مقایسهی سیستمها
دوشنبه, ۲۸ مهر ۱۳۹۹، ۰۹:۱۴ ق.ظ
در سیستم آمریکایی شرکتها تا آنجا که میتوانند بازار را کنترل میکنند و سعی دارند دولت را برای سست کردنِ کنترل فریب دهند . البته بعضی ارزشهای مشترک و تبادل کارمند ، میان شرکتها وجود دارد اما بخشهای دولتی و خصوصی هنوز (دارای مرز) مشخص هستند و تصور میرود با هم مخالف باشند .
در سیستم نفرین شدهی شوروی ، دولتمردان (طرح اصلی) آهنگ را مینواختند و مدیران شرکتها با آن میرقصیدند ؛ یا گامهایشان را میچرخاندند تا طراحان مسکو را فریب دهند و سیستم را وادار کنند تا در جهت منافع آنها کار کند ، اما تجارت خصوصی رسماً تکفیر شده بود .
سیستم ژاپنی در مقایسه ، وجه مشخصی بین دولتی و خصوصی دارد که کمتر به آن بها داده یا درک میشود . ادغام سه بخشِ : سیاستمداران ، دولتمردان و بازرگانان ، آنچنان غیرقابل باور است که تقریباً غیرممکن انگاشته میشود که بتوان فهمید چه کسی ریسمان چه کسی را میکشد . سه گروه نخبگان تقریباً بهصورت نامرئی با هم کار میکنند تا به اهداف مشترک ناگفته ، جاودانه ساختن اولویت پیوستهشان و گسترش اقتصاد و قدرت ژاپن نائل آیند ، زیرا به خودشان تعلق دارد . از یک منظر به سیستمی سخت سازمان یافته و از مرکز مرتب شده میماند ، همانطور که نمایندهی پیشین بانک میتسو ساتوکیچیرو بیان داشت ، در طول جنگ و بعد از آن اقتصاد ژاپن تحت کنترل بود تا اینکه حمایت از اقتصاد طرحریزی شده و تحتکنترل ، عادت ثانوی گردید . از نقطهنظری دیگر چون هیچ منبع کنترلِ عیانی وجود ندارد ، سیستم به بازار آزادی میماند که شرکتهای آمریکایی بهنوعی آن را ترجیح میدهند . آزادی برای مدیران شرکت تا هرچه دوست دارند انجام دهند اما همراه با کمک و تشویق فراوان از جانب دولت (از بیمهی ورشکستگی بهتر است چیزی نگوییم) با این درک است که ژاپن بهترینها را از هر دو دنیا دارد و هر دو ستون طاق عظیم جامعهی صنعتی را در آغوش گرفته است .
انقلاب سوم ( هارولد پرکینز )
در سیستم نفرین شدهی شوروی ، دولتمردان (طرح اصلی) آهنگ را مینواختند و مدیران شرکتها با آن میرقصیدند ؛ یا گامهایشان را میچرخاندند تا طراحان مسکو را فریب دهند و سیستم را وادار کنند تا در جهت منافع آنها کار کند ، اما تجارت خصوصی رسماً تکفیر شده بود .
سیستم ژاپنی در مقایسه ، وجه مشخصی بین دولتی و خصوصی دارد که کمتر به آن بها داده یا درک میشود . ادغام سه بخشِ : سیاستمداران ، دولتمردان و بازرگانان ، آنچنان غیرقابل باور است که تقریباً غیرممکن انگاشته میشود که بتوان فهمید چه کسی ریسمان چه کسی را میکشد . سه گروه نخبگان تقریباً بهصورت نامرئی با هم کار میکنند تا به اهداف مشترک ناگفته ، جاودانه ساختن اولویت پیوستهشان و گسترش اقتصاد و قدرت ژاپن نائل آیند ، زیرا به خودشان تعلق دارد . از یک منظر به سیستمی سخت سازمان یافته و از مرکز مرتب شده میماند ، همانطور که نمایندهی پیشین بانک میتسو ساتوکیچیرو بیان داشت ، در طول جنگ و بعد از آن اقتصاد ژاپن تحت کنترل بود تا اینکه حمایت از اقتصاد طرحریزی شده و تحتکنترل ، عادت ثانوی گردید . از نقطهنظری دیگر چون هیچ منبع کنترلِ عیانی وجود ندارد ، سیستم به بازار آزادی میماند که شرکتهای آمریکایی بهنوعی آن را ترجیح میدهند . آزادی برای مدیران شرکت تا هرچه دوست دارند انجام دهند اما همراه با کمک و تشویق فراوان از جانب دولت (از بیمهی ورشکستگی بهتر است چیزی نگوییم) با این درک است که ژاپن بهترینها را از هر دو دنیا دارد و هر دو ستون طاق عظیم جامعهی صنعتی را در آغوش گرفته است .
انقلاب سوم ( هارولد پرکینز )
- ۹۹/۰۷/۲۸