aleshanee

سعی در معقول و متعادل بودن با مردمان نفهم کار بسیار خطرناکی است !

aleshanee

سعی در معقول و متعادل بودن با مردمان نفهم کار بسیار خطرناکی است !

ما از قبیله‌ای هستیم که مدام می‌پرسیم ، و اینقدر می‌پرسیم تا دیگه هیچ امیدی باقی نمونه!

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
پیوندهای روزانه

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «محسن رنانی» ثبت شده است

"... ابزارتولید برای کارگری که به امید کارکردن با آن زنده است فقط یک "کلمه" نیست ، همه ی زندگی است . شاید آخرین گفت و گوی تلفنی [یک] کارگر کنف کار با پسرش ، دو روز پیش از خودکشی ، برای درک "ابزارتولید" به ما کمک کند :
"روز پنج شنبه از پادگان با پدرم صحبت کردم . از پشت تلفن معلوم بود که حالش بد است . بریده بود انگار . می گفت : شنبه می خواهند دستگاه ها را ببرند . مادرت صبح تا غروب توی مزرعه ی مردم کار می کند . من هم هر روز می روم استانداری ، اما هیچکس به ما جوابی نمی دهد . می گفت : کار تمام است ... هیچکس به داد ما نمی رسد . گفت : دفترچه های تأمین اجتماعی 11 ماه است که تمدید نشده . اگر خواهرت مریض بشود کجا ببرمش ؟ بعد گفت : من چکار کنم با 48 سال سن ؟ زمین دارم که کشاورزی کنم ؟ دیگر کجا کار کنم ؟ به جوانها کار نمی دهند ، به من کار می دهند ؟ هی می گفت : من چکار کنم از این به بعد ؟"
درست در همین لحظه ، عجیب ترین واکنشی که انتظارش را می کشم به غلیان افتادن احساسات لطیف مخاطبان این گزارش ها است . بیچارگی [یک] چاه بی ته است . وقتی انسان بی پناهی در آن می افتد ، می تواند سال ها فرو برود و همچنان زنده باشد . آنکه تصمیمی برای نجاتش می گیرد ، هر تصمیمی ، [باید بداند که او] مستحق ترحم من و شما نیست . این اوج میان مایگی است که علت خودکشی را تنها در فقر این آدمها خلاصه کنیم و برایشان دل بسوزانیم . حتی برقراری ارتباطی میان خودکشی یک کارگر و خودکشی متعارف یکی از ما (آدمهای طبقه ی متوسط یا مرفه) می تواند نوعی از بدفهمی رایج و البته عامدانه برای شانه خالی کردن از بار مسئولیت باشد . نه ! خودکشی این کارگران از روی انفعال و شاید ملال نیست . آنها تا جایی که مرز انسان بودنشان مخدوش نشود ، هرگز تصمیم به چنین اقدامی نمی گیرند ." (1)
اقتصاد سیاسی مناقشه ی اتمی ایران ( محسن رنانی )

(1) روزنامه ی کارگزاران ، صفحه ی کارگری ، 8 خرداد 87
  • Zed.em