aleshanee

سعی در معقول و متعادل بودن با مردمان نفهم کار بسیار خطرناکی است !

aleshanee

سعی در معقول و متعادل بودن با مردمان نفهم کار بسیار خطرناکی است !

ما از قبیله‌ای هستیم که مدام می‌پرسیم ، و اینقدر می‌پرسیم تا دیگه هیچ امیدی باقی نمونه!

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
پیوندهای روزانه

امید را مثل پیراهن نو به تن می کردند !

شنبه, ۶ تیر ۱۳۹۴، ۱۲:۰۶ ب.ظ

از آنجا که خودم از سرخپوست های اسپوکن بودم از میان کسانی که اُتو اِستاپ می زدند فقط سرخپوست ها را سوار می کردم . این رسم ویژه را از پدرم یاد گرفته بودم که از سرخپوست های کوردولین بود و همیشه برای آن دسته از چادرنشین های بومی قرن بیستم نگه می داشت که نمی خواستند قبول کنند ماهی های آزاد دیگر وجود ندارند . نمی دانم دقیقا به چی اعتقاد داشتند ، همینقدر می دانم که امید را مثل پیراهن نو به تن می کردند . پدرم هیچوقت چیزی درباره ی امید به من یاد نداد . از وقتی خیلی کوچک بودم ، بهم گفته شده بود که ماهی های آزاد هیچوقت برنمی گردند و اگر چه اینجور درسها ممکن است خشن و سخت به نظر برسند اما یادم دادند که سفره ی دلم را پیش سفید پوستها باز نکنم .
پدرم می گفت : " آنها اگر دستشان برسد می کشندت ؛ سفیدها چه دوستت باشند چه ازت متنفر باشند قلبت را نشانه می گیرند . حتی بعد از اینهمه سال هنوز بوی ماهی آزاد بدنت را می توانند تشخیص دهند ، بوی ماهی های آزاد مرده ، همین سفیدها را دیوانه می کند . روح ماهی های آزاد به دنبال همه ی ماست ، چه سفید پوست ، چه سرخپوست ."

قلچماق ترین سرخپوست دنیا (شرمن الکسی )

  • Zed.em

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی