هنر ناب
يكشنبه, ۱۰ شهریور ۱۳۹۸، ۰۹:۳۰ ق.ظ
انسان بیآنکه کارکردهای روحی خود را تحت قاعدهای درآورد نمیتواند به استقلال نیروهای خلاق گوناگون دست یابد . و این جریان با آمادگی برای ارزیابی دستآوردهای معنوی برحسب کمال درونیشان و نه منحصراً بنابر مفید بودنشان در زندگی آغاز میشود . اگر بطور مثال کسی دشمن خویش را برغم همهی کیفیتهایی که در صورت کنار گذاشتن برایش زیانبار خواهد بود ، بخاطر کارآئی و دلیریش بستاید ، این امر گامی بسوی بیطرفسازی و صوری گردانیدن ارزش خواهد بود . هنر و دانش نیز اشکال بازیمانند هستند و این حکم به مفهومی ، حتی دربارهی اخلاق نیز درست است ، تا آنجا که اخلاق یک انسان دستاورد محض و خودبسندهی او میگردد و ملاحظات بیرونی آن را زیر نفوذ قرار نمیدهد . با جداسازی این کارکردهای ذهنی از یکدیگر و از کلّیت زندگی ، وحدت اصلی خرد عملی آدمی ، شناخت فاقد تعصب وی و تصور همهجانبهاش از جهان شکاف برداشته و به حوزههای اخلاقی - مذهبی ، عملی و هنری تقسیم میشود . این استقلال حوزههای متفاوت در فلسفهی طبیعی ایونی سدههای هفتم و ششم پیش از میلاد سخت آشکار است . در اینجا برای نخستینبار با اشکال اندیشهای سر و کار پیدا میکنیم که کمابیش از ملاحظات و هدفهای عملی تفکیک شدهاند . تمدنهای پیش از یونان نیز بسیاری بررسیهای عملی کردهاند ، ولی همهی شناخت و مهارت آنها در یک فضای روابط ساحری ، تخیلات اسطورهای و جزمهای آئینی محاط بود و هرگز مقصود عملی را از نظر دور نمیداشتند . برعکس برای نخستینبار نزد یونانیها دانشی مییابیم که نهتنها صرفاً عقلانی و آزاد از باورها و خرافههای مذهبی است ، بلکه از هرگونه اندیشه درمورد سودمندی نیز فارغ است . در هنر ، میان شکل ناب و شکل مفید با اینهمه دقت مرز کشیده نمیشود ، و دگرگونی را با اینهمه وضوح به موضع مشخصی نمیتوان نسبت داد ، ولی در اینجا نیز ممکن است تعبیر کنیم که استحالهی مزبور در زمینهی فرهنگ ایونی در طول سدهی هفتم رخ داد . با اینحال اگر دقیق گفته شود ، اشعار هومری نیز به جهان صور مستقل تعلق دارند ، زیرا آنها بهیچوجه بهیکباره مذهب ، علم و شعر نیستند ، و نیز تراکم سادهی معرفت ، دانش و تجربهی زمانه نبوده بلکه شعر ناب و یا تقریباً ناب هستند . در هر صورت گرایش بسوی استقلال در هنر همانند دانش ، نخست در پایان قرن هفتم تجلی مییابد .
پاسخ روشن به این سؤال را که چرا دگرگونی درست در این زمان و مکان رخ داد باید در تأثیر استعمار و بازتابهایی یافت که زندگی میان مردمان و فرهنگهایی بیگانه میبایست بر یونانیان کرده باشد . بیگانگانی که آنها را از هر سو در آسیای صغیر احاطه کرده بودند آنها را به نبوغ طبیعیشان آگاه ساختند ، و این خودآگاهی که ملازمش تأکید بر خود ، یعنی کشف خطوط مشخصهی فردی و مبالغه دربارهی آن بود ناگزیر آنها را به پندار خودانگیختگی و خودمختاری هدایت کرد . چشمی که در توجه به فرهنگ مردمان متفاوت به ممارست پردازد بتدریج عناصر گوناگونی را تشخیص میدهد که از آنها جهانبینی هر خلقی ساخته میشود . وقتی ذهن درمییابد که خدای باروری ، خدای رعد و برق یا خدای جنگ را این مردمان بطور متفاوتی تصویر میکنند ، بتدریج به نحوهی بازنمایی توجه میکند ؛ و به احتمال دیر یا زود میکوشد چیزی را با اطوار خارجی بسازد ، بیآنکه به باورهای مذهبی بیگانه ایمان داشته باشد ، در واقع اصولاً بیآنکه باوری داشته باشد .
تاریخ اجتماعی هنر ( آرنولد هاوزر )
پاسخ روشن به این سؤال را که چرا دگرگونی درست در این زمان و مکان رخ داد باید در تأثیر استعمار و بازتابهایی یافت که زندگی میان مردمان و فرهنگهایی بیگانه میبایست بر یونانیان کرده باشد . بیگانگانی که آنها را از هر سو در آسیای صغیر احاطه کرده بودند آنها را به نبوغ طبیعیشان آگاه ساختند ، و این خودآگاهی که ملازمش تأکید بر خود ، یعنی کشف خطوط مشخصهی فردی و مبالغه دربارهی آن بود ناگزیر آنها را به پندار خودانگیختگی و خودمختاری هدایت کرد . چشمی که در توجه به فرهنگ مردمان متفاوت به ممارست پردازد بتدریج عناصر گوناگونی را تشخیص میدهد که از آنها جهانبینی هر خلقی ساخته میشود . وقتی ذهن درمییابد که خدای باروری ، خدای رعد و برق یا خدای جنگ را این مردمان بطور متفاوتی تصویر میکنند ، بتدریج به نحوهی بازنمایی توجه میکند ؛ و به احتمال دیر یا زود میکوشد چیزی را با اطوار خارجی بسازد ، بیآنکه به باورهای مذهبی بیگانه ایمان داشته باشد ، در واقع اصولاً بیآنکه باوری داشته باشد .
تاریخ اجتماعی هنر ( آرنولد هاوزر )
- ۹۸/۰۶/۱۰