آیندهی یورو
پنجشنبه, ۲ ارديبهشت ۱۴۰۰، ۰۹:۵۷ ق.ظ
ریسکهای بیشتری وجود دارد ، که آیندهی یورو ازجملهی آنها است . گرفتاری ایسلند° نشان داده بود که تصور اروپاییها از اینکه نهادهای مالی ، تا زمانی که توسط یک دولت "خوب" کنترل میشدند ، باید بتوانند آزادانه در هرکجای اروپا فعالیت کنند ، بیمعنی بود . اما تراژدی یونان مشکل بهمراتب بنیادیتری را آشکار کرد : بدون همکاری (ازجمله کمک مالی دولتی) بیشتر از سطحی که در حال حاضر وجود دارد ، یک پول واحد نمیتواند موفق باشد .
همانطور که بعداً توضیح میدهم ، ایالاتمتحده درمورد مازاد (تجاری) حساب دارایی چین ابراز نارضایتی کرده است . اما با در نظر گرفتن تولید ناخالص داخلی ، مازاد تجاری آلمان بهمراتب بیشتر است . اگر کل اروپا را بهصورت یک حساب ناهمگون درنظر بگیریم ، این حقیقت که آلمان مازاد تراز تجاری دارد به این معنی است که بقیهی اروپا کسری تجاری دارند . و این حقیقت که بهغیر از آلمان صادرات سایر کشورها کمتر از واردات آنها است باعث تضعیف اقتصادهای آنها میشود . ایالاتمتحده همچنین نسبت به خودداری چین از افزایش نرخ برابری پول خود در برابر دلار ابراز نگرانی کرده است ، اما سیستم یورو به این معنی است که نرخ برابری ارز آلمان نمیتواند نسبت به نرخ برابری ارز سایر پولها در منطقهی یورو تغییر کند . اگر نرخ برابری ارز افزایش پیدا میکرد ، صادرات برای آلمان دشوارتر میشد ، مازاد تجاری از بین میرفت و مدل اقتصادی این کشور که مبتنی بر صادرات قوی است ، با چالش روبرو میشد .
برخیها در آلمان (و تندروها در سایر کشورها) اینگونه واکنش نشان دادهاند که چهارچوب اصلی یورو هیچ اشکالی ندارد ، مشکل فقط سستی در اعمال قواعد مربوط به اصول مالی دولتها است . اگر فقط اروپا سختگیرتر بود ، کشورها مجبور میشدند کسری بودجهها و بدهیهای خود را کاهش دهند . خلاصه این افراد از پذیرش هرچه بیشتر سیاستهای هووری°°[سیاست ریاضت اقتصادی] حمایت میکنند .
به نظر من چنین رویکردی حماقت محض است . اسپانیا پیش از بحران دارای مازاد بود ، و اگر مجبور میشد بهسرعت کسری بودجهی خود را کاهش دهد بیکاری در آن کشور بهشدت افزایش پیدا میکرد و حتی میتوانست کسری بودجههای آن افزایش پیدا کند . عدم اعمال قواعد بودجهای در دورهی پیش از بحران علت مشکلات اسپانیا نبود ، اما پس از بحران با اعمال این قواعد مشکلات بدتر شد . جهانبینیهای مبتنی بر بنیادگرایی بازار که میگفت دولتها باید دست روی دست بگذارند تا حباب شکل بگیرد ، حتی حبابی که کل اقتصاد را با خطر مواجه میکند ، علت مشکل اسپانیا بود .
سقوط آزاد ( جوزف ای. استیگلیتز )
°در جریان شکست کامل ایسلند که واکنش ناکافی اروپا در آن برجسته شد : بریتانیا و هلند پول سپردهگذاران را به این کشور قرض داده بودند ، که بعداً از ایسلند خواستند آنرا بازگرداند . ایسلند فکر نمیکرد که بهلحاظ قانونی ملزم به انجام اینکار باشد ، اما میخواست راهحلی پیدا کند که برای طرفین ، منصفانه و معقول باشد ، اما بریتانیا میخواست از ایسلند نرخ بهرهای را بگیرد که بهشکل قابلتوجهی بالاتر از نرخی بود که این کشور میتوانست در آن دست به استقراض منابع مالی بزند (درحقیقت بریتانیا میخواست بیشتر از قرارداد سود کند) این مسأله برای مردم ایسلند قابلقبول نبود ، مردمی که این بدهیها برای یکنسل بر آنها تحمیل شده است ، نتیجهی این مسأله نه تنها ورشکستی بانکهای ایسلند ، بلکه ناکامی مقامات نظارتی بریتانیا و هلند بود . تعجبی نداشت که مردم ایسلند بار دیگر با دادن رأی منفی بیش از ۹۰ درصدی ، این قرارداد را رد کردند .
°°هربرت هوور : برای یکقرن بین 'دیدگاه کینزی' و 'دیدگاه هووری' (Hooverite view) درگیری و نزاع وجود داشته است . اندیشههای هووری بر این باور است که برای بازگرداندن قدرت اقتصادی باید اعتماد را بازگرداند ، باید کسری بودجه را کاهش داد ؛ و برای کاهش کسری بودجهها ، باید مخارج کاهش و مالیاتها افزایش پیدا کند . (برنامههای صندوق بینالمللی پول در شرق آسیا ، آمریکای لاتین و روسیه طی دههی گذشته شواهد قانعکنندهای ارائه میکنند که نشان میدهد رویکرد هووری معمولاً اثربخش نیست . کاهش مخارج سبب تضعیف قدرت اقتصادی میشد ، و اقتصادِ ضعیفتر باعث کاهش درآمد مالیاتی میشد ، بنابراین تأثیر کاهش کسری بودجه از آنچه انتظار میرود کمتر است ؛ نه اعتماد به وضعیت سابق برمیگردد و نه مصرف و سرمایهگذاری . بسیار محتمل است که "فرشتهی اعتماد" با سیاستهای کینزی که باعث بازگشت رشد میشود رخ بنماید تا با اقدامات ریاضتی که رشد اقتصادی را از بین میبرد)
همانطور که بعداً توضیح میدهم ، ایالاتمتحده درمورد مازاد (تجاری) حساب دارایی چین ابراز نارضایتی کرده است . اما با در نظر گرفتن تولید ناخالص داخلی ، مازاد تجاری آلمان بهمراتب بیشتر است . اگر کل اروپا را بهصورت یک حساب ناهمگون درنظر بگیریم ، این حقیقت که آلمان مازاد تراز تجاری دارد به این معنی است که بقیهی اروپا کسری تجاری دارند . و این حقیقت که بهغیر از آلمان صادرات سایر کشورها کمتر از واردات آنها است باعث تضعیف اقتصادهای آنها میشود . ایالاتمتحده همچنین نسبت به خودداری چین از افزایش نرخ برابری پول خود در برابر دلار ابراز نگرانی کرده است ، اما سیستم یورو به این معنی است که نرخ برابری ارز آلمان نمیتواند نسبت به نرخ برابری ارز سایر پولها در منطقهی یورو تغییر کند . اگر نرخ برابری ارز افزایش پیدا میکرد ، صادرات برای آلمان دشوارتر میشد ، مازاد تجاری از بین میرفت و مدل اقتصادی این کشور که مبتنی بر صادرات قوی است ، با چالش روبرو میشد .
برخیها در آلمان (و تندروها در سایر کشورها) اینگونه واکنش نشان دادهاند که چهارچوب اصلی یورو هیچ اشکالی ندارد ، مشکل فقط سستی در اعمال قواعد مربوط به اصول مالی دولتها است . اگر فقط اروپا سختگیرتر بود ، کشورها مجبور میشدند کسری بودجهها و بدهیهای خود را کاهش دهند . خلاصه این افراد از پذیرش هرچه بیشتر سیاستهای هووری°°[سیاست ریاضت اقتصادی] حمایت میکنند .
به نظر من چنین رویکردی حماقت محض است . اسپانیا پیش از بحران دارای مازاد بود ، و اگر مجبور میشد بهسرعت کسری بودجهی خود را کاهش دهد بیکاری در آن کشور بهشدت افزایش پیدا میکرد و حتی میتوانست کسری بودجههای آن افزایش پیدا کند . عدم اعمال قواعد بودجهای در دورهی پیش از بحران علت مشکلات اسپانیا نبود ، اما پس از بحران با اعمال این قواعد مشکلات بدتر شد . جهانبینیهای مبتنی بر بنیادگرایی بازار که میگفت دولتها باید دست روی دست بگذارند تا حباب شکل بگیرد ، حتی حبابی که کل اقتصاد را با خطر مواجه میکند ، علت مشکل اسپانیا بود .
سقوط آزاد ( جوزف ای. استیگلیتز )
°در جریان شکست کامل ایسلند که واکنش ناکافی اروپا در آن برجسته شد : بریتانیا و هلند پول سپردهگذاران را به این کشور قرض داده بودند ، که بعداً از ایسلند خواستند آنرا بازگرداند . ایسلند فکر نمیکرد که بهلحاظ قانونی ملزم به انجام اینکار باشد ، اما میخواست راهحلی پیدا کند که برای طرفین ، منصفانه و معقول باشد ، اما بریتانیا میخواست از ایسلند نرخ بهرهای را بگیرد که بهشکل قابلتوجهی بالاتر از نرخی بود که این کشور میتوانست در آن دست به استقراض منابع مالی بزند (درحقیقت بریتانیا میخواست بیشتر از قرارداد سود کند) این مسأله برای مردم ایسلند قابلقبول نبود ، مردمی که این بدهیها برای یکنسل بر آنها تحمیل شده است ، نتیجهی این مسأله نه تنها ورشکستی بانکهای ایسلند ، بلکه ناکامی مقامات نظارتی بریتانیا و هلند بود . تعجبی نداشت که مردم ایسلند بار دیگر با دادن رأی منفی بیش از ۹۰ درصدی ، این قرارداد را رد کردند .
°°هربرت هوور : برای یکقرن بین 'دیدگاه کینزی' و 'دیدگاه هووری' (Hooverite view) درگیری و نزاع وجود داشته است . اندیشههای هووری بر این باور است که برای بازگرداندن قدرت اقتصادی باید اعتماد را بازگرداند ، باید کسری بودجه را کاهش داد ؛ و برای کاهش کسری بودجهها ، باید مخارج کاهش و مالیاتها افزایش پیدا کند . (برنامههای صندوق بینالمللی پول در شرق آسیا ، آمریکای لاتین و روسیه طی دههی گذشته شواهد قانعکنندهای ارائه میکنند که نشان میدهد رویکرد هووری معمولاً اثربخش نیست . کاهش مخارج سبب تضعیف قدرت اقتصادی میشد ، و اقتصادِ ضعیفتر باعث کاهش درآمد مالیاتی میشد ، بنابراین تأثیر کاهش کسری بودجه از آنچه انتظار میرود کمتر است ؛ نه اعتماد به وضعیت سابق برمیگردد و نه مصرف و سرمایهگذاری . بسیار محتمل است که "فرشتهی اعتماد" با سیاستهای کینزی که باعث بازگشت رشد میشود رخ بنماید تا با اقدامات ریاضتی که رشد اقتصادی را از بین میبرد)
- ۰۰/۰۲/۰۲