aleshanee

سعی در معقول و متعادل بودن با مردمان نفهم کار بسیار خطرناکی است !

aleshanee

سعی در معقول و متعادل بودن با مردمان نفهم کار بسیار خطرناکی است !

ما از قبیله‌ای هستیم که مدام می‌پرسیم ، و اینقدر می‌پرسیم تا دیگه هیچ امیدی باقی نمونه!

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
پیوندهای روزانه

جیمسن معتقد است :

شنبه, ۳۱ تیر ۱۳۹۶، ۱۰:۲۷ ق.ظ
که کلیت هنوز ایده ای ارزشمند است . به این دلیل که ما باید تلاش کنیم تا بفهمیم چگونه تمام اجزاء جهان و تجربه های ما به یکدیگر می پیوندند . ما هیچگاه به طور کامل موفق نمی شویم . اما در این تلاش ، ما خود و جهانمان را تغییر می دهیم . چرا ؟ به این دلیل که دانش به ما قدرت می دهد . هرچه بیشتر دنیای مان را بفهمیم ، انتخاب ها و اعمال خردمندانه ی بیشتری برای بهتر ساختن دنیا خواهیم داشت . اگر ما این اجزاء را در ذهن مان کنار یکدیگر قرار ندهیم ، به آنها اجازه می دهیم که به شکل کنونی شان بمانند و شکل کنونی آنها رضایتبخش نیست . اقلیتی از انسانها در کل جهان بسیار ثروتمند و قدرتمند هستند . بعضی از مردم (اکثرا در کشورهای پیشرفته ی صنعتی) تا حدی مرفه اند و شاید تا حدی در وهم قدرت هستند (زمانی که رأى می دهند و یا سرمایه گذاری می کنند) ، اکثریت مردم دنیا فقیرند و یا در حاشیه ی فقر به سر می برند ، به لحاظ جسمانی و یا روانی رنجورند و قادر به هیچ عملی در مقابل این وضعیت نیستند .
جیمسن به عنوان یک مارکسیست چنین می پندارد که انسانها خواهان بیشترین حد ممکن از کنترل بر زندگی خود هستند . این دیدگاه او در مقابل نظریات بسیاری از پسامدرنیست ها است . آنها نگران این هستند که هنگامی که ما برای بدست آوردن کنترل تلاش می کنیم ، به طور اجتناب ناپذیری برای تسلط بر دیگران تلاش می کنیم و سعی در حذف تفاوت ها و تنوعات از طریق تحمیل دیدگاه خود به دیگران داریم . اما جیمسن تمایل به این خطرپذیری دارد . او معتقد است که به چنگ آوردن کنترل بر سرنوشتمان بدون تجاوز به آزادی دیگران ممکن است . برای رسیدن به این منظور نه تنها ما باید اجزای مختلف جهانمان را بشناسیم بلکه باید کلیت آنرا نیز درک کنیم . ما باید تصویر بزرگ را تا حد ممکن کامل ببینیم . البته ما هرگز آنرا تماما نخواهیم دید . همیشه این خطر وجود دارد (آنگونه که فراروایت ها انجام می دهند) که از طریق تشریح آن تصویر بزرگ ، برخی از اجزای آن را تحریف کنیم . یک فراروایت یک انتزاع است و همواره در زمانی که ادعا می کند تمام حقیقت را در یک داستان واحد می گوید ، کیفیت ساختگی معینی دارد . اما جیمسن می گوید که تحلیل مارکسیستی می تواند ما را بیش از هر داستان دیگری به حقیقت کلی نزدیک کند . به این معنا یک داستان مفید است چراکه نسبت به دیگر داستانها به ما آزادی بیشتری در جهت کنترل بر زندگی مان می دهد .
تحلیل مارکسیستی از کلیت جهان ما با یک فرض اصلی آغاز می شود . اینکه زندگی ما بوسیله ی شیوه ی تولیدی که در جامعه ی ما وجود دارد شکل می گیرد . شیوه ی تولید به معنی ابزارهای متنوع در دسترس برای تولید کالاها و خدمات (نیروی کار انسانی ، منابع طبیعی ، تکنولوژی ، سرمایه و ...) و شیوه های سازماندهی این ابزار است . که شیوه هایی که ما هنگام استفاده از این ابزارها خود را سازماندهی می کنیم را نیز شامل می شود . یعنی شیوه هایی که ما به عنوان تولید کنندگان و مصرف کنندگان کالاها و خدمات به یکدیگر مرتبط می شویم . ما تنها هنگامی قدرت واقعی داریم که بتوانیم بر شیوه ی تولید خود کنترل داشته باشیم . ما باید قادر به تولید وسایلی باشیم که خودمان واقعا می خواهیم و به شیوه هایی که واقعا دوست داریم . در نتیجه ما باید شیوه های مختلف تولید را مطالعه کنیم و آزادانه تصمیم بگیریم که کدامیک را می خواهیم و باید قادر به اجرای تصمیماتمان باشیم . منظور از 'ما' در اینجا تمام مردم جامعه است که با یکدیگر کار می کنند . تنها راه برای بهبود واقعی جهان این است که همگان در قدرت واقعی سهیم شوند در غیراینصورت نابرابری ، تبعیض و سرکوب ادامه خواهد یافت .
نخستین گام به سمت تغییر واقعی ، فهم شیوه ی رایج تولید و موقعیت ما در آن است . سرمایه داری به گونه ای پیش رفته است که اغلب ما از عواملی که زندگی ما را کنترل می کنند نا آگاهیم . ما نمی توانیم کلیت را ببینیم . آن تصویر بزرگ را . در نتیجه ما حتی قادر نیستیم به شیوه های نوین تر و رضایت بخش تری از زندگی بیاندیشیم و بدیلی عملی بوجود آوریم . هر شیوه ی تولیدی ، فرهنگ مسلط ویژه ی خود را دارد . سبک زندگی ویژه اش را ، شیوه ی سخن گفتن ، مدها ، هنرها ، مذهب و ... ویژه ی خود را . شیوه ی تولید و سبک های فرهنگی با یکدیگر تغییر میکنند . تغییر در فرهنگ ما از مدرنیته به پسامدرنیته ، تغییری را در شیوه ی تولید منعکس می کند .
حدود شش دهه ی نخست قرن ۲۰ هنوز بخشی از مدرنیته بود . شیوه ی تولید در بخش اعظم جهان بر پایه سرمایه داری انحصاری بود . در هر کشوری ، معدودی کمپانی های بزرگ بر بخش عمده ی اقتصاد کنترل داشتند و دولت نیز به تداوم سیستم کمک می کرد . دولت ها نیروهای نظامی خود را برای فتح سرزمین هایی به کار می بردند که مواد خام و بازار برای محصولات کمپانی های بزرگ فراهم می آوردند . کشورهای قدرتمند بر سر کنترل کشورهای کوچکتر با یکدیگر رقابت می کردند و جهان را به حوزه های نفوذ خود تقسیم کرده بودند . عصر استعمار ، امپریالیزم و جنگ های جهانی بود . تکنولوژی مسلط ، ماشینها و دستگاه هایی با نیروهای محرکه الکتریکی بود .
در طی دهه های ۵۰ و ۶۰ حداقل سه دگرگونی عمده در شیوه ی تولید اتفاق افتاد :
نخست - توسعه ی شگفت انگیز شرکت های بین المللی بود . اغلب کمپانی های بزرگ به منظور توسعه در کشورهای دیگر برنامه ریزی کردند . اقتصادهای ملی مختلف شروع کردند به شکل دادن به یک اقتصاد درهم تنیده ى جهانی .
در وهله ی دوم - در این اقتصاد جدید بین المللی استعمار به شیوه ی اروپایی آن ناکارآمد شد . شرکت های فراملى هنگامی که نخبگان بومی ثروتمند کنترل سیاسی کشورشان را در دست می گرفتند ، ثروت های بیشتری به دست می آوردند ؛ چراکه معمولا نخبگان بومی با نخبگان ثروتمند قدرت های بزرگ صنعتی همکاری می کردند . ایالات متحده آمریکا که اکنون قدرت مسلط جهان شده بود ، شیوه های دوباره سازمان دهی 'جهان آزاد' را بر اساس این اصول رهبری کرد .
در درجه سوم - دستگاه هایی با نیروی محرکه الکتریکی جای خود را به عصر کامپیوتر ، رسانه های جمعی و پردازشگرهاى اطلاعات داد . اکنون ماشین ها بیش از آنکه برای تولید محصولات به کار روند برای بازتولید تصاویر (کلمات ، عکس ها ، گراف ها و ...) بکار می رفتند که حاوی اطلاعات بودند . داده و نه کالا ، ارزشمندترین دارایی شد که شرکت هاى بزرگ آنها را کنترل می کردند .
این سه تغییر ، انتقال از سرمایه داری انحصاری به سرمایه داری فراملی یا متأخر را مشخص می کنند .
مدرنیسم فرهنگ سرمایه داری انحصاری بود . پسامدرنیسم فرهنگ سرمایه داری فراملی یا متأخر است . البته این نکته به این معنا نیست که همه چیز در فرهنگ ما پسامدرن است . هنوز عناصر بازمانده ی زیادی از مدرنیسم با ما است . همچنین بذرهای نوظهور اشکال فرهنگی آینده و بعد از پسامدرنیسم نیز وجود دارند ...
دوزخ اما سرد - تفسیر فردریک جیمسن از پسامدرنیسم - ( ایرا چرنوس )
  • Zed.em

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی