ساختارِ نابرابر اجتماعی در بریتانیا
جمعه, ۴ مهر ۱۳۹۹، ۰۹:۰۴ ق.ظ
بریتانیا هنوز تاوان کامیابیهای نخستین خود را میپردازد . این کشور هرگز از شکست در جنگ یا انقلاب آسیب ندیده است تا به اندازهی کافی دگرگون شود تا بتواند ساختار جامعه را بازسازی کند . بریتانیا بر روی بستری از 'پسماندهای' جامعهی کهن خود رشد کرده و اکنون نیز بر همان بستر است . اینک نیز خواستهای طبقاتی رودروی نوآوری و نوگرایی ایستادهاند . نخستوزیر آلمان غربی ، هلمت اشمیت ، هنگامی که در دههی هفتاد از بریتانیا دیدار میکرد این سخن را بیپرده بازگو کرد ؛ او گفت : "تا زمانی که شما این جامعهی لعنتی طبقاتی را دارید هرگز از این آشفتگی رها نخواهید شد ."
نادیده گرفتن ملزومات رشد اقتصادی سبب عقبماندگی بریتانیا نیست ، بلکه اختلاف طبقاتی و بدگمانی دوجانبه در صنعت و سیاست ، نوگرایی را بیارزش میکند . رفتار متکبرانه شیوه و روش انگلیسیها است . این جمله را در سال ۱۹۲۰ فرانک هاریس نوشته است که هنوز هم نمود دارد : "اختلاف طبقاتی در کالبد جامعه و صنعت بریتانیا سِرِشته شده است ." شکاف اجتماعی میان مدیران و کارگران در چهرهها و شرایط گونهگون کاری رخ مینماید . نمونههای این شکاف ژرف را میتوان در آموزشِ جدا ، لهجه ، زبان ، فروشگاهِ جدا ، سرویسبهداشتیهای جدا ، پارکینگِ جدا و ساختار گوناگون دستمزد و افزایش حقوق و کارهای نابرابر مدیران و کارگران دید .
همچنین دستمزد ساعتی نابرابر ، نرخ ثابت مزد کارگران ، فرصتهای طلایی و کالاهای برگزیده برای کارفرمایان از سویی و دستمزدها و اضافه دستمزدهای ناچیز یا کار بدون اضافه دستمزد برای کارگران از سوی دیگر ، اندیشهی نابرابری و برتری یک گروه در برابر گروهی دیگر را پدید میآورد . چنین رفتارهایی است که تولید را بهجای آنکه کوششی همگانی باشد به منظور پیشرفت ، به تلاشی برای رسیدن به درآمد و انحصارِ آن برای اشراف تبدیل میکند .
انقلاب سوم ( هارولد پرکینز )
♧یکبار جایی خواندم (؟) در دوران انقلاب صنعتی در انگلیس ، کارگران را به چشم موجوداتی نیمهحیوان میدیدند ! در واقع اصلاً آدم حسابشون نمیکردند ! این نگاهِ طبقهی اشراف نسبت به طبقهی کارگر بود . حتی در کتاب ۱۹۸۴ جورج اوروِل هم به این موضوع اشاره شده ! [یادداشت نویسندهی وبلاگ]
نادیده گرفتن ملزومات رشد اقتصادی سبب عقبماندگی بریتانیا نیست ، بلکه اختلاف طبقاتی و بدگمانی دوجانبه در صنعت و سیاست ، نوگرایی را بیارزش میکند . رفتار متکبرانه شیوه و روش انگلیسیها است . این جمله را در سال ۱۹۲۰ فرانک هاریس نوشته است که هنوز هم نمود دارد : "اختلاف طبقاتی در کالبد جامعه و صنعت بریتانیا سِرِشته شده است ." شکاف اجتماعی میان مدیران و کارگران در چهرهها و شرایط گونهگون کاری رخ مینماید . نمونههای این شکاف ژرف را میتوان در آموزشِ جدا ، لهجه ، زبان ، فروشگاهِ جدا ، سرویسبهداشتیهای جدا ، پارکینگِ جدا و ساختار گوناگون دستمزد و افزایش حقوق و کارهای نابرابر مدیران و کارگران دید .
همچنین دستمزد ساعتی نابرابر ، نرخ ثابت مزد کارگران ، فرصتهای طلایی و کالاهای برگزیده برای کارفرمایان از سویی و دستمزدها و اضافه دستمزدهای ناچیز یا کار بدون اضافه دستمزد برای کارگران از سوی دیگر ، اندیشهی نابرابری و برتری یک گروه در برابر گروهی دیگر را پدید میآورد . چنین رفتارهایی است که تولید را بهجای آنکه کوششی همگانی باشد به منظور پیشرفت ، به تلاشی برای رسیدن به درآمد و انحصارِ آن برای اشراف تبدیل میکند .
انقلاب سوم ( هارولد پرکینز )
♧یکبار جایی خواندم (؟) در دوران انقلاب صنعتی در انگلیس ، کارگران را به چشم موجوداتی نیمهحیوان میدیدند ! در واقع اصلاً آدم حسابشون نمیکردند ! این نگاهِ طبقهی اشراف نسبت به طبقهی کارگر بود . حتی در کتاب ۱۹۸۴ جورج اوروِل هم به این موضوع اشاره شده ! [یادداشت نویسندهی وبلاگ]
- ۹۹/۰۷/۰۴