اسکندر و ارسطو
با توجه بهعلاقهای که ارسطو در رسالهی فن شعر به منظومهی ایلیاد نشان میدهد و با درنظر گرفتن تأثیری که حوادث و قهرمانان این حماسه در خاطر اسکندر داشته است ، پیداست که ارسطو توانسته بود شاهزادهی مقدونی را با سرچشمههای عمدهی فرهنگ یونانی آشنا نماید . اما اینکه ارسطو در تکوین عقاید و آراء سیاسی اسکندر هم تأثیری کرده باشد بعید بهنظر میآید ، خاصه که نظر ارسطو در سیاست محدود به احوال شهرهای یونانی بود و حتی بعدها تصوری از یک دولت بزرگ جهانی که اسکندر در امپراطوری هخامنشی کشف کرده بود نداشت . تنها تعلیم موثقی که در زمینهی سیاست عملی به اسکندر داد ظاهراً آن بود که به وی توصیه کرد خویشتن را رهبر یونانیها و خداوندگار اقوام بربر بشمارد با آنها همچون دوستان و با اینان همچون بردگان رفتار کند و این قول او که شاید تا حدی از نفرت و کینهی باطنی نسبت به ایرانیان ناشی باشد درعینحال نشان میدهد که ارسطو نه با تعلیم سوفسطائیان عصر که از برابری بین افراد سخن میگفتند توافق نظر داسته است و نه مفهوم وحدت اقوام را که اسکندر ظاهراً از تجربهی سازمان دولت هخامنشی الهام یافت در خاطر گذرانیده بوده است .
ارسطو و فن شعر ( عبدالحسین زرینکوب )
- ۰۱/۰۶/۰۷