هرمزد چهارم (۵۷۹-۵۹۰ م)
پنجشنبه, ۱۹ تیر ۱۳۹۹، ۱۰:۰۹ ق.ظ
هرمزد که از سوی مادر نوهی خاقان ترک بود و به همین مناسبت او را هرمزد ترکزاد میگفتند در ۵۷۹ پس از پدر بهتخت نشست . وی مردی باهوش ، شایسته و تحصیلکرده بود . بلعمی دربارهی وی گوید : "در ملک عجم هرگز بهعدل و انصاف و دادِ هرمزد هیچ مَلک نبوده است ، ولیکن آن عیب بودش که مردمان بزرگ را خُرد داشتی و درویشان و حقیران را برکشیدی بهمرتبهای بزرگ ."
اگر درست ملاحظه شود او بیش از خسرو انوشیروان شایستهی لقب 'دادگر' است . همهی تواریخ شرقی در این معنی متفقند که هرمزد نسبت به ضعیفان و ستمدیدگان خیرخواه و نسبت به بزرگان سختگیر بود ، نویسندگان رومی که جز جنبهی دشمنی نسبت به قیصر در هرمزد نمیدیدهاند ، او را به چشم بدبینی نگریسته و پادشاهی ستمکار و بدسگال نسبت به رعایا خواندهاند . اما عیسویان ایران نام این پادشاه را بهنیکی یاد کردهاند ، زیرا او جداً مخالف آزار عیسویان بود . عیسویان ایران هم طرفدار او بودند .
چنانکه یشوعیبه که بهفرمان پادشاه بهمقام جاثلیقی رسیده بود ، از شاهنشاه اظهار حقشناسی میکرد و بوسیلهی دادن اخبار دربارهی حرکات لشگر روم ، خدمات شایستهای بهدولت ایران نمود .
هرمزد میخواست سیاست پدر را دنبال کند و مانند او بر بزرگان و موبدان مسلط باشد ، اما چون کمتر رعایت احتیاط را میکرد بهزودی خود را در میان مشکلاتی که ازطرف دو طبقهی مقتدر نجبا و روحانیون در جامعهی ایرانی ایجاد شده بود گرفتار دید . در منابع شرقی نام چند تن از وزراء و اعیان آمده که بهفرمان هرمزد کشته شدند ، ازجمله موبدان موبد که زرتشت نام بود .
هرمزد چون مشکلات بسیاری پیش پای خود دید ، برای تثبیت وضع خویش بهرعایای عیسوی مذهب اتکاء نمود ، همین امر موجب عکسالعملی قویتر ازجانب روحانیون زرتشتی گردید .
[...]
جنگ با ترکان - در سال ۵۸۸ م. زمانیکه سپاه ایران با رومیها در جنگ بود ، خبر رسید که ترکان گرفتاری ایران را مغتنم شمرده ، به بلاد شرقی ایران حمله آوردهاند . هرمزد یکی از سرداران لایق و بزرگ خود را که بهرام چوبین نام داشت بهجلوی آنان فرستاد . بهرام چوبین ، از مردم ری و پسر وهرامگشنسب از دودمان بزرگ مهران بود ؛ وی با گروهی از مردان کارآزموده که کمتر از چهل سال نداشتند بهمبارزهی ترکان شتافت و دشمنان را شکست داده ، حتی خاقان هم در این جنگ کشته شد . پس از آن جنگ دیگری با ترکان کرده پسر خاقان را اسیر کرد و غنائم زیادی بهدست آورد که ۲۵۶ شتر بار طلا و جواهر داشت .
در این جنگ خاقان ترکستان ، پیلان و شیران جنگی بهکار برده بود که از زخم تیرهای تیراندازان ایرانی برگشته بهجان ترکان افتادند و اضطرابی را ایجاد کردند که موجب شکست دشمن شد .
پس از شکست ترکان هرمزد بیدرنگ سردار پیروز خود ، بهرام چوبین را با سپاهی به تسخیر لازیکا فرستاد ، ولی اینبار در جنگی که بین او و رومیان روی داد ، بهرام شکست خورد . هرمزد که به سردار خویش بواسطهی فتوحات پیدرپی او حسد میبرد و بغض او را در دل داشت ، حالا شکست او را برای کینهجویی و شماتت مغتنم شمرده نه فقط او را از فرماندهی انداخت بلکه برای توهین بهوی برای او دوکدان و جامهی زنان فرستاد .
بهرام که این توهین را از هرمزد نسبت بهخود دید ، طاقت نیاورده سر به عصیان برداشت و با سپاهِ تحت فرماندهی خود که بهوی سخت وفادار بودند راه تیسفون پیش گرفت . حتی نیرویی که هرمزد بهجلوی او فرستاد نیز بهسپاه او ملحق شد ؛ در اینهنگام انقلابی در پایتخت پدید آمد و وستهم که از دودمان بزرگ اسپاهبدان و دایی خسروپرویز بود ، بهیاری برادرش وندی (بندوی) هرمزد را از پادشاهی خلع و پسرش خسرو دوم ملقب به ابرویز (پرویز بهمعنی مظفر) را بهپادشاهی بنشاند .
هرمزد بهدست دو برادرزن خود زندانی شده ، از دو چشم نابینا گردید ، پس از چندی نیز بهقتل رسید (۵۹۰ م) نوشتهاند که قتل هرمزد بهدستور یا رضایت ضمنی پسرش خسروپرویز بود .
ایران در عهد باستان ( جواد مشکور )
اگر درست ملاحظه شود او بیش از خسرو انوشیروان شایستهی لقب 'دادگر' است . همهی تواریخ شرقی در این معنی متفقند که هرمزد نسبت به ضعیفان و ستمدیدگان خیرخواه و نسبت به بزرگان سختگیر بود ، نویسندگان رومی که جز جنبهی دشمنی نسبت به قیصر در هرمزد نمیدیدهاند ، او را به چشم بدبینی نگریسته و پادشاهی ستمکار و بدسگال نسبت به رعایا خواندهاند . اما عیسویان ایران نام این پادشاه را بهنیکی یاد کردهاند ، زیرا او جداً مخالف آزار عیسویان بود . عیسویان ایران هم طرفدار او بودند .
چنانکه یشوعیبه که بهفرمان پادشاه بهمقام جاثلیقی رسیده بود ، از شاهنشاه اظهار حقشناسی میکرد و بوسیلهی دادن اخبار دربارهی حرکات لشگر روم ، خدمات شایستهای بهدولت ایران نمود .
هرمزد میخواست سیاست پدر را دنبال کند و مانند او بر بزرگان و موبدان مسلط باشد ، اما چون کمتر رعایت احتیاط را میکرد بهزودی خود را در میان مشکلاتی که ازطرف دو طبقهی مقتدر نجبا و روحانیون در جامعهی ایرانی ایجاد شده بود گرفتار دید . در منابع شرقی نام چند تن از وزراء و اعیان آمده که بهفرمان هرمزد کشته شدند ، ازجمله موبدان موبد که زرتشت نام بود .
هرمزد چون مشکلات بسیاری پیش پای خود دید ، برای تثبیت وضع خویش بهرعایای عیسوی مذهب اتکاء نمود ، همین امر موجب عکسالعملی قویتر ازجانب روحانیون زرتشتی گردید .
[...]
جنگ با ترکان - در سال ۵۸۸ م. زمانیکه سپاه ایران با رومیها در جنگ بود ، خبر رسید که ترکان گرفتاری ایران را مغتنم شمرده ، به بلاد شرقی ایران حمله آوردهاند . هرمزد یکی از سرداران لایق و بزرگ خود را که بهرام چوبین نام داشت بهجلوی آنان فرستاد . بهرام چوبین ، از مردم ری و پسر وهرامگشنسب از دودمان بزرگ مهران بود ؛ وی با گروهی از مردان کارآزموده که کمتر از چهل سال نداشتند بهمبارزهی ترکان شتافت و دشمنان را شکست داده ، حتی خاقان هم در این جنگ کشته شد . پس از آن جنگ دیگری با ترکان کرده پسر خاقان را اسیر کرد و غنائم زیادی بهدست آورد که ۲۵۶ شتر بار طلا و جواهر داشت .
در این جنگ خاقان ترکستان ، پیلان و شیران جنگی بهکار برده بود که از زخم تیرهای تیراندازان ایرانی برگشته بهجان ترکان افتادند و اضطرابی را ایجاد کردند که موجب شکست دشمن شد .
پس از شکست ترکان هرمزد بیدرنگ سردار پیروز خود ، بهرام چوبین را با سپاهی به تسخیر لازیکا فرستاد ، ولی اینبار در جنگی که بین او و رومیان روی داد ، بهرام شکست خورد . هرمزد که به سردار خویش بواسطهی فتوحات پیدرپی او حسد میبرد و بغض او را در دل داشت ، حالا شکست او را برای کینهجویی و شماتت مغتنم شمرده نه فقط او را از فرماندهی انداخت بلکه برای توهین بهوی برای او دوکدان و جامهی زنان فرستاد .
بهرام که این توهین را از هرمزد نسبت بهخود دید ، طاقت نیاورده سر به عصیان برداشت و با سپاهِ تحت فرماندهی خود که بهوی سخت وفادار بودند راه تیسفون پیش گرفت . حتی نیرویی که هرمزد بهجلوی او فرستاد نیز بهسپاه او ملحق شد ؛ در اینهنگام انقلابی در پایتخت پدید آمد و وستهم که از دودمان بزرگ اسپاهبدان و دایی خسروپرویز بود ، بهیاری برادرش وندی (بندوی) هرمزد را از پادشاهی خلع و پسرش خسرو دوم ملقب به ابرویز (پرویز بهمعنی مظفر) را بهپادشاهی بنشاند .
هرمزد بهدست دو برادرزن خود زندانی شده ، از دو چشم نابینا گردید ، پس از چندی نیز بهقتل رسید (۵۹۰ م) نوشتهاند که قتل هرمزد بهدستور یا رضایت ضمنی پسرش خسروپرویز بود .
ایران در عهد باستان ( جواد مشکور )
- ۹۹/۰۴/۱۹