اربابانِ زمیندار
شنبه, ۹ فروردين ۱۳۹۹، ۱۲:۴۵ ب.ظ
باز خانعمو به ستار روی کرد و پرسا گفت :
- مغز حرف تو یعنی این است که اربابها ... این اربابها بهخودیخود نمیتوانند کاری از پیش ببرند ؟
ستار به جواب گفت :
- میتوانند ... چرا ، میتوانند ! اما ... این جماعت فقط با قدرت خودش به جنگ حریف نمیرود ! علاوه بر همهی کثافتی که دارد ، چیزهای دیگری هم دارد . خیلی رذل و بیچشم و رو است ؛ بدتر از گربه . برخلاف آنچه مینماید ، خیلی هم بزدل و ترسو است . از همهی اینها گذشته ، خیلی ملاحظهکار است . یعنی اینکه کمتر بیگذر به آب میزند . تا در کاری که پیش میآید به برد خودش یقین نداشته باشد ، قاطی بازی نمیشود . این است که برای همچه خطر کردنی باید پشتش قرص و محکم باشد .
- کمی بیشتر بشکاف حرفهایت را !
ستار برای گُلمحمد که چنین خواسته بود ، توضیح داد :
- گفتم علاوه بر همهی کثافتی که دارد زمیندار جماعت ، رذل و دورو ، ترسو و محتاط است . رذل و بیچشم و رو است ؛ چون در همان حالی که دستش با تو به یک کاسه میرود با دست دیگرش برایت تله کار میگذارد . بزدل و ترسو است ؛ به اینجهت که با دشمن چغرتر از خودش هرگز رو در رو وارد کارزار نمیشود . احتیاطکار است ؛ برای همین تکلیف حریف را روشن نمیکند . موضوع را گنگ و معلق نگاه میدارد . لاف دوستی میزند و بر یک شانه صدتا دروغ رنگارنگ میگوید و خودش را جوری جلوه میدهد که حریف گیج بشود . اما این بازی را تا وقتی از خودش درمیآورد که هنوز به قدرت خودش و به بُرد خودش اطمینان پیدا نکرده . همین که اطمینان پیدا کرد و یقینش شد که میتواند بر حریف مسلط شود ، هار میشود و همهی وجودش یکپارچه میشود خصومت و رذالت . و آنقدر بیچشم و رو میشود که انگار در همهی عمرش یکبار هم تو را ندیده و نشناخته بوده ؛ چه رسد به اینکه با تو سلام و علیک داشته و بارها با تو همنمک شده بوده .
کلیدر ( محمود دولتآبادی )
- مغز حرف تو یعنی این است که اربابها ... این اربابها بهخودیخود نمیتوانند کاری از پیش ببرند ؟
ستار به جواب گفت :
- میتوانند ... چرا ، میتوانند ! اما ... این جماعت فقط با قدرت خودش به جنگ حریف نمیرود ! علاوه بر همهی کثافتی که دارد ، چیزهای دیگری هم دارد . خیلی رذل و بیچشم و رو است ؛ بدتر از گربه . برخلاف آنچه مینماید ، خیلی هم بزدل و ترسو است . از همهی اینها گذشته ، خیلی ملاحظهکار است . یعنی اینکه کمتر بیگذر به آب میزند . تا در کاری که پیش میآید به برد خودش یقین نداشته باشد ، قاطی بازی نمیشود . این است که برای همچه خطر کردنی باید پشتش قرص و محکم باشد .
- کمی بیشتر بشکاف حرفهایت را !
ستار برای گُلمحمد که چنین خواسته بود ، توضیح داد :
- گفتم علاوه بر همهی کثافتی که دارد زمیندار جماعت ، رذل و دورو ، ترسو و محتاط است . رذل و بیچشم و رو است ؛ چون در همان حالی که دستش با تو به یک کاسه میرود با دست دیگرش برایت تله کار میگذارد . بزدل و ترسو است ؛ به اینجهت که با دشمن چغرتر از خودش هرگز رو در رو وارد کارزار نمیشود . احتیاطکار است ؛ برای همین تکلیف حریف را روشن نمیکند . موضوع را گنگ و معلق نگاه میدارد . لاف دوستی میزند و بر یک شانه صدتا دروغ رنگارنگ میگوید و خودش را جوری جلوه میدهد که حریف گیج بشود . اما این بازی را تا وقتی از خودش درمیآورد که هنوز به قدرت خودش و به بُرد خودش اطمینان پیدا نکرده . همین که اطمینان پیدا کرد و یقینش شد که میتواند بر حریف مسلط شود ، هار میشود و همهی وجودش یکپارچه میشود خصومت و رذالت . و آنقدر بیچشم و رو میشود که انگار در همهی عمرش یکبار هم تو را ندیده و نشناخته بوده ؛ چه رسد به اینکه با تو سلام و علیک داشته و بارها با تو همنمک شده بوده .
کلیدر ( محمود دولتآبادی )
- ۹۹/۰۱/۰۹