در بین اوصاف و مزایای متعددی که هومر را مستحق مدح و ثنا کرده است این مزیت هم مخصوص اوست که از همهی شعرا تنها کسی که میداند شاعر در منظومهی خویش تا چه حدودی حق دارد مداخلهی شخصی بکند هومر است . درحقیقت ، شاعر از پیش خود باید خیلی کم سخن بگوید زیرا اگر جز این باشد شاعر دیگر تقلیدی بهجا نیاورده است .°
شاعران دیگر اکثر در طی منظومهی خویش ، همهجا خود بهجلوه درمیآیند بهطوریکه جز اندک مایه و بهندرت به تقلید نمیپردازند . درصورتی که هومر بعد از مقدمهای کوتاه ، زنی یا مردی و یا هر شخص دیگر را وارد صحنه میکند . چنانکه ، هیچیک از اشخاص داستان او فاقد خصلت و سیرتی خاص نیست و هریک خصلت و سیرتی از آن خویش دارد .
[...]
همچنین این نکته را نیز هومر به سایر شعرا آموخته است که امور خلافواقع را چگونه باید تعبیر و بیان نمود و اینکار از طریق مغالطه حاصل میگردد که گفتن حرف غلط باشد در کسوت حرف صحیح . چون وقتی امری موجود است و امر دیگری نیز وجود دارد ، یا وقتی امری بهوقوع میپیوندد و در پی آن امر دیگری هم صورت وقوع مییابد ، دراینصورت هرگاه امر ثانی حقیقت داشته باشد مردم چنین میپندارند که امر اول نیز حقیقت دارد و یا صورت حقیقت خواهد یافت . اما این پندار خطا است . جهت این است که وقتی امر اول خلافواقع است ، امر دیگری هم هست که اگر امر اول خلافواقع نمیبود ، وقوع این امر دیگر نیز ضرورت میداشت عامه بین آن دو امر ارتباطی قائل میشوند و علتش این است که چون ذهن میداند که امر ثانی حقیقت دارد ، از این امر به اشتباه چنین نتیجه میگیرد که امر اول هم حقیقت دارد . نمونهی این امر قصهی حمام است در داستان اودیسه .
ارسطو و فن شعر ( عبدالحسین زرینکوب )
°چون شعر درحقیقت تقلید است از اشیاء خارج از ذهن شاعر بنابراین بر شاعر واجب است که خود را فراموش کند و در نمایشنامه یا حماسه ، وجود خود را جلوه ندهد و در رعایت این نکته ، نویسندگان قرن شانزدهم و هفدهم اروپا ، خاصه شکسپیر سعی بسیار ورزیدهاند .
- ۰ نظر
- ۱۴ شهریور ۰۱ ، ۰۸:۳۴