aleshanee

سعی در معقول و متعادل بودن با مردمان نفهم کار بسیار خطرناکی است !

aleshanee

سعی در معقول و متعادل بودن با مردمان نفهم کار بسیار خطرناکی است !

ما از قبیله‌ای هستیم که مدام می‌پرسیم ، و اینقدر می‌پرسیم تا دیگه هیچ امیدی باقی نمونه!

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
پیوندهای روزانه

تاریخِ معاصر ما ، تاریخ تحریم ها و نسل کُشی ها ...

چهارشنبه, ۷ شهریور ۱۳۹۷، ۰۱:۳۸ ب.ظ
با وجود بیطرفی ایران در جنگ جهانی اول ، در طول این جنگ ضربات و خسارات جبران ناپذیری بر پیکر میهن و ملت ما وارد آمد . ورود بی محابای قوای بیگانه و نیروهای متخاصم به خاک ایران ، در فقدان یک دولت قوی و متمرکز و دارای سامانه ای کارآمد ، هرج و مرج و ناامنی و پراکندگی و بی ثباتی را دامن زد و به تشدید ضعف دولت مرکزی و وخامت حال و وضع اقتصادی و اجتماعی مردم ایران انجامید . در نتیجه ایرانِ بیطرف که با هیچ کشوری در جنگ نبود ، تقریباً به اندازه ی یک کشور در حال جنگ خسارت و خرابی تحمل کرد .
در میان آنهمه نابسامانی و بدبختی ، بُروز قحطی بزرگ و فراگیر در ایران مزید بر علت شد ؛ قحطی که علاوه بر خشکسالی چند ساله ، حضور نیروهای بیگانه ، بویژه قوای انگلستان ، در تشدید آن موثر و بلکه از علل اصلی آن بود ؛ و در نتیجه ی آن شمار زیادی از مردم ایران ، در ابعادی باور نکردنی به ورطه ی مرگی هولناک افتادند .
اخبار و گزارش های مربوط به این قحطی در روزنامه های آنزمان و کتاب های تاریخی که به حوادث آن دوره پرداخته اند و خاطرات بعضی از رجال و دست اندرکاران ، از جمله خاطرات بعضی از افسران انگلیسی که در آن دوره در ایران حضور داشتند و از نزدیک شاهد ماجرا بودند ، تا حدودی منعکس شده است . اما از کتابِ فرمانفرما و قحطی شیراز نوشته ی دکتر حافظ فرمانفرماییان که بگذریم ، تاکنون هیچ اثر مستقلی درباره ی قحطی بزرگ ایران و ابعاد فاجعه آمیز و باورنکردنی آن و علل و عوامل تشدید و ادامه و گسترش آن ، تالیف و منتشر نشده است ؛ و کتاب حاضر اولین اثر در این زمینه است .
کتاب حاضر ترجمه ای است از پژوهش آقای محمدقلی مجد ، محقق ایرانی مقیم آمریکا که در آن کشور چاپ و منتشر شده است و عنوان آن : The Great Famine and Genocide in Persia 1917-1919 می باشد .
وی پژوهش خود را در زمینه ی قحطی بزرگ در ایران با تکیه بر اسناد و مدرک و گزارش های آرشیو وزارت خارجه ی آمریکا و نیز اخبار و اطلاعات و گزارش های موجود در روزنامه های آن دوره به ویژه روزنامه های رعد و ایران و همچنین خاطرات افسران و فرماندهان انگلیسی حاضر در ایران در زمان جنگ جهانی اول به پایان برده است . همانطور که اشاره شد پژوهش آقای مجد اولین کار جدّی و مستقل درباره ی قحطی بزرگ در ایران در دوران جنگ جهانی اول و ابعاد فاجعه آمیز آن ، که نویسنده از آن به "هولوکاست واقعی" تعبیر کرده ، و نقش انگلستان در تشدید و ادامه ی آن است .
نویسنده در ضمنِ پژوهش خود اخبار و گزارش های دستِ اول و رقّت انگیزی از نتایج حضور نظامی بیگانه و عملیات و اقدامات آنان در ایران ارائه داده است ؛ اقداماتی که با "جنایات جنگی علیه غیرنظامیان" همسان و برابر بوده است . او نشان داده است که چگونه نیروهای انگلستان ، در حالیکه مردم یک شهر از گرسنگی به جان آمده بودند ، آذوقه ای را که از شکم گرسنه ی همان مردم زده بودند ، به هنگام عقب نشینی از برابر نیروهای عثمانی برای آنکه به دست حریف نیاُفتد ، یکجا از میان بردند (ص۲۳) ؛ و نیز چگونه ارتش انگلستان برای تدارک آذوقه ی مورد نیاز نفرات خود در ایران ، بجای وارد کردن آذوقه از هندوستان ، به لطایف الحیل اقدام به جمع آوری و خرید گندم و جو و سایر مایحتاج مردم گرسنه و قحطی زده ی ایران می کند تا در ناوگان دریایی انگلستان جای خالی بیشتری برای ترابری نظامی ارتش انگلستان باقی بماند ، زیرا وارد کردن گندم از هندوستان ، مستلزم حمل آن با کشتی است (ص۲۵) ؛ و نیز چگونه ژنرال انگلیسی مسئول تدارک آذوقه در گفتگو با دیپلمات آمریکایی از این "زرنگی" به خود می بالد (همانجا) ؛ و نیز چگونه نیروهای متجاوز روسیه در فصل زمستان در منطقه ی سردسیر غرب ایران ، برای تامین هیزم مورد نیاز خود به خانه های مردم هجوم می برند و در و پنجره ی خانه ی مردم بی دفاع و بی پناه را از جا می کنند و می سوزانند ؛ و مردم بیچاره و فلک زده را در میان برف و یخبندان به داس تیز و بیرحم سرما می سپارند تا دسته دسته دِرو شوند (ص۱۰۷) ؛ و نیز چگونه کنسول روسیه به وحشی گری نیروهای نظامی کشورش در ایران اعتراف می کند و ...
ممکن است خواننده ی این کتاب دریابد که آقای مجد بر آن بوده است که ثابت کند عملکرد ارتش انگلستان در ایران مسبب اصلی تشدید فاجعه ی قحطی بزرگ بوده است ، این دریافت کاملاً درست است و خود ایشان در مصاحبه ای دراینباره می گوید : "عجیب تر از همه نقش بریتانیا در این فاجعه است . قحطی بزرگ در زمانی اتفاق افتاد که سراسر ایران در اشغال نظامی انگلیسی ها بود . ولی انگلیسی ها نه تنها هیچ کاری برای مبارزه با قحطی و کمک به مردم ایران نکردند ، بلکه عملکرد آنها اوضاع را وخیم تر کرد و سبب مرگ میلیونها نفر از ایرانیان شد . درست در زمانی که مردم ایران به دلیل قحطی نابود می شدند ، ارتش بریتانیا مشغول خرید مقادیر عظیمی غله و مواد غذایی از بازار ایران بود و با این کار خود هم افزایش شدید قیمت مواد غذایی را سبب می شد و هم مردم ایران را از این مواد محروم می کرد . جالب تر اینکه انگلیسی ها مانع واردات مواد غذایی از هند ، آمریکا و بین النهرین به ایران شدند . به علاوه ، در زمان چنین قحطی عظیمی ، انگلیسی ها از پرداخت پول درآمدهای نفتی ایران استنکاف ورزیدند . چنین اقداماتی را قطعاً باید جنایات جنگی و جنایت علیه بشریت به شمار آورد . هیچ تردیدی نیست که انگلیسی ها از قحطی و نسل کُشی به عنوان وسیله ای برای سلطه بر ایران استفاده می کردند ." اما از سوی دیگر خواننده می بیند که مستندات عمده و اصلی این کتاب ، اسناد آرشیو وزارت خارجه ی آمریکا است و ممکن است در ذهنش این سوال پدید آید که در تحقیق درباره ی ماجرایی به این اهمیت ، که انگلستان متهم اصلی آن است ، چرا از اسناد و مدارک انگلیسی خبری نیست ؟ در پاسخ به این سوالِ مقدّر آقای مجد چنین پاسخ داده است : "میان عملکرد دولت های آمریکا و انگلیس در زمینه ی انتشار اسناد طبقه بندی شده تفاوت جالبی وجود دارد . در آمریکا قانون آزادی اطلاعات وجود دارد . طبق این قانون دستگاه های دولتی موظفند پس از گذشت ۳۰ سال اسناد طبقه بندی شده ی خود را علنی کنند و اگر بخواهند سندی را همچنان در حالت طبقه بندی شده نگه دارند ، باید دلیل موجهی ارائه کنند . در چنین مواردی ، محقق می تواند با استناد به قانون آزادی اطلاعات خواستار علنی شدن سند فوق شود . اگر دستگاه دولتی مربوط امتناع کند ، محقق می تواند در دادگاه فدرال اقامه ی دعوی کند و سرانجام با حکم دادگاه سند را به دست آورد . در انگلستان مساله کاملاً فرق می کند ، در این کشور قانون آزادی اطلاعات وجود ندارد . دولت بریتانیا می تواند اسناد را همچنان در حالت طبقه بندی شده نگه دارد و تنها اسناد گزیده و دستچین شده را در اختیار محققین قرار دهد . به علاوه امکان اقامه ی دعوای محققان علیه دولت به خاطر علنی نکردن اسناد تاریخی نیز وجود ندارد . به این دلیل دستگاه های دولتی بریتانیا می توانند تا هر وقت که بخواهند اسناد را در حالت طبقه بندی شده نگه دارند و از انتشار آن خودداری کنند .
یک نمونه ی چشمگیر و مهم ، اسناد وزارت جنگ و اسناد نظامی انگلیس در رابطه با ایرانِ سال های ۱۹۲۱-۱۹۱۴ است . این اسناد هنوز در حالت طبقه بندی شده قرار دارند و اعلام شده که تا ۵۰ سال دیگر ، یعنی تا سال ۲۰۵۳ علنی نخواهند شد . حتی اگر این ۵۰ سال نیز طی شود ، هیچ تضمینی وجود ندارد که این اسناد حتی در آن زمان نیز علنی شوند . در اینجا انسان حیران می شود که انگلیسی ها می خواهند چه چیزی را پنهان کنند ؟"

'موسسه مطالعات و پژوهش های سیاسی' با هدف معرفی این تحقیق بدیع و نیز طرح موضوع و فتح باب بحث و پژوهش درباره ی نقش بیگانگان در تشدید ابعاد قحطی فاجعه آمیزی که به مرگ جمعیت زیادی از مردم ایران انجامید ، اقدام به انتشار ترجمه ی این اثر می کند . باشد که انتشار آن انگیزه ای برای پژوهشگران علاقه مند به تحقیق در این زمینه و اظهار نظر صاحب نظران و مآلاً روشن تر شدن تاریخ معاصر ایران گردد .
قحطی بزرگ ( محمدقلی مجد )
  • Zed.em

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی