نگرش عقلانی
يكشنبه, ۵ دی ۱۳۹۵، ۱۱:۳۵ ق.ظ
آری من عقلگرایم ، چراکه منظر عقل را یگانه گزینهی ممکن در برابر سلطهی قهر میدانم .
هرگاه دو تن موافقِ هم نباشند ، از آنروست که یا عقاید گوناگون دارند یا منافعشان مختلف است ، و یا هم عقاید و هم منافع مخالف دارند . در زندگی اجتماعی اختلافِ نظرهایی وجود دارند که باید به نوعی دربارهی آنها تصمیم گرفت . مسائلی وجود دارند که باید تکلیف آنها را روشن ساخت ، زیرا کوتاهی در اینکار ممکن است مشکلات دیگری را ایجاد کند و انباشته شدن پیامدهای آنها ، به تشنجهای تحملناپذیر بیانجامد ؛ مانند آمادگی مداوم و همهجانبه برای تصمیمگیری قطعی دربارهی مسألهای چون مسابقهی تسلیحاتی . چنین تصمیمی ممکن است اجتنابناپذیر باشد .
چگونه میتوان به حکم قطعی دست یافت ؟ اساساً دو راه بیشتر وجود ندارد : یکی راه استدلال (به عنوان مثال دربرابر هیأت داوران یا دادگاهی بینالمللی) و دیگری راه خشونت . هرگاه تضاد منافع درمیان باشد ، آنگاه آندو راه عبارت خواهند بود از سازش معقول یا تلاش برای حذف قهرآمیز منافع طرف مقابل .
عقلگرا به معنایی که من از این کلمه اراده میکنم ، کسی است که به جای استفاده از خشونت میکوشد از راه دلیل و برهان و در برخی مواقع از طریق سازش ، به حکم و تصمیمی دست یابد . عقلگرا کسی است که حتی ترجیح میدهد در اقناع طرف مقابل از راه دلیل و برهان ناکام بماند تا اینکه از راه خشونت و ارعاب و تهدید و یا بکارگیری ترفندهای تبلیغاتی بر حریف خود پیروز شود . مقصود من از 'نگرش عقلانی' زمانی بهتر درک می شود که میان قانع کردن کسی با دلیل و برهان و راضی کردن او بر اثر تبلیغات تفاوت آشکار بگذاریم .
تفاوت تنها در استدلال نیست ، زیرا در تبلیغات نیز اغلب از استدلال استفاده میشود ؛ بههمینسان ، اختلاف در این باورِ ما نیست که دلایلمان قاطع است و هر خردمندی به قاطع بودن آن رأی میدهد . اختلاف بیشتر در [نبود] نگرش تقابل گفت و شنود یا داد و ستد [فکری] است . در آمادگی برای اینکه نهتنها بخواهیم طرف مقابل را قانع کنیم ، بلکه حریف نیز بتواند ما را قانع کند . آنچه را که من نگرش عقلی مینامم میتوان به.صورت زیر بیان کرد :
"واقعا فکر می کنم حق با من است ؛ اما ممکن است اشتباه کنم و حق با تو باشد . در هر صورت بهتر آن است که در اینباره خردمندانه گفتگو کنیم ، تا اینکه هریک تنها بر دیدگاه خویش اصرار ورزد ؛ زیرا از این راه ممکن است به حقیقت نزدیک تر شویم ."
بدیهی است این نگرش که آنرا نگرش عقلانی مینامم ، مستلزم پذیرفتن قدری فروتنی عقلی است و شاید تنها از عهدهی کسانی برآید که بدانند گاهیاوقات حق با آنان نیست و بهحسب عادت ، خطاهای خود را از یاد نمیبرند .
نگرش عقلانی مبتنی بر این معرفت است که ما دانا به همهی امور نیستیم و بخش بیشتر دانستنیهای خود را مدیون دیگرانیم . این نگرش دو قاعدهی داوری حقوقی را حتیالمقدور بهعرصهی داوری عمومی نیز میکشاند : نخست اینکه باید همواره بهطرفین دعوا گوش فرا داد و قاعدهی دوم این است که هرکس در ماجرا ذینفع باشد داور خوبی نخواهد بود .
اتوپیا و خشونت ( کارل پوپر )
هرگاه دو تن موافقِ هم نباشند ، از آنروست که یا عقاید گوناگون دارند یا منافعشان مختلف است ، و یا هم عقاید و هم منافع مخالف دارند . در زندگی اجتماعی اختلافِ نظرهایی وجود دارند که باید به نوعی دربارهی آنها تصمیم گرفت . مسائلی وجود دارند که باید تکلیف آنها را روشن ساخت ، زیرا کوتاهی در اینکار ممکن است مشکلات دیگری را ایجاد کند و انباشته شدن پیامدهای آنها ، به تشنجهای تحملناپذیر بیانجامد ؛ مانند آمادگی مداوم و همهجانبه برای تصمیمگیری قطعی دربارهی مسألهای چون مسابقهی تسلیحاتی . چنین تصمیمی ممکن است اجتنابناپذیر باشد .
چگونه میتوان به حکم قطعی دست یافت ؟ اساساً دو راه بیشتر وجود ندارد : یکی راه استدلال (به عنوان مثال دربرابر هیأت داوران یا دادگاهی بینالمللی) و دیگری راه خشونت . هرگاه تضاد منافع درمیان باشد ، آنگاه آندو راه عبارت خواهند بود از سازش معقول یا تلاش برای حذف قهرآمیز منافع طرف مقابل .
عقلگرا به معنایی که من از این کلمه اراده میکنم ، کسی است که به جای استفاده از خشونت میکوشد از راه دلیل و برهان و در برخی مواقع از طریق سازش ، به حکم و تصمیمی دست یابد . عقلگرا کسی است که حتی ترجیح میدهد در اقناع طرف مقابل از راه دلیل و برهان ناکام بماند تا اینکه از راه خشونت و ارعاب و تهدید و یا بکارگیری ترفندهای تبلیغاتی بر حریف خود پیروز شود . مقصود من از 'نگرش عقلانی' زمانی بهتر درک می شود که میان قانع کردن کسی با دلیل و برهان و راضی کردن او بر اثر تبلیغات تفاوت آشکار بگذاریم .
تفاوت تنها در استدلال نیست ، زیرا در تبلیغات نیز اغلب از استدلال استفاده میشود ؛ بههمینسان ، اختلاف در این باورِ ما نیست که دلایلمان قاطع است و هر خردمندی به قاطع بودن آن رأی میدهد . اختلاف بیشتر در [نبود] نگرش تقابل گفت و شنود یا داد و ستد [فکری] است . در آمادگی برای اینکه نهتنها بخواهیم طرف مقابل را قانع کنیم ، بلکه حریف نیز بتواند ما را قانع کند . آنچه را که من نگرش عقلی مینامم میتوان به.صورت زیر بیان کرد :
"واقعا فکر می کنم حق با من است ؛ اما ممکن است اشتباه کنم و حق با تو باشد . در هر صورت بهتر آن است که در اینباره خردمندانه گفتگو کنیم ، تا اینکه هریک تنها بر دیدگاه خویش اصرار ورزد ؛ زیرا از این راه ممکن است به حقیقت نزدیک تر شویم ."
بدیهی است این نگرش که آنرا نگرش عقلانی مینامم ، مستلزم پذیرفتن قدری فروتنی عقلی است و شاید تنها از عهدهی کسانی برآید که بدانند گاهیاوقات حق با آنان نیست و بهحسب عادت ، خطاهای خود را از یاد نمیبرند .
نگرش عقلانی مبتنی بر این معرفت است که ما دانا به همهی امور نیستیم و بخش بیشتر دانستنیهای خود را مدیون دیگرانیم . این نگرش دو قاعدهی داوری حقوقی را حتیالمقدور بهعرصهی داوری عمومی نیز میکشاند : نخست اینکه باید همواره بهطرفین دعوا گوش فرا داد و قاعدهی دوم این است که هرکس در ماجرا ذینفع باشد داور خوبی نخواهد بود .
اتوپیا و خشونت ( کارل پوپر )
- ۹۵/۱۰/۰۵