بی‌حد و فراوان از آسمان می‌بارید . راه‌ها پوشیده از آب شده بود و در هر باتلاق و آبکند آب چندان جمع شده بود که غوطه و شنا را کفایت می‌کرد و در معابرِ شهر سیل‌آبه‌ای گل‌آلود جریان داشت . شاخابه‌ای غرّان و هول‌انگیز از شطّ باراکاس هجوم آورد و با قوت و حشمت تمام دامنه‌های بلند آلتو را غرقه در آبِ تیره و گل‌آلود کرد [...] گفتی که طوفان نوح بارِ دیگر آدمیان را نشان کرده است . همه‌ی پارسایان از زن و مرد گریان شدند و روز و شب دست به دعا برافراشتند . در کلیسا واعظان نعره برمی‌داشتند و منبر را زیر ضربات مشت خود به ناله درمی‌آوردند . هشدار می‌دادند که روز داوری فرارسیده و آخرالزمان نزدیک است . خشم خدا بر زمین نازل شده و این سیلاب گل‌آلود تجلی آن است . وای بر شما گناهکاران بدبخت . وای بر شما وحدت طلبان* فاسق که کلیسا و قدیسان را به مسخره می‌گیرید و کلام تبرک‌دیدگان از خداوند را حرمت نمی‌گذارید . وای بر شما که در پای محراب زانو نمی‌زنید و رحمت خداوند را طلب نمی‌کنید . اینک آن‌ساعت که به عبث دندان بر هم بسایید و به یاوه استغاثه کنید ، فسق و فجور شما ، الحاد و ارتداد شما و کفرگویی شما بلای آسمانی را بر ما نازل کرده است . عدالت و خدای فدرالیست‌ها شما را گرفتار ملعنت کند .
زنان درمانده امان کلیسا را بریده بودند ، و چنانکه می‌شد انتظار داشت ، این فاجعه را به گردن وحدت‌طلبان می‌انداختند .
اما باران سیل‌آسا همچنان می‌بارید و آب همه‌جا را فرامی‌گرفت و پیشگویی واعظان درست از آب درمی‌آمد . ناقوس‌ها به فرمان مُنجیِ** کاتولیک‌تر از همه ، که دیگر آرام و قرار از کف داده بود نوایی حزین سر داده بودند . مردمان لاابالی و بی‌ایمان ، یعنی همان وحدت‌طلبان ، از رؤیت آنهمه چهره‌ی مصیبت‌زده و نادم ، و از شنیدن آنهمه شیون و فریاد به هراس افتاده بودند .
[...]
اما از اینهمه که گفتیم چیزی که به حکایت ما مربوط می‌شود ، این است که به علت زیرآب ماندن همه چیز ، کشتارگاه پانزده روز تمام یک رأس گاو هم به‌خود ندید ، درنتیجه ظرف یکی دو روز همه‌ی گاوهای کشاورزان حومه‌ی شهر و حتی گاوهای گاری‌های آبکش به‌مصرف اهالی رسید .
[...]
در کشتارگاه از هزاران هزار موشی که به آنجا پناه برده بودند یکی هم باقی نماند . همه‌شان یا از گرسنگی مردند یا باران بی‌امان در سوراخشان ریخت و غرقه‌ی دریای هلاک شدند .
[...]
حکومتِ منجی که ناگفته پیدا است در حکم پدر مردم بود ، نگران شد ، چراکه معتقد بود همه‌ی این آشوب‌های درونی و بیرونی ، خبر از انقلاب می‌دهد و کار وحدت‌طلبان بی‌تمدن است که به فرموده‌ی واعظان فدرالیست هرزگی‌ها و فسق و فجورشان بلای سیل را بر مردم نازل کرده . پس حکومت دست به کار شد و عُمّال خود را به سراسر شهر روانه کرد و سرانجام برای آرام کردن شکم‌ها و وجدان‌ها ، از سر عقل و تقوا حکم صادر کرد که بی‌هیچ تأخیر و بی‌اعتنا به سیل ، گاوها را روانه‌ی کشتارگاه کنند .
در پی این حکم روز شانزدهم از ایام قحط گوشت و در آستانه‌ی عید قدیسه دولورس ، گله‌ای مرکب از ۵۰ گاوِ پرواری ، شناکنان از بورگوس گذشتند و به کشتارگاه آلتو رسیدند . البته با توجه به اینکه مصرف روزانه‌ی گوشت شهر ۲۵۰ الی ۳۰۰ گاو بود و دست‌کم یک‌سوم مردم شهر از تجویز کلیسا در اکل‌لحم استقبال کردند ، این تعداد گاو چیزی نبود . عجبا که در یک شهر می‌شود شکم‌هایی ممتاز باشند و شکم‌هایی تابع قانون تخطی‌ناپذیر ، و کلیسا کلید همه‌ی شکم‌ها را در دست داشته باشد .
اما اگر باور کنیم که شیطان همراه گوشت وارد بدن می‌شود و کلیسا قدرت آن را دارد که افسونش را باطل کند ، این‌همه چندان عجیب نخواهد بود . مسئله این است که آدم را تبدیل به ماشینی کنند که محرک اصلی او نه اراده‌ی آزاد که خواست کلیسا و حکومت باشد . شاید روزی برسد که نفس کشیدن ، راه رفتن و حتی گپ زدن با دوستی ، بی‌رخصت مقامات عالیه ممنوع باشد .
[...]
اولین گاو ذبح شده را به پیشگاه منجی تقدیم کردند که کُشته‌مرده‌ی کبابِ راسته بود .کمیته‌ای از قصابان این هدیه را به‌نام فدرالیست‌های کشتارگاه به حضورش بردند و شفاهاً نیز امتنان بی‌حد از حکم حکومت و انزجار مؤکد از وحدت‌طلبان وحشی ، آن دشمنان خالق و مخلوق را اعلام کردند ‌. منجی نیز در پاسخ به خطابه‌ی آتشین آنها ، لعنت فراوان نثار هرچه وحدت‌طلب کرد و مراسم با زنده‌باد و مرده‌باد فراوان از دهان ناظران و حاضران به‌خوبی و خوشی ختم شد .
[...]
باری آن روزها دوره‌ای بود که قصاب‌های کشتارگاه با شلاق برای فدراسیون روساس تبلیغ می‌کردند و آسان می‌توان حدس زد که چه‌نوع فدراسیونی از کله و کارد آن‌ها بیرون می‌آمد . آنها (بنابر آموزش منجی و حامی برادری) آماده بودند تا به هر کسی که چاقوکش و دزد نبود ، و به هر کس که شریف و خوش‌قلب بود ، و به هر میهن‌پرست و هر هوادار شریف روشنگری و آزادی ، انگ وحدت‌طلبی بزنند ؛ و از داستانی که نقل کردیم روشن می‌شود که مرکز ستاد فدرالیست‌ها در کشتارگاه بود .
داستان‌های کوتاهِ آمریکای لاتین ( گردآوری : روبرتو گونسالس اچه‌وریا )

°خوان مانوئل روساس (۱۷۹۳-۱۸۷۷) دیکتاتور آرژانتینی ، از حزب فدرالیست .م
°°دومینگو فائوستینو سارمینتو (۱۸۱۱-۱۸۸۹) نویسنده‌ی آرژانتینی و از مهمترین چهره‌های سیاسی ، ادبی و اجتماعی آمریکای لاتین و از نویسندگان تأثیرگذار این قاره .م
*گروهِ ترقی‌خواه (Unitarian) ، در مقابل حزب فدرالیست روساس .م
**منظور روساس است .م
  • Zed.em

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی