سکاها در تورات
جمعه, ۱۶ خرداد ۱۳۹۹، ۰۹:۱۶ ق.ظ
هرودوت گوید : خود سکاها عقیده دارند از دیگر ملل جوانترند و در باب نژاد خود گویند : آدمِ اولین این کشور که در آنزمان خالی از سکنه بود ، تارگیتای نام داشت و پدر تارگیتای را آنان زئوس [ظاهراً هرودوت با توجه به اعتقادات خودش خدایان را نامگذاری کرده] و مادر او را دختر رودِ بوریستن (دنیپر کنونی) میدانند . تارگیتای سه پسر داشت ، و در زمان آنان از آسمان گاوآهن ، قید [ریسمان] ، تبر و پیالهی زرین به زمین افتاد . پسر اول کسی بود که این اشیاء را دید ، خواست بردارد ولی همینکه نزدیک شد طلا آتش گرفت . پسر دوم نزدیک شد و باز طلا محترق گشت . و چون پسر سوم نزدیک شد ، طلا خاموش شد . و او این اشیاء را به خانه برد و درنتیجه دو پسر دیگر سلطنت این مملکت را به پسر سوم واگذار کردند ، از پسر سوم که نامش کولاکسائیس بود سکاهای پادشاهی بوجود آمدند . آنان خود را پارالات نامیدند . اسم عمومی سکاها بهنام پادشاه آنان اسکولت است و یونانیان آن را اسکیث گویند . سکاها راجع به نژاد خود گویند که از زمان تارگیتای تا زمان لشکرکشی داریوش به کشور ایشان بیش از هزارسال نیست . چون کشور سکاها وسیع بود کلاکسائیس آنرا بین سه پسر خود تقسیم کرد . و گویند که از صفحات شمالی یعنی قسمتهایی که اهالی بالادست در آن سکنی دارند نمیتوان عبود کرد و نه چیزی را دید زیرا در آنجا زمین و هوا پُر از پَر است (هرودوت در جای دیگر میگوید که مقصود از پر باید برف باشد) هرودوت نام بسیاری از اقوام سکایی را که در شمال میزیستهاند میآورد .
مذهب سکاها - هرودوت راجع به مذهب سکاها گوید که آنان ارباب انواع را میپرستیدند . خدایان آنان از اینقرار بود :
عادت و رسوم سکاها - سکاها خونِ اول دشمنی را که میکشند ، میآشامند و سرهای مقتولین را برای پادشاه میبرند . زیرا اگر سر دشمن را نیاورند سهمی از غنایم نصیبشان نمیشود . پوست کشتگان را میکنند و بعد آنرا مانند دستمال استعمال میکنند و گاهی از آن پوستها لباس میسازند . از سر دشمن که خیلی مبغوض باشد کاسه درست میکنند . سکاهای متمول این کاسه را بهطلا میگیرند و چون میهمانی به خانهی آنان آید این کاسه را به او نشان میدهند و گویند هریک از کاسهها جمجمهی چهکس است و هرقدر از این کاسهها بیشتر باشد اقتدارشان بیشتر است . آنان به تفأل و اقوال فالگیران و جادوگران اعتقادی بهسزا دارند . طریق دفن کردن پادشاه در نزد ایشان چنین است که شکم پادشاه متوفی را دریده از کندر و ادویهی معطر پر میکنند ، بدن او را موم میگیرند و این جسد را حرکت داده به قسمتهای مختلف کشور میبرند ، و در انتهای کشور جسد او را در مقبرهی پادشاهان سکایی دفن میکنند بعد یکی از زنان غیرعقدی پادشاه را با شربت ، دارو ، آشپز و خدمهی نزدیک و پیک مخصوص او خفه کرده ، با اسبها و طلاآلات پادشاه دفن میکنند .
این بود قول هردوت راجعبه سکاها .
[...]
در تورات سکاها یأجوج و مأجوج نام گرفتهاند و از اعقاب یافثابننوح دانسته شدهاند . ولی ظن قوی این است که سامارتها و سکنهی سکائی قدیم ، یعنی کشاورزان سکایی ، آریایی بودند ، ولی سکاهای پادشاهی که بعدتر به این سرزمین آمدند و بر سکاهای قدیم مسلط شدند از نژاد تورانی و آلتایی بهشمار میآیند . اینان دشمنان یونانیان بودند . و نیز در نیمهی دوم قرن ۷ ق.م به ماد ، ارمنستان و کاپادوکیه ایلغار کردند . جنگ سکاها را با داریوش کارِ ایشان یعنی سکاهای آلتایی و تورانی دانستند . توحش اینان از دیگر سکاها بیشتر بود ، بقراط راجع به سکاها گوید که : "اینان جز خودشان بهمردمی شباهت ندارند ، رنگ پوستشان زرد و تنشان فربه است ، چون ریش ندارند مردانشان شبیه به زنان هستند ." محققان تصور میکنند که این توصیف بقراط راجعبه سکاهای پادشاهی است که بر سکائیه استیلا یافته بودند .
ایران در عهد باستان ( جواد مشکور )
مذهب سکاها - هرودوت راجع به مذهب سکاها گوید که آنان ارباب انواع را میپرستیدند . خدایان آنان از اینقرار بود :
- تابیتتی : ربالنوع اجاق خانواده
- پاپای : خدای آسمان
- آپی : خدای زمین که زنِ خدای آسمان بود
- هیتوسر : خدای آفتاب
- آرهیمپاسا : خدای زیبایی
- تاهیسماساد : خدای دریا
عادت و رسوم سکاها - سکاها خونِ اول دشمنی را که میکشند ، میآشامند و سرهای مقتولین را برای پادشاه میبرند . زیرا اگر سر دشمن را نیاورند سهمی از غنایم نصیبشان نمیشود . پوست کشتگان را میکنند و بعد آنرا مانند دستمال استعمال میکنند و گاهی از آن پوستها لباس میسازند . از سر دشمن که خیلی مبغوض باشد کاسه درست میکنند . سکاهای متمول این کاسه را بهطلا میگیرند و چون میهمانی به خانهی آنان آید این کاسه را به او نشان میدهند و گویند هریک از کاسهها جمجمهی چهکس است و هرقدر از این کاسهها بیشتر باشد اقتدارشان بیشتر است . آنان به تفأل و اقوال فالگیران و جادوگران اعتقادی بهسزا دارند . طریق دفن کردن پادشاه در نزد ایشان چنین است که شکم پادشاه متوفی را دریده از کندر و ادویهی معطر پر میکنند ، بدن او را موم میگیرند و این جسد را حرکت داده به قسمتهای مختلف کشور میبرند ، و در انتهای کشور جسد او را در مقبرهی پادشاهان سکایی دفن میکنند بعد یکی از زنان غیرعقدی پادشاه را با شربت ، دارو ، آشپز و خدمهی نزدیک و پیک مخصوص او خفه کرده ، با اسبها و طلاآلات پادشاه دفن میکنند .
این بود قول هردوت راجعبه سکاها .
[...]
در تورات سکاها یأجوج و مأجوج نام گرفتهاند و از اعقاب یافثابننوح دانسته شدهاند . ولی ظن قوی این است که سامارتها و سکنهی سکائی قدیم ، یعنی کشاورزان سکایی ، آریایی بودند ، ولی سکاهای پادشاهی که بعدتر به این سرزمین آمدند و بر سکاهای قدیم مسلط شدند از نژاد تورانی و آلتایی بهشمار میآیند . اینان دشمنان یونانیان بودند . و نیز در نیمهی دوم قرن ۷ ق.م به ماد ، ارمنستان و کاپادوکیه ایلغار کردند . جنگ سکاها را با داریوش کارِ ایشان یعنی سکاهای آلتایی و تورانی دانستند . توحش اینان از دیگر سکاها بیشتر بود ، بقراط راجع به سکاها گوید که : "اینان جز خودشان بهمردمی شباهت ندارند ، رنگ پوستشان زرد و تنشان فربه است ، چون ریش ندارند مردانشان شبیه به زنان هستند ." محققان تصور میکنند که این توصیف بقراط راجعبه سکاهای پادشاهی است که بر سکائیه استیلا یافته بودند .
ایران در عهد باستان ( جواد مشکور )
- ۹۹/۰۳/۱۶
سلام درسته که جواد مشکو چنین نظریدر رابطه با سکاها غیر پادشاهی یعنی آنها آریایی هستندداده ولی شاید داده های اطلاعاتیجنابجواد مشکور زیاد نبوده که چنیناظهار نظری داده در ماورای قفقازدر دریای سیاه و کریمه کوزه هایی پیدا شدهمتعلق به سکاها و کیمیرها با خط رونیک و بزبان تورکی ، نام تورکی سازندگان این کوزه ها نشان از تورکیک بودن تمام سکاهای پادشاهی و غیر پادشاهیرا میرساند. سنگ قبرهایی در جزیره کرچ پیدا شده روی سنگ قبرها نام و مشخصات متوفی بزبان تورکیو با خط رونیک خط بطلانی است بر تمام تحریف گران و مصادره کنندگان تاریخ تورکان سکایی.