در سالهای آغازین قرن هفتم هجری ، هنگامی که چنگیزخان موفق به کسب قدرت مقتدرانه بر قبایل تُرک و مغول شد ، برای انتظام امور و کنترل بی چون و چرای این قبایل قوانین یاسا را وضع کرد . قوانینی که مسائل مذهبی در آنها با شفقت و اغماض زایدالوصف همراه شده بود و همین امر ، رمز ماندگاری یاسا را برای مدتهای مدیدی مهیا ساخت .
[...]
مفاد یاسانامهی چنگیز
تشکیلات کشوری و لشکری چنگیزخان که مجسم کنندهی روابط واسالی♧ (بندگی) و پیوند بین رئیس و مردان مسلح و جنگجو است ، در قالب قوانین یاسا تدوین شده است (تسف ، ۱۳۸۶ : ۶۹) این قوانین بر اساس حکم و وصیت چنگیز بر تیغههای آهنی حک شد . بنا به روایتی ، فرامین یاسا در دو یا چند دفتر با جلدهای حریر و مُرصع به جواهرات ثبت شده بود و در خزائن نگهداری میشد (مصاحب ، ۱۳۸۰ ج۳ :۳۳۴۶)
یاسانامه که جنبهی تقدس داشته و سرپیچی از آن ممکن نبوده ، دربردارندهی کیفیت تشکیلات حکومتی ، لشکرکشی و فتح بلاد ، برگزاری قوریلتای (مجمع شورای سلطنتی) ، انواع پاداشها و مجازاتها همراه با شرایط هریک و نیز آداب زندگانی و قوانین مربوط به آن است (صفا ، ۱۳۷۸ : ج۳ ، بخش۱ : ۷)
فرامین یاسا برای مدتهای مدید اساس انتظامات کشوری و لشکری در ممالک تابع مغولان و از آن جمله ایران بوده و به همین سبب تأثیراتی در امور اجتماعی ایران داشته است بدینصورت که تمام اصطلاحات این فرامین را میتوان در آثار نویسندگان و مؤلفان ایرانی معاصر با مغولان مشاهده کرد (همان).
در سال ۶۹۴ ق ، غازانخان و بسیاری از مغولان به پیروی از او به دین اسلام تشرف یافتند . از اینرو غازان کوشید یاسای جدیدی که در آن شریعت اسلام نیز لحاظ شود تدوین کند (بارکهاوزن ، ۱۳۴۶ : ۲۳۰-۲۳۱) این امر اگرچه مورد حمایت و تصدیق برادرش یعنی الجایتو قرار گرفت اما باعث اصطکاک و تقابل برخی از دستورات موجود با یکدیگر شد . در این راستا میتوان از ابوسعید ایلخان نام برد که در هنگام جلوس بر تخت سلطنت ، از یکسو به یاسای چنگیزی استناد میکرد و از سوی دیگر رعایت دستورات شرع را ضروری میشمرد (اشپولر ، ۱۳۸۶ : ۳۷۷) به عنوان مثال در یاسای چنگیزی ذبح حیوان (بریدن سر) جُرم است و اگر کسی حیوانی را به روش مسلمانان ذبح کند ، باید به قتل برسد .
با بر افتادن قدرت ایلخانی و ظهور سلسلهی تیموریان ، مؤسس آن یعنی امیر تیمور قوانین یاسا را با شریعت اسلام پیوند داد . این فرامین از طرف تیموریان محترم شمرده میشد (اقبال آشتیانی ، ۱۳۸۴ : ۷۸) اگرچه در سال ۸۱۵ ق شاهرخ تیموری یاسانامهی چنگیزی را برای همیشه ملغی کرد ولی آثار این قوانین تا زمان سلطان بابر گورکانی ، بنیانگذار سلسلهی گورکانیان [هند] ، کم و بیش برجای ماند (راوندی ، ۱۳۸۲ : ج۲ : ۳۶۶) ؛ (مصاحب ، ۱۳۸۰ : ج۳ : ۳۳۴۶) ؛ (نگهی ، ۱۳۸۵ : ۴۹)
پیش از پرداختن به مفاد یاسانامه ، در اینجا لازم به ذکر است که به احتمال قریب به یقین تاکنون متن کامل یاسا بطور مشخص در دسترس محققان نبوده است . ۲۲ ماده از این قانون در کتاب 'چنگیزخان' اثر هارولد لمب آمده (لمب ، ۱۳۶۲ : ۱۹۵-۱۹۸) و سپس کاملتر آن در ۳۶ ماده به شرح زیر در کتاب 'سقوط بغداد و حکمروایی مغولان در عراق' نوشتهی رشیدوو ارائه شده است (رشیدوو ، ۱۳۶۸ : ۲۹۱-۲۹۵) در این بخش حاصل مقابلهی این دو کتاب آورده میشود :
-
بوجود خدای واحد خالق زمین و آسمان ، یگانهی معطیِ مختار حیات و مرگ و توانگری و درویشی ، و قادر و قاهر بر همه چیز ، اعتقاد داشته باشید .
-
غارت کردن دشمن قبل از صدور اجازه از مقام ریاست کل ، خطایی است مستوجب اعدام . لکن پس از رخصت افراد با صاحبمنصبان در حقوق تفاوتی نخواهند داشت و حق دارند که هرچه بدست آوردهاند برای خود نگاه دارند به شرط آنکه سهم معین را به تحصیلدار خاقانی بپردازند .
-
قانونی که افراد قشون را به دستههای ده و صد و هزار و دههزار نفری تقسیم میکند ، باید کاملاً رعایت شود . فایدهی این تشکیلات تجهیز لشکر در مدتی قلیل و تعیین وحدات است .
-
هیچیک از اتباع دولت خاقانی نمیتوانند یک نفر مغول را به ملازمی یا غلامی خود ببرند تمام افراد به استثنای معدودی باید در خدمت نظام باشند .
-
زناکار بیتوجه به آنکه متأهل است یا نه ، باید به کیفر اعدام رسد .
-
هرکس مرتکب گناه لواط شود ، نیز باید به کیفر اعدام رسد .
-
هرکس به عمد دروغ گوید یا افسونگری کند یا به جاسوسی رفتار دیگران بپردازد یا در منازعه میان دو دسته مداخله کرده به کمک یکدسته علیه دستهی دیگر اقدامی به عمل آورد نیز باید به کیفر اعدام رسد .
-
هرکس در آب یا خاکستر ادرار کند نیز باید به کیفر اعدام رسد .
-
هرکس (بنابر اعتبار) کالاهایی ستاند و ورشکست شود ، اگر سه بار به اینکار دست یازید و ناکام ماند ، باید به کیفر اعدام رسد .
-
هرکس به اسیری خوراک و جامه دهد و اینکار را بیاجازهی اسیر کننده به انجام رساند ، باید به کیفر اعدام رسد .
-
هرکس برده یا اسیری فراری را بیابد و او را به صاحب و اسیرکنندهاش بازنگرداند ، باید به کیفر اعدام رسد .
-
چون بخواهند حیوانی را [ذبح کنند و] بخورند ، باید پاهای آن را ببندند ، شکافی در شکمش باز کنند و قلبش را آنقدر در دست بفشارند تا جان سپارد ، آنگاه میتوان از گوشت او تناول کرد . اما اگر کسی حیوانی را به روش مسلمانان ذبح کند ، خود او نیز باید به قتل برسد .
-
اگر در جنگ ، هنگام حمله یا عقبنشینی ، بسته ، کمان یا بار کسی فروافتند ، فرد پشت سر او موظف است آن را بردارد و به صاحبش مسترد کند ، در غیر اینصورت باید به کیفر اعدام رسد .
-
او (چنگیزخان) تصمیم گرفت که بی هیچ استثنایی به زادگان : علیبک ، ابوطالب ، فقیران ، قاریان قرآن ، حقوقدانان ، پزشکان ، دانشمندان ، زاهدان ، مؤذنان و مردهشویان ، هیچگونه مالیات و عوارضی تعلق نگیرد .
-
او مقرر داشت که به تمام ادیان باید حرمت نهاده شود و هیچیک را بر دیگری ترجیح ندهند ؛ او این فرمانها را برای رضای خدا صادر کرد .
-
او حکم کرد که افرادش از خوردن خوراکی که دیگران به آنان تعارف میکنند سرباز زنند ، حتی اگر یکی شاهزاده و دیگری اسیر باشد ، مگر آنکه تعارف کننده خود از آن بچشد . او آنها را از خوردن چیزی در حضور دیگری ، بدون دعوت او به شریک شدن در خوراک ، منع کرد . او هرکس را از تناول بیش از رفیقش و پا نهادن بر آتشی که روی آن خوراک پخته میشود و ظرفی که در آن غذا خورده شده است ، باز داشت .
-
هنگامی که رهگذری از کنار افرادی در حال غذا خوردن میگذرد ، باید بیکسب اجازه [بنشیند و] سوده شود و در خوردن با آنان شریک شود و آنان نباید او را از انجام اینکار باز دارند .
-
او آنها را از دست فرو بردن در آب بازداشت و فرمان داد برای برداشت آب از وسیلهای استفاده کنند .
-
او آنها را از شستن جامه ، تا روزی که کاملاً ژنده شود ، بازداشت .
-
او قدغن کرد کسی نگوید چیزی ناپاک است و بر این نکته پای فشرد که همه چیز پاک است و نباید میان پاک و ناپاک تفاوتی نهاد .
-
او آنها را از ترجیح فرقهای بر فرقهی دیگر ، سخنان پرطمطراق و مؤکد و استفاده از القاب افتخاری بازداشت . چون بخواهند با سلطان یا هرکس دیگری سخن گویند ، تنها باید نام او را بر زبان رانند .
-
او به زادگان خود فرمان داد پیش از عزیمت به جنگ شخصاً از واحدهای قشون و سلاحهای آنان بازدید کنند و واحدها را به تمام نیازمندیهای آنان در نبرد مجهز سازند و حتی از بازدید نخ و سوزن مورد نیاز آنان دریغ نورزند و چنانکه سربازانی فاقد وسیلهای ضروری باشند آنها را مجازات کنند .
-
او فرمان داد زنان کسانی که همراه واحدهای نظامی عازم نبرد میشوند ، در زمان غیبت مردان و جنگ ، کار و وظایف مردان را برعهده گیرند .
-
جنگجویان را فرمان داد که به هنگام بازگشت از جنگ وظایف خاصی را در خدمت به سلطان به انجام رسانند .
-
به رعایا فرمان داد در آغاز هر سال دختران خود را در معرض تماشای سلطان قرار دهند تا او بتواند برخی را از میان آنان برای خود و پسرانش برگزیند .
-
او در رأس هر واحد نظامی امیری گماشت و برای هر هزار ، صد و ده تن سپاهی امیری تعیین کرد .
-
او فرمان داد اگر کهنسالترین امیران گناه و خطایی مرتکب شود ، باید خود را برای تنبیه به فرستادهی شهریار و صاحب اختیار مطلق تسلیم کند حتی اگر فرستاده از همهی نوکران او فرومرتبهتر باشد ، او باید پیش پای او به خاک افتد تا فرستاده ، مجازات تعیین شده از سوی شهریار را ، حتی اگر فرمان مرگ او باشد ، به اجرا درآورد .
-
او قدغن کرد امیران جز از ایلخان از کس دیگری فرمان نبرند . هرکس جز از ایلخان فرمان میبُرد بایست به کیفر مرگ میرسید و هرکس بیاجازه ، مقام و مرتبهی خود را تغییر میداد نیز حکم اعدام دربارهی او جاری میشد .
-
او به شهریاران فرمان داد که تسهیلات برقراری ارتباط پُستی دائمی را فراهم سازند تا بتواند بوقت از تمامی رویدادهای قلمرو خود مطلع شود .
-
او به پسرش جغتایخان فرمان داد بر حُسن اجرای یاسا نظارت کند .
-
او فرمان داد سربازان بواسطهی بیدقتی و غفلت مجازات شوند . حکم کرد شکارچیانی را که اجازه میدادند در خلال شکار جمعی نخجیری بگریزد چوب زنند و در مواردی به قتل رسانند .
-
در موارد قتل (مجازات عمل) شخص میتوانست خونبها بپردازد که این خونبها عبارت بود از چهل بالش طلا برای یک مسلمان و یک الاغ برای یک چینی .
-
اگر مردی را مییافتند که اسبی را ربوده بود ، باید آن را همراه ۹ اسب از همان نوع به صاحبش بازمیگرداند . اگر توان پرداخت این جریمه را نداشت ، ناگزیر بود بجای اسبان فرزندان خود را تاوان دهد و اگر فرزندی نداشت او را بسانِ گوسفندی میکشتند .
-
چنگیزخان دروغزنی ، دزدی و زنا را قدغن میکند و به دوست داشتن خود و همسایه فرمان میدهد . حکم شده است که مردان به یکدیگر آسیب نرسانند و از خطاهای خود به کلی چشم بپوشند . از سر تقصیر مردمان کشورها و شهرهایی که داوطلبانه تسلیم شدهاند درگذرند . معابدی را که وقف تقدیس خدا شده است از پرداخت مالیات معاف دارند و به معابد و خادمان آنها حرمت نهند .
-
هرکس این احکام را زیرِ پا نهد و جرائم زیر را مرتکب شود باید به کیفر اعدام رسد : دوست داشتن یکدیگر [؟!] ، زنا ، دزدی ، شهامت [شهادت] دروغ ، خیانت و عدم احترام به کهنسالان و فقیران .
-
وی مقرر داشت هرکه بر غذا پای نهد باید بیدرنگ از اردو اخراج شود و کسی که بر آستانهی درِ چادر فرماندهی قشونی پا گذارد نیز باید به کیفر مرگ رسد .
-
اگر کسی نتواند از شادخواری [میخواری] خودداری کند ، می تواند ماهی سه بار به حد مستی بنوشد ، اگر از این میزان درگذرد مجرم و سزاوار مجازات است . اگر ماهی دو مرتبه به حد مستی بنوشد بهتر است و اگر این میزان به یکبار رسد قابل تحسین است و اگر کسی به هیچ روی میگساری نکند ، چه از آن بهتر ؟ اما چنین فردی را کجا میتوان یافت ؟ اگر چنین فردی پیدا شود شایان حد احترام و بزرگداشت است .
-
فرزندان متولد شده از یک همخوابه را باید قانونی شمرد و سهم ارث آنان برابر همانی است که پدر از ماترک معین میکند . توزیع دارایی باید بر این اساس باشد که پسر بزرگتر بیش از پسر کوچکتر وارث خانه و وسایل اهلبیت پدری شود ، بزرگی و ارج فرزندان به مراتب مادر آنان وابسته است ؛ همواره یکی از زنان باید بزرگتر و مهمتر باشد این مسأله عُمدةً به هنگام زناشویی آن زن معین و مشخص میشود .
-
پس از مرگ پدر ، پسر میتواند بر همهی همسران پدر ، جُز مادر خودش دست یابد . او میتواند با آنان زناشویی کند یا آنان را به زنی به دیگران دهد .
-
هیچکس جُز وارثان قانونی به هیچوجه حق استفاده از دارایی متوفی را ندارند . (رشیدوو ، ۱۳۶۷ : ۲۹۱-۱۹۵) ؛ (لمب ، ۱۳۶۲ : ۱۹۵-۱۹۸) ؛ (بارکهاوزن ، ۱۳۴۶ : ۷۲-۷۵)
کارکردهای یاسا در حوزهی عمل
در دورهی حکومت ایلخانان و تیموریان در ایران ، از جمله کارکردهای یاسا در حوزهی عمل و اجرا یکی "حفظ نظم نظامی" ، دو دیگر "حمایت از دیوانسالاران" و سه دیگر "حذف رقبای سیاسی" بوده است (برفروخت ، ۱۳۹۱ : ۶۰-۶۶)
مفهومشناسی واژگانی یاسا در ادبیات دیوانسالاری ایران در عهد مغول - تیموری ( محسن روستایی )
♧ Vassale : از کلمهی لاتین Vassalus ، لغتی است که در قرون وسطی مورد استعمال داشته و به مالک تیولی اطلاق میشده است که این تیول توسط حاکمی و یا سلطانی واگذار میشد و به این ترتیب ، این شخص تابع و زیردست آن حاکم میشد . این همبستگی شرایطی داشت ، بدین معنی که واسال [رعیت] مطیع و فرمانبردار ارباب خود میشد و در تمام شئون به وی خدمت و کمک میکرد و در عوض ارباب حمایت واسال را بر عهده میگرفت و نمیگذاشت که حقوق او ضایع شود . نک : تسف ، ۱۳۸۶ : ۲۸ .