aleshanee

سعی در معقول و متعادل بودن با مردمان نفهم کار بسیار خطرناکی است !

aleshanee

سعی در معقول و متعادل بودن با مردمان نفهم کار بسیار خطرناکی است !

ما از قبیله‌ای هستیم که مدام می‌پرسیم ، و اینقدر می‌پرسیم تا دیگه هیچ امیدی باقی نمونه!

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
پیوندهای روزانه

۱۶ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «محمدرضا جلالی نائینی» ثبت شده است

اسلام از راه ایران به شبه‌قاره‌ی هند وارد شد و در پنجاب که به‌منزله‌ی دروازه‌ی هندوستان است ، دو تمدن بزرگ ایران (مسلمان شده) و تمدن هند با هم اصطکاک پیدا کردند ؛ و هر دو تمدن در یکدیگر اثر گذاشتند . از یکسو مشایخ صوفیه در اثر تعلیمات خود ، در نحوه‌ی تفکر مردم شبه‌قاره‌ی هند مؤثر گشتند و از سوی دیگر ، خود شیفته‌ی برخی از راه و رسم فقیران و سنیاسیان هندو شدند و در نتیجه افکار اینان با اندیشه‌های آنان همچون شیر و شکر با هم درآمیخت . بدین‌ترتیب بعضی از صوفیان مسلمان به‌سوی نوعی 'وحدت وجود' و "همه‌خدایی" توجه کردند . شطح صوفیانه‌ی : "انا الحق" حسین حلاج درواقع همان مفهوم عبارت 'اهم برهماسی' Aham Brahmasmi : "من برهما هستم" را دارد .
مهابهارت ( محمدرضا جلالی نائینی )

  • Zed.em

... ما شنیده‌ایم جماعتی که نیکوکاری در قوم ایشان نمی‌باشد ، آن جماعت همیشه در دوزخ می‌ماند . عجیب است که ما از طمع ملک و راحت ، قصد کشتن خویشان کرده‌ایم ، و اقدام بر گناه بزرگ می‌نماییم . ...
مهابهارت ( محمدرضا جلالی نائینی )

  • Zed.em

استعمار انگلیس در هندوستان زبان فارسی را که از زمان سلطان محمود غزنوی در آن کشور به‌تدریج رسوخ پیدا کرد و در زمان اکبرشاه گورکانی زبان رسمی شناخته شد ؛ و قرن‌ها زبان فارسی واسطه‌ی تفاهم بین جماعات مختلف هندوستان ، از شرق تا غرب و از شمال تا جنوب بود را ریشه‌کن ساخت و به‌جای آن زبان انگلیسی را رواج داد .
مردم مسلمان هندوستان زبان فارسی را زبان دینی و ادبی می‌شمردند و علمای هندوستان کتاب‌های بسیاری در علوم و فنون مختلف به فارسی فراهم آوردند و حتی بیشتر لغت‌نامه‌های معروف فارسی در هندوستان تألیف و تدوین شد .

مهابهارت ( محمدرضا جلالی نائینی )

  • Zed.em
۱: من با رودراها و واسوها و آدیتیاها به سفر می‌روم و بر همه‌ی خدایان می‌گذرم .
من وارونا و میترا ، ایندرا و آگنی و دو اشوین را بالا نگاه می‌دارم .
۲: من سومای سرشار و توشتر را عزیز می‌دارم و نگاه‌داری می‌کنم ،
من از پوشان و بهگه حمایت می‌نمایم .
من به آن قربانی کننده‌ی پرحرارت که شیره‌ی سوما را می‌ریزد و نذر را تقدیم می‌دارد ثروت می‌بخشم .
۳: من شهبانو (ملکه) و گردآورنده‌ی گنج‌ها می‌باشم ، من از همه متفکرترم ، و از نخستین افرادی هستم که درخور پرستش‌اند .
ازاین‌رو خدایان مرا در نقاط بسیار مستقر داشته‌اند و منازل فراوان به من داده‌اند که در آن‌ها وارد شوم و اقامت گزینم .
۴: تنها به‌وسیله‌ی من همه‌ی جانداران تمام رزقِ مقسوم خود را می‌خورند .
هرکسی کلمات ملفوظ را می‌بیند و نفس می‌کشد و می‌شنود ، بی‌آنکه بدانند در کنار من زندگی می‌کنند ، همه ، و هریک حقیقت را که من اعلام می‌دارم بشنوید .
۵: من ، و به‌راستی من ، آن کلامی را که به‌وجود خدایان و مردم به‌طور یکسان خوشایند خواهد بود بیان می‌کنم .
من مردمی را که دوست دارم فوق‌العاده نیرومند می‌سازم ، او را به‌مقام دانشمندی و ریشی و براهمنی می‌رسانم .
۶: من کمان رودرا را زه می‌کنم تا با تیر خود دشمن ایمان را بزنم و نابود سازم .
من جنگ را برای مردم برمی‌انگیزم ، و تنظیم می‌دهم ، من در آسمان و زمین نفوذ کرده‌ام .
۷: در نقطه‌ی اعلای جهان من پدر°° را بوجود آوردم ؛ خانه‌ی من در آب‌های دریای اعظم است .
و از آنجا من همه‌ی موجودات را در زیر سلطه‌ی خود دارم و پیشانی خود را بر آن آسمان بلند می‌سایم .
۸: من با نفسی قوی چون باد و طوفان تنفس می‌کنم ، و در عین حال تمام کائنات را مجموع نگاه می‌دارم .
فروتر از زمین و برتر از آسمان‌ها ، من در عظمت خویش نیرومند گشته‌ام .
-ماندلای دهم ، سرود ۱۲۵-
گزیده‌ی سرودهای ریگ‌ودا ( محقق و مترجم : محمدرضا جلالی نائینی )

°واچ Vāc یا (واک Vāk) : 'سخن مجسم' یا 'صوت' و یا 'کلمه' ، نخستین مخلوق و نماینده‌ی روح و فکر و واسطه‌ی ارتباط بین خدایان و بشر .
در دو سرود در ماندلای دهم مورد ستایش واقع شده ، یکی در سرود ۷۱ و دیگر در این سرود .
°°در اینجا ظاهراً منظور از پدر ، آسمان است .
  • Zed.em
ویشنو (بشن ، وشن) ، مشتق از فعل Vis ، به‌معنی نفوذ و تسلط است . ویشنو جوان‌ترین پسر ادیتی (ابدیت) و کشیپه توصیف شده ؛ او خداوند ، خالق و فرمانروای همه است ، به همین‌جهت او را خدای خدایان خوانند .
[...]
هزار نام ویشنو در مهابهارات آمده است ...
[...]
بنابر عقیده‌ی هندوان ، ویشنو دارای مظاهر مختلفی است که در هر زمانی به‌صورت یک مظهر (آواتار Avatāra مشتق از Ava+tri) ظهور می کند .
الف. متسیه (ماهی) : داستان این آواتار شبیه داستان نوح و طوفان او است . بنابر داستان‌های هندی در زمان مانوی هفتم [انسانِ کامل هفتم (؟)] که نوع بشر از او به‌وجود آمده است ، طوفانی واقع شد .
پیش از طوفان ماهی کوچکی به‌دست مانو (Manu) افتاد و او را مواظبت نمود . ماهی به‌زودی چنان بزرگ شد که تمام اقیانوس را در بر گرفت . آن‌گاه مانو° دانست که او مظهر ویشنو است و از این‌رو به‌پرستش آن پرداخت ، بشن مانو را از نزدیک شدن طوفان آگاه ساخت و به او فرمود تا خود را برای مقابله‌ی با آن حاضر و آماده سازد . هنگامی که طوفان واقع شد مانو به کشتی نشست و تُخم همه‌ی موجودات را با خود برداشت و بشن در این‌موقع به‌صورت ماهی با شاخ بسیار بزرگی ظاهر شد .
مانو کشتی خود را به شاخ او بست و چون طوفان فرو نشست با ریشی‌ها°° [شاعرانِ ودایی که سرودهای مقدس را می‌خواندند] از کشتی به‌سلامت پیاده شد ، و آنچه هم با خود همراه برده بود همچنان درست و سلامت مانده بود .
ب. کورمه (سنگ‌پشت) : تجسم دوم بشن کورمه‌آواتار بود ، که به‌صورت سنگ‌پشت (کشف) درآمد . در شاتاپاتا براهمن چنین آمده است : بشن در عهداول [عهد عتیق (؟!)] که ساتیایوگا خوانده می‌شود ، به‌صورت کشف ظاهر شد تا اشیای گران‌بهایی را که در طوفان گم شده بود پیدا کند .
[...]
بنابر اساطیر هندو اشیای گران‌بهای گمشده عبارت بودند از : آب حیات ، طبیعت خدایان ، لکشمی (الهه‌ی اقبال و زیبایی و همسر بشن) ، سورا (الهه‌ی شراب) ، ماه ، رمبها (دختر آبی به‌صورت زنی زیبا و محبوب) ، اسب نجیب ، کوستوبهه (جواهری معروف) ، درخت آسمانی ، گاو فراوانی ، فیلِ عجیب ، صدف یا شیپور پیروزی ، دهنوس (کمان مشهور) و زَهر .
ج. وراهه (خوک یا گراز) : بنابر آنچه در براهماناها آمده ، تجسم سوم بشن به‌صورت گراز بود ، وقتی او به‌صورت گراز درآمد که عفریتی (راکشس) به‌نام هیرانیاکشا زمین را به‌قعر دریا کشیده بود . به‌عبارت دیگر هنگامی به‌این‌صورت ظاهر شد که روح شریر اهریمنی ، زمین را در زیر آب‌های دریای محیط حبس کرد ، در این‌وقت ویشنو آواتار گرفت و با دیو مذکور پیکار کرد و آن اهریمن را با انیاب [دندان نیش] خود کشت و پس از هزار سال جنگ و ستیز ، زمین را آزاد کرد و از زیر آب بیرون آورد .
د. نرسینهه (شیر و مرد) : تجسم چهارم ویشنو به‌صورت نرسنگهه‌آواتار بود ، که عفریتی خود را مانند خدا محل پرستش مردم قرار داد ، ازاین‌رو بشن در چهاردهم ماه بها که هنگام شوکلاپکشه (نیمه‌ی روشن ماه ، بدر) بود به‌صورت 'مرد و شیر' (موجودی که سر و پنجه‌ی شیر و تن آدم داشت) درآمد تا جهان را از چنگال ظلم و ستم آن عفریت که هیرانیاکشیپو نام داشت و توانسته بود لطف برهما را به‌خود جلب کند ، درنتیجه در مقابل خدایان ، انسان و حیوان شکست‌ناپذیر گشته بود برهاند . ...
بنابر اساطیر هندو چهار مظهر مذکور در دوره‌ی اول جهان (ساتایایوگا) ظاهر گشته است .
[...]
[ازجمله مظاهر ویشنو در دوره‌ی دوم عمر جهان] :
ح. کرشن (سیاه‌چرده) : کرشن یکی از معروف‌ترین مظاهر ویشنو و از خدایان مشهور دوران اخیر می‌باشد و به‌قدری اهمیت یافته است که پیروانش نه تنها او را مظهر بلکه ظهور کامل بشن می‌دانند .
[...]
بنابر عقیده‌ی هندوان کرشن در تمام ادوار ، عوالم و حالات مختلف حیات ، از طفولیت تا جوانی ، مراحل عشق‌ورزی ، جنگ‌آوری ، فرمانروایی و نشر فلسفه و علوم اعلی و ادنی ، انسانی کامل و تمام عیار است . او فلسفه‌ی کوشش و کار را به پیروان خود می‌آموزد و سعی و عمل را به‌ مردان و زنان تعلیم می‌دهد . کتاب بهگودگیتا (نغمه‌ی الهی یا نغمه‌ی خدای واحد) که فصلی از حماسه‌ی بزرگ مهابهارات می‌باشد مشتمل است بر هیجده فصل و به‌صورت مکالمه‌ی میان کرشن و ارجن منظوم شده ، کرشن شیوه‌ی زندگی و چگونه زیستن را در مراحل و موارد مختلف می‌آموزد .
ط. ظهور بودا (بیدار ، بیدار شده ، زکی ، حکیم ، روشن شده) : گوتم ساکیامونی بودا ، به‌عنوان یک معلم ، مربی و نجات‌دهنده ، موجب شد که بعضی از برهمنان به‌جای آنکه بودا را از مخالفین مذهب هندو به‌شمارند ، وی را از مظاهر بشن محسوب کنند و گفتند ویشنو به‌صورت بودا ظاهر شد تا دیوان و آدمیان شریر را به دشمنی با بیدها (وداها) و مخالفت با اصول طبقاتی و انکار وجود خدایان ترغیب کند و به‌دست خودِ آنها موجبات هلاکشان را فراهم سازد .
ی. کالکی (اسب سفید) : بنابر معتقدات هندوان این مظهر ویشنو در انقضای عصر کالی یا عصر تاریک ، بر اسب سفیدی درحالیکه شمشیر برهنه‌ی درخشانی به‌صورت ستاره‌ی دنباله‌دار در دست دارد ظاهر می‌شود و شریران را هلاک می‌سازد و خلقت را از نو تجدید می‌کند و پاکی را برقرار خواهد ساخت .
از مظاهر ده‌گانه‌ی ویشنو که [هفت مظهر آن اینجا عنوان شد] ، مظاهر اول ، دوم ، سوم ، چهارم و پنجم صرفاً جنبه‌ی افسانه‌ای دارد و مظاهر ششم ، هفتم و هشتم واجد جنبه‌ی قهرمانی و پهلوانی است ؛ به‌گفته‌ی هندوان مظهر دهمِ [ویشنو] زمانِ انقضای عالم ظهور خواهد کرد . افسانه‌های مربوط به مظاهر ویشنو بعد از عصر ودایی به‌وجود آمده‌اند .
گزیده‌ی سرودهای ریگ‌ودا ( محقق و مترجم : محمدرضا جلالی نائینی )

°بنا به بعضی مأخذهای هندو ، مانو (منو Manu) : انسان ، فرد اکمل ، نماینده‌ و پدر نوع بشر است که تصور شده نخستین برپا کننده‌ی قربانی‌ها و تشریفات مذهبی بوده است .
°°در ادب هندو معمولاً گوینده‌ی سرود ودایی را ریشی می‌خوانند ، این واژه از ریشه‌ی مهجورِ 'ورش' به‌جای 'درش' ، به معنی دیدن مأخوذ است ؛ به همین‌جهت ریشیان را بینندگان نیز نامیده‌اند و در لغت سنسکریت به معنای ملهم ، عارف ، شاعر ، سراینده‌ی سرودهای مقدس یا حکیمِ الهام یافته است .
زرتشت (در عصر وداییِ هند و ایرانی) نیز یک ریشی بود ؛ که دست به اصلاح دین زده ، دین زرتشتی را از دین ودایی منفک کرد .
  • Zed.em
...
۱۰: ما درباره‌ی درخشندگی قابل پرستش سویتری ، رخشانِ زندگی‌بخش ، تفکر می‌کنیم ،
باشد که او افکار ما را روشن (تهییج) کند .°
...
-ماندالای سوم ، سرود ۶۲-
گزیده‌ی سرودهای ریگ‌ودا ( محقق و مترجم : محمدرضا جلالی نائینی )

°این قطعه یا آیه ، مقدس‌ترین آیات ریگ‌ودا ، بلکه قطعات و آیات همه‌ی وداها است ؛ به‌همین جهت قسمتی از دعاهای روزانه‌ی روحانیون هندو می‌باشد .
هندوها این آیت را جوهر کائنات می‌پندارند و در تقدس آن به‌حدی غلو می‌کنند که نویسندگان متعصب هندو ، حتی از استنساخ آن خودداری می‌کنند .
آیه‌ی مذکور شخصیت و تجسم یافته است ، به‌صورت الهه‌ی 'ساوتری' درآمده که همسر برهما و مادر چهار ودا (چهار بید) و همچنین مادر سه طبقه (سه کاست) اول هندو است .
  • Zed.em

ورونا° آسمان محیط بر همه‌چیز ، خدای بزرگ هندو که پادشاه خدایان شناخته شده ، خدای محافظ جانداران ، خدای آب‌ها و قاضی الهی ؛ نام یکی از آدیته‌ها°°که خدای شب است ، همانگونه که میترا°°° خدای روز می‌باشد و غالباً با یکدیگر پَرَستش می‌شوند .
ورونا یکی از خدایان قدیم هند و اروپایی و هند و ایرانی است ؛ و ظاهراً معادل اورانوس یونانیان می‌باشد ، اگرچه ورونا از اورانوس روحانی‌تر توصیف شده ؛ گاهی او را پادشاه خدایان و پادشاه کیهان نیز خوانده‌اند . او را خدای دریا و رودخانه‌ها خوانده‌اند ، در این‌حالت تقریباً با نپتون یونانیان شباهت پیدا می‌کند .
گزیده‌ی سرودهای ریگ‌ودا ( محقق و مترجم : محمدرضا جلالی نائینی )

°چهره‌ی قدیمی‌تر وارونا در ایران برای صفات برجسته‌ی اخلاقی او (در مذهب زرتشت) به‌نام اهورا یا هورامزدا نگریسته می‌شود ، ولی در هند ایندرا خدای جنگجوی آریایی معروفیت بیشتری یافت . در اوستا ایندرا یک دیو پلید است ، اما در عصر هند و ایرانی ایندرا درواقع با ورونا همطراز و یک نیروی هماهنگ محسوب می‌شد ، هنگامی که اصلاح مذهب اوستایی صورت گرفت و اهورامزدا بالاترین خدا به‌شمار آمد ایندرا در ایران به پشت‌صحنه افکنده شد .
°°دسته‌ای از ایزدان ‌که در بالاترین ناحیه‌ی آسمان منزل دارند و حکومت می‌کنند . آدیته‌ها فرزند ادیتی (ابدیت) خوانده شده‌اند . اینان دسته‌ای از موکلان‌اند که شماره‌ی آنها از هفت تا دوازده‌تا ذکر شده .
°°°میترا (دوست ، همراه ، رفیق ، موکل آفتاب و نام یکی از آدیته‌ها که به‌عنوان نگاه‌دارنده‌ی زمین و آسمان پرستش می‌شده است) میترا در ودا همان میترای اوستا است . در ودا معمولاً نامش با ورونا ذکر شده است و از ۱۰۲۸ سرود ریگ‌ودا فقط یک سرود خطاب به او است . هم در ودا و هم در اوستا میترا خدای آسمانی و خورشیدی است و صفات‌شان مشابه می‌باشد ؛ در ودا میترا خدای صلح و در اوستا خداوند اخلاق و حافظ صداقت و وفاداری شناخته شده است .

  • Zed.em
۱: اکنون او کیست ؟
کدام خدا از میان جاودانیان است که به‌نام مبارک او بیندیشیم ؟
کیست که ما را به ادیتی (ابدیت) توانا بازرساند ، تا باشد که من پدر و مادر خویش را ببینم .
۲: آگنی الهی در میان جاویدانان اول است ، به‌نام مبارک او بیاندیشیم .
او ما را به ادیتی مقدس بازخواهد رسانید ؛ تا باشد که من پدر و مادر خویش را ببینم .
۳: به‌سوی تو ای سویتر ، ای خداوند اشیاء گران‌بها که پیوسته ما را مدد می‌فرمایی ، ما برای سهم خویش می‌آییم .
۴: ثروت که ستوده بود ولی به‌زودی مورد ملامت قرار گرفت ، بی‌هیچ تنفری در دست تو قرار دارد .
۵: در سایه‌ی حمایت تو باشد که ما حتی به اوج جریانی که بهگه (بخشنده‌ی ثروت یا بخت و تقدیر) برای ما قرار داده‌ است برسیم .
۶: این مرغانی که در هوا در پروازند هرگز به منزلگاه عالی و توانایی روح تو نخواهند رسید ؛
و نه این آب‌ها که همیشه در جریانند ، و نه کوه‌ها که غضب باد را فرومی‌نشانند .
۷: وارونا پادشاه نیروی مقدس ، تنه‌ی درخت را در ناحیه‌ی بی‌پایه برافراشته نگاه می‌دارد .
اشعه‌ی او که ریشه‌های آن در بالا است به‌سوی پایین روان است ،
باشد که به‌سوی ما فرود آید و پنهان گردد .
۸: شاه وارونا جاده‌ی پهناوری ساخته تا خورشید از آن بگذرد ؛
جایی که راهی نساخته بود قدم خود را گذاشته و از دور بر آنچه روح را رنجه می‌داد اخطار نمود .
۹: صد بوی خوش از آنِ تو است ای پادشاه ، بلکه هزار ؛
باشد که الطاف تو بر ما نیز ژرف و پهناور باشد .
ویرانی خویش را از ما دور ساز ، بسیار دور .
و گناهانی که ما مرتکب شده‌ایم ، از ما برگیر .
۱۰: وقتی که روز پایان می‌پذیرد و صور فلکی در آسمان اعلی ، بالای سر ما می‌درخشد ؛
قوانین مقدس وارونا به‌قوّت خویش باقی می‌ماند ، و ماه ، با شکوهِ خود از میان شب در حرکت است .
۱۱: من با این دعای پرستش از تو خواهانم : پرستنده‌ی تو با این نذر خویش از تو تمنا دارد ، ای وارونا در اینجا بمان و خشمناک مباش ؛
زندگی ما را از ما مگیر ، ای حاکم بر همه .
۱۲: شب و روز ، همه به من همین یک چیز را می‌گویند ، و افکار و قلب من نیز همان را تکرار می‌نماید .
باشد که شوناشپتای به‌زنجیر کشیده ، او (وارونای توانا) را پرستش کند و ما را نجات بخشد .
۱۳: شوناشپتای اسیر که به سه‌پایه بسته شده است ، از آدیتا چنین التماس می‌نماید که وارونای توانا او را آزاد سازد .
آنکه هیچوقت فریب نمی‌خورد ، بندهایی که او را بسته است بگشاید .
۱۴: با تعظیم و نذر قربانی ، ای وارونا ما غضب تو را فرومی‌نشانیم .
ای آسورا°°ی دانا ، تو ای پادشاه ملک پهناور ، بندهای گناهان را که ما مرتکب شده‌ایم از ما بگشا .
۱۵: ای وارونا ، بندهایی که مرا بسته است بگشا ، بندهای بالا ، بندهای میان و بندهای پایین را بگشا تا در قانون مقدس تو ما بی‌گناه شویم و در ملک ادیتی درآییم .
ای آدیتیا . (در اینجا مراد همان وارونا یکی از پسران ادیتی می‌باشد)
-ماندلای اول ، سرود ۲۴-
گزیده‌ی سرودهای ریگ‌ودا ( محقق و مترجم : محمدرضا جلالی نائینی )

°این سرود خطاب به وارونا ، پرجاپتی ، آگنی ، سویتر و بهگه است ، و اولین سرود از آن‌دسته سرودهایی است که به شوناشپتا پسرِ آجی‌گارتا نسبت داده شده است و حکایت آن به‌شرحی است که در ایتریه‌براهمانا نوشته شده و به‌قرارِ زیر می‌باشد :
"پادشاهی به‌نام هریشچند از وارونا مسئلت نمود تا به او پسری عطا فرماید و نذر کرد که نخست‌زاده‌ی خویش را در راه آن قربانی کند . این دعا اجابت یافت و پسری آورد که او را روهیتا نام نهاد ، اما پادشاه قربانی او را به تأخیر انداخت تا روهیتا بزرگ شد ، وقتی پدرش به او اعلام داشت که باید قربان شود ، روهیتا تسلیم نشد و چندین‌سال دور از خانه در جنگل می‌زیست . هریشچند با کمال دلتنگی با دانشمندی به‌نام آجی‌گارتا ملاقات نمود و این موضوع را با او درمیان نهاد ، او شاه را تشویق کرد که پسر دوم خود یعنی شوناشپتا را به‌جای روهیتا برای وارونا قربانی کند . وقتی شوناشپتا را برای قربانی حاضر کرده بودند ، به نصیحت و راهنمایی ویشوامیترا (یکی از روحانیون مأمور قربانی) ، به خدایان ملتجی شد و آزاد گردید .
°°آسورا (اهورا) : موجود الهی . در ادبیات هندو بعدها این نام به دیوان اطلاق شده است .
  • Zed.em
۱: با ایمان آگنی افروخته می‌شود و با ایمان نذور تقدیم می‌شود .
ما با ستایش 'ایمان' و کمال سرور جشن می‌گیریم .
۲: ای ایمان ، مرد بخشنده را مبارک کن ، ای ایمان ، کسی که مایل است ببخشد برکت ده .
پرستندگان آزاده را مبارک فرما .
۳: همانگونه که خدایان ایمان را در اسوره‌های نیرومند نگاه داشتند (حفظ نمودند) ،
این آرزوی گفته شده‌ی مرا درباره‌ی پرستندگان آزاده ، جامه‌ی حقیقت بخش .
۴: ای خدایان و مردم که قربانی می‌کنید ، در تحت حمایت وایو به ایمان نزدیک شوید .
آدمی ایمان را از راه خواهش دل به‌دست می‌آورد ، و از ایمان به نعمت و ثروت می‌رسد .
۵: ما شردها° (تجسم ایمان) را در سپیده‌دم می‌خوانیم و باز در نیمروز می‌خوانیم و همچنین هنگام غروب آفتاب .
ای شردها در این جهان ایمان را برای ما الهام فرما .
-ماندالای دهم ، سرود ۱۵۱-
گزیده‌ی سرودهای ریگ‌ودا ( محقق و مترجم : محمدرضا جلالی نائینی )

°در اینجا 'شردها' تجسم ایمان یا الوهیت شناخته شده است .
  • Zed.em
آگنی (آتش) در ریگ‌ودا از خدایان طراز اول می‌باشد . در ریگ‌ودا حدود ۲۰۰ سرود خطاب به او است و از این حیث پس از ایندرا در مرتبه‌ی دوم قرار دارد . آگنی یکی از سه خدای اصلی یعنی : آگنی (آتش) ، وایو (یا ایندرا که سلاحش آذرخش بوده است) و سوریا (خدای خورشید) می‌باشد که بنابر اساطیر هندو به‌ترتیب یکی حاکم بر زمین ، دیگری حاکم بر جَوّ (هوا) و سومی حاکم بر آسمان است ؛ و هر سه تقریباً از حیث مقام و رتبه با هم برابرند .
بنابر ادب هندو ، آگنی واسطه‌ی میان انسان و خدایان دیگر توصیف شده است ؛ او حامی و حافظ خانواده و ناظر بر اعمال و مراسم می‌باشد و بدین‌لحاظ در مراسم رسمی او را خدای آتش می‌خواندند . آتش وسیله‌ی انتقال قربانی است و نذورات و قربانی‌ها را به خدایان دیگر می‌رساند . علاوه بر آگنی ، باد و خاک و آب هم گاهی عامل این انتقال قرار می‌گیرند .
در دوره‌های بعد از عصر ودایی آگنی را با هفت زبان که هر زبان نام ویژه‌ای دارد برای لیسیدن روغن قربانی تصویر کرده‌اند .
[...]
آتش یکی از قدیمی‌ترین عناصر مورد پرستش و مقدس‌ترین عنصر در مذهب هند و ایرانی در قدیم به‌شمار می‌رفته است و دارای سه مظهر بوده : در آسمان به‌صورت خورشید ، در جوّ (هوا) به‌صورت آذرخش (برق) و در زمین به‌صورت آتش معمولی .
[...]
"آتش بزرگ در آغاز سپیده‌دم برمی‌خیزد و از تاریکی با رخشندگی بیرون می‌تازد . آگنیِ فروزان‌تن به‌محض تولد ، همه‌ی منزلگاه‌ها را با نور تابنده‌ی خود پُر می‌سازد . چون زاده شد جرثومه‌ی آسمان و زمین شد ، در گیاهان جای گرفت ، رنگارنگ شد ، کودکانه شد ، سیاهی شب را پراکنده کرد ، و با غرش بلند از سرچشمه‌های مادری بیرون آمد . او روحانیِ خوانده شده‌ی خانه‌ها و مردم است . غذا را فزونی می‌بخشد . آگنی روحانی مراسم مقدس است و با هر یک از خدایان در قدرت و جلال شریک می‌باشد . لباس‌های فاخر به‌تن دارد ، او در ناف زمین جای دارد . همانگونه که پسر پدر و مادر خود را نگاه می‌دارد او زمین و آسمان را نگاه می‌دارد . فرزندِ نیرو است و خدایان را نزد کسانی که مشتاق او هستند می‌آورد ." (۱۰ : ۱)
گزیده‌ی سرودهای ریگ‌ودا ( محقق و مترجم : محمدرضا جلالی نائینی )
  • Zed.em
۱: برای 'جات‌ویداس' (داننده‌ی آفرینش) سوما را بفشارید ؛ باشد که او ثروت بدخواه را از بین ببرد .
باشد که آگنی ما را از میان مشکلات بگذراند و مانند قایقی که از میان رودخانه می‌گذرد ، ما را از میان غم عبور دهد .
-ماندالای اول ، سرود ۹۹-
***
۱: ای آگنی ، ای باران (رحمت) ، تو که خداوندی ، تو که با همه‌ی آفریدگان می‌آمیزی ، تو که از جای پای ایلا (الهه‌ی دعا یا نماز و گفتار و کردار مقدس) شعله‌ور گشتی ؛ ما را به ثروت برسان .
۲: با هم ملاقات کنید ، و با هم صحبت بدارید ، و افکار شما با یکدیگر موافق باشد ،
همانگونه که خدایان باستانی با یکدیگر سهم خود را از قربانی قبول می‌کردند .
۳: نماز (دعای) همه (جمیع ستایش کنندگان) یکی باد ، حاصل همه یکی باد ، مقصود همه همگانی باد ، آرزوی همه متفق باد .
من دعای همگانی برای شما تکرار می‌کنم ، من یک نذر همگانی به شما تقدیم می‌نمایم .
۴: (ای ستایش کنندگان) قصد شما همگانی باد ،
(خواهش) دل‌های شما یکی باد ،
افکار شما یکی باد ، تا آنکه اتحاد کامل در میان شما باشد .
-ماندلای دهم ، سرود ۱۹۱-
گزیده‌ی سرودهای ریگ‌ودا ( محقق و مترجم : محمدرضا جلالی نائینی )
  • Zed.em
اسطوره‌ی کیهان‌شناسیِ ریگ‌ودا میان دو فرضیه دور می‌زند که از هم جدا نیستند . یکی جهان را نتیجه‌ی تولید مکانیکی تلقی می‌کند و دیگری آن‌را به‌صورت نتیجه‌ی خلقت یا پیدایش طبیعی می‌پندارد .
شاعران ریگ‌ودا هنگامی که از تشکیل جهان حرف می‌زنند غالباً استعاره‌ ساختن را با جزئیات گوناگونش به‌کار می‌برند که به عمل اندازه‌گیری و پیمایش خدایان اشاره می‌کند .
[...]
آسمان و زمین را در بسیاری موارد چنین تعریف کرده‌اند : "روی تیرها قرار و تکیه دارند" و در جایی هم درباره‌ی آسمان آمده که : طاق آسمان بی‌تیرهای عرضی است (۱۴۹ : ۱۰ ، ۵۶ : ۴ ، ۱۵ : ۲) و اینکه هرگز نمی‌افتد مایه‌ی شگفتی است (۴۵ : ۸ ، ۱۷ : ۶ ، ۲۹ : ۵) چهارچوب در را 'آتا' (Ata) می‌خواندند و در چنین قاب آسمانی 'ایندرا' ، هوا (جَو) را تعبیه کرد (۵۶ : ۱)
درهای خانه‌های کیهانی همه رو به مشرق باز می‌شوند و از آن‌ها نور بامدادی وارد می‌شود (۴۵ : ۵ ، ۵۱ : ۴ ، ۱۱۳ : ۱)
[...]
خدایان در کار ساختمانِ جهان به‌طور کلی با هم یا به‌نحو انفرادی عمل می‌کنند ؛ مگر آنکه لازم باشد تخصص ، مهارت و دانش حرفه‌ای خدای ویژه‌ای درنظر گرفته شود . در اینگونه موارد نام خدای 'توشتری' (نجار خدایان) و 'ریبهو'های کاردان و ماهر به‌میان آمده است . توشتری سازنده‌ی افزار الهی است ، به‌ویژه سازنده‌ی صاعقه برای ایندرا (۴۸ : ۱۰) و معلم ریبهوها و همچنین سازنده‌ی قالب آدمیان و حیوانات است و خدای طول‌عمر و نیروی تولید و پرورش دهنده‌ی نطفه و جنین در رحِم زنان است . افسانه‌های بعدی حکایت دارد که او صورت کلیه‌ی موجودات و حتی صورت آسمان و زمین و همه‌ی اشیاء را بسته است .
[...]
در قطعات مختلف ریگ‌ودا در تصور پیدایش کائنات ، خورشید به‌‌عنوان عامل مهم آفرینش به‌شمار می‌رود . او را روحِ (Ātma) هر متحرک و هر ثابت پنداشته‌اند (۱۱۵ : ۱) اظهاراتی از این‌قبیل که اگرچه او یکی است ولی به‌نام‌های مختلف خوانده می‌شود ، نشان می‌دهد که گوهرش را به‌طور آزمایش با عالی‌ترین خدا یکی می‌شمردند . در یک قطعه از ریگ‌ودا خورشید به‌عنوان نیروی عظیم جهان ، به‌نام 'جرثومه‌ی زرین' توصیف شده است .
گزیده‌ی سرودهای ریگ‌ودا ( محقق و مترجم : محمدرضا جلالی نائینی )
  • Zed.em
ریتا (رت) قانون یا نظم جهان که معنی تحت‌اللفظی آن "خط مشئ اشیاء" است اصول اخلاقیات را معین می‌کند . به‌طوریکه قبلاً بازنموده شد ریتا (Rta) نظم و ترتیب ، یا ناموس جاودانی جهان است ؛ پس برای اصول رفتار بشر نیز همان مقام و اعتبار را دارد . رفتار منظم و متجانس از مشخصات اساسی یک زندگانی خوب است .
عدم نظم و ترتیب که غالباً به‌صورت دروغ نشان داده می‌شود ، بزرگ‌ترین بدی است .
اخلاق حمیده (تقوی) با ناموس کیهان مطابقت دارد . فرضیه‌ی رت (نظم جهان) از طرف دیگر مؤید این فکر است که اگر تطورات و تغییرات بی‌انتهای جهان ، فکر داشتن خدایان متعدد را ایجاب می‌کند ، وحدت جهان وجوب خدای واحد را ثابت می‌دارد .
در مکتب‌های فلسفی جدیدتر هندو ، ریتا به‌عنوان اساس نخستین فرضیه‌ی اخلاقی دهرما (وظیفه و تکلیف) شناخته شده است .
دوستی همنوعان و مهربانی با همه و انجام وظایفی که هر شخص نسبت به خدایان و مردم دارد ، در ودا تأکید شده است .
به ریاضت و روزه و پرهیز هم در ریگ‌ودا اشاره شده ولی ریاضت از امور اساسی نیست .
اینک شواهد بارزی از ریگ‌ودا درباره‌ی امور اخلاقی و آداب اجتماعی در اینجا ذکر می‌شود :
در ماندلای هفتم سرود ۱۰۴ خطاب به ایندرا و سوما چنین آمده :
۸ : هرکه مرا با سخنان دروغ متهم سازد هنگامی که من راه خود را با روحی عاری از خطا دنبال می‌کنم ، ای ایندرا ! باشد که دروغگو چون آبی گردد که درمیان دست تهی فشرده می‌شود .
۹ : آنها که به‌عادت خویش دل‌ها را هلاک می‌سازند و با طینت بد خود راست‌کاران را آزار و اذیت می‌کنند ، باشد که سوما آنها را به مار بسپارد ؛ یا آنها را در دامان مرگ و نابودی قرار دهد .
۱۰ : ای آگنی ! دیوی که می‌خواهد به جوهر رزق گاوان و اسبان و تن‌های ما صدمه وارد آورد ، باشد که آن مخالف و دزد و غارتگر در خراب و بوار افتد ، هم خود او هم اخلافش .
در ماندلای دهم سرود ۱۸۲ خطاب به بریهسپتی چنین گفته شده است :
۱ : باشد که بریهسپتی رافع مشکلات (همه‌ی گناهان را) دور سازد ؛ باشد که سلاح مفتری دروغزن را دور کند ؛ باشد که (دشمن) بی‌آبرو را به زمین بزند و بدخواه را منکوب سازد ، و قربانی کننده را سلامت و سعادت بخشد .
۴ : آیا باید کاری کنیم که هرگز نکرده‌ایم ، ما که از تقوی سخن می‌گوییم ، آیا اکنون از پلیدی سخن بگوییم ؟!
و نیز در ماندالای دهم سرود ۱۸۳ خطاب به قربانی کننده درباره‌ی ریاضت چنین مذکور است :
۱ : من تو را در اندیشه‌ی خویش می‌بینم که (با مراسم مقدس) در گفت و گویی ؛ از ریاضت بوجود آمده‌ای و به ریاضت مشهوری .
در ماندالای دهم سرود ۱۳۶ به‌طریق عملی ریاضت نیز اشاره شده است :
۴ : مرتاض در میان فلک به‌پرواز درمی‌آید و همه‌ی اشیاء را نورانی می‌کند . دوست هریک از خدایان بر کارهای نیکو گماشته شده است .
در ماندالای دهم سرود ۱۱۷ درباره‌ی آزادگی و نیکوکاری و بذل مال به فقیران و احسان به درویشان آمده است :
۱ : خدایان گرسنگی را وسیله‌ی کشتن قرار نمی‌دهند ، مرگ بیشتر حتی به‌ سراغِ مردان سیر نیز می‌رود . بخشنده‌ی نیکوکار هرگز از میان نمی‌رود . لئیم هیچگاه کسی را نخواهد یافت که بر او ترحم کند .
۳ : رادمرد آن است که بر مستمندِ ناتوانِ دوره‌گرد که در طلب خوراک است کمک کند و چون از او استمداد جوید فوری به‌یاری او شتابد و سپس او را در زمره‌ی دوستان خود قرار دهد .
۴ : آن‌که مال خویش را از دوست یک‌دل و صمیمی دریغ دارد دوست نباشد ، از چنین دوستی باید چشم پوشید .
۶ : برای کسی که نظم اخلاقی بخواهد بادها شیرین‌اند ، برای او رودخانه‌ها به شیرینی جریان دارند ، حتی باشد که گیاهان برای ما شیرین باشد .
۷ : باشد که شب شیرین باشد و سپیده‌دم هم ، باشد که ناحیه‌ی زمین شیرین باشد ، باشد که آسمان ، پدر ما بر ما شیرین باشد .
۸ : باشد که آن درخت بلند برای ما پر از شیرینی باشد ، باشد که آفتاب نیز پر از شیرینی باشد و گاوان ماده بر ما شیرین باشند .
در ماندلای پنجم سرود ۸۵ مسطور است :
۷ : اگر ما درباره‌ی آنکه ما را دوست دارد گناهی کرده‌ایم و یا نسبت به برادر یا دوست یا رفیق یا همسایه‌ای که با ما است ، یا بیگانگان خطایی مرتکب شده‌ایم ، ای وارونا این تقصیر را از ما بردار .
در ماندلای اول سرود ۷۱ گفته شده است :
۵ : یکی را کودن می‌نامند و در دوستی بلید است ، هرگز او کسی را به کارهای رادمردی تحریص نمی‌کند . او در خطای باصره بی‌فایده سرگردان است ، صدایی که او می شنود برایش گل و میوه‌ای ندارد .
۶ : آنکه دوست گرامی خود را رها ساخته است و حقیقت را نمی‌داند ، سهمی از واک (سخن) ندارد ، حتی وقتی آن (واک) را می‌شنود بیهوده گوش داده است . او چیزی از طریقه‌ی اعمال راستی نمی‌داند .
۷ : دوستانی که به آنها یکسان گوش و چشم بخشیده شده در روح خود دارای سرعت‌های مختلفی هستند . بعضی چون سبوهایی می‌باشند که به دهان و شانه می‌رسند و دیگران به‌سان حوض‌های آبی‌اند که در آن تن می‌شویند .
گزیده‌ی سرودهای ریگ‌ودا ( محقق و مترجم : محمدرضا جلالی نائینی )
  • Zed.em
واژه‌ی ودا (بید) در زبان سانسکریت از ریشه‌ی وید (دانستن) مشتق شده و به‌معنی دانش است . اما به‌طور اخص به‌معنی 'دانش الهی' یا 'علم مُنزَل' [علم نازل شده] است .
در آغاز این نام به سه کتاب ریگ‌ودا (رگ‌بید) ، یاجورودا (ججربید) و ساما‌ودا (سام‌بید) اطلاق می‌شد و مجموع این سه کتاب را ترایی‌ودا (دانش سه‌گانه) می‌خواندند ؛ اما بر سه ودای اصلی کتاب چهارمی به نام اتهرواودا افزوده شد . قبول کتاب چهارم به‌عنوان یک متن اصیل و حقیقی ودا ظاهراً مقارن تدوین قانون مانو است ...
[...]
ریگ‌ودا مادر وداهای دیگر است .
رگ‌بید را شروتی (از مصدر شرو به معنای شنیدن) نیز می‌نامند . شروتی به‌معنی دانش مسموع و در برابر سمرتی (از ریشه‌ی سمری به‌معنی یادآوردن) است که مفهوم آن 'دانش در یاد مانده' یا 'علم محفوظ' می‌باشد . مقصود از علم اول ، علم مستقیمی است که مبداء آن خارج از حیطه‌ی بشر است و گویند ریشی‌ها از آسمان شنیده‌اند و در حافظه سپرده‌اند بی‌آنکه درنتیجه‌ی تفکر ، تعمق و تحصیل به‌دست آمده باشد ؛ و منظور از علم دوم دانشی است که سینه به سینه و دست به دست و پدر بر پدر انتقال یافته و درواقع مُرده‌ریگ (میراث) مربیان و معلمان و پیشوایان مذهبی باستانی است .
کتاب ودا در نظر غالب هندوان در حکم وحی مُنزَل است و از نظر دین‌باوران هندو تعلیمات آن کامل و بالاترین سند و مدرک مذهب است . این تعلیمات حاکم بر جمیع شئون زندگانی هر فرد می‌باشد ، و وظایف او را در هر وضع و شکل و در هر مرحله از مراحل حیات از تولد ، کودکی ، جوانی ، پیری و مرگ معین می‌کند . به‌عبارت دیگر این تعلیمات وظیفه‌ی هر هندو را از گهواره تا گور زیر نظر دارد .
وداها مرجع کلیه‌ی آداب و سنن است . همه‌ی قوانین و مقررات در چهارچوب تعلیمات و تفسیرات آنها بوجود آمده و مراسم و تشریفات مذهبی ، دعاها ، نمازها و آداب و رسوم اجتماعی هندو از آنها سرچشمه گرفته‌اند .
[...]
هرچند شمار کتب ودا چهار است ولی نوشته‌ها ، رسالات و کتاب‌های عدیده‌ای حاوی مسائل و احکام مذهبی ، آیین پرستش ، دستورهای قربانی ، کلام ، فلسفه و تفسیر به آنها ملحق شده است .
به‌عبارت دیگر ، مجموع ادبیات مقدس هندو به‌چهار دسته ، به شرح زیر تقسیم می‌گردد :
سمهیتا (سنهیتا) : مجموعه‌های متون وداها .
برهماناها : تفسیر وداها .
آرنیکاها : متون مدون در جنگل .
اوپانیشادها (اپنشدها) : مبین فلسفه‌ی وداها .
بدین ترتیب می‌نگریم هریک از وداهای چهارگانه دارای برهماناها ، آرنیکاها و اوپانیشادهای وابسته به‌خود است .
[...]
ژاکوبی بر اساس اطلاعات نجومی چنین نتیجه می‌گیرد که تاریخ دو تا از سرودهای ریگ‌ودا در هزاره‌ی پنجم قبل از میلاد است . کلبروک تاریخ تنظیم ودا را در سده‌ی چهاردهم پیش از میلاد قرار داده است .
به هرحال آنچه مسلم به‌نظر می‌رسد ریگ‌ودا قدیمی‌ترین اثر قوم آریاییِ هند است و بی‌شک تاریخ به‌وجود آمدن آن ، قبل از تاریخ تمدن یونان و پیش از تدوین کتب مذهبی موجودِ قوم یهود است .
گزیده‌ی سرودهای ریگ‌ودا ( محقق و مترجم : محمدرضا جلالی نائینی )
  • Zed.em
در ریگ‌ودا در سرود ۱۲۹ ماندلای دهم که یک سرود تخیلی بسیار والایی است ، تأیید شده که :
"در آغاز نه نیستی بود و نه هستی و نه جَوّی و نه آسمانی که از آن برتر است و نه نشانه‌ای از شب و روز و هیچ علامت مشخصی نبود و همه‌جا آب بود و تاریکی در تاریکی نهفته" (اتهروا ودا ۸ : ۲ ، ۱۲۱ ، ۸۲ : ۱۰)
"یک ماده‌ی بسیار کهن (Ekam) به‌وسیله‌ی حرارت پیدا شد ؛ آنگاه آرزو و خواهش (Kāma) که نخستین تخم ذهن بود ، پیدا شد . این رابطه‌ای است میان ناموجود و موجود یا به‌عبارت دیگر میان نیستی و هستی و در اثر وجود این رابطه خدایان پیدا و متجلی شدند "
ولی در ابیات ذیلِ همین سرود ، شاعر شک و تردید به‌خود راه داده و کیفیت پیدایش جهان را دنبال نکرده است ؛ لیکن در سرود ۱۹۰ ماندلای دهم آنچه ناتمام مانده بود تعقیب و تکمیل شده و چنین آمده که :
"از حرارت نظم و ترتیب (Rta) به‌وجود آمد و پس از آن شب و اقیانوس و سال و آنگاه دهاتا (Dhāta) [آفریدگار بزرگ] خورشید و ماه و پس از آن آسمان و زمین و هوا و اثیر را خلق فرمود ."
در 'براهمن‌'ها نویسندگان و مفسران از 'پرجاپتی' یا 'برهما'ی شخصی نام می‌برند که او نه‌ تنها پدر خدایان و مردمان و ارواح پلید است ، بلکه خالق همه‌چیز است . پرجاپتی پدیده‌ی خواست و آرزو است که در ریگ‌ودا از آن به‌عنوان نخستین تخمه یاد شده است و همان تخمه‌ی زرین (Hiranya-Garbha) است که بر روی آب شناور شد و به‌وجود آمد و جهان هستی را پیدا کرد .
گزیده‌ی سرودهای ریگ‌ودا ( محقق و مترجم : محمدرضا جلالی نائینی )
  • Zed.em
۱: آن‌هنگام نه نیستی بود و نه هستی :
نه هوایی (جوّی) بود و نه آسمانی که از آن برتر است .
چه پنهان بود ؟ در کجا ؟ در ظل حمایت کی ؟ آیا آبِ ژرف بی‌پایانی وجود داشت ؟
۲: آن‌هنگام نه مرگ بود ، نه زندگی جاویدی و نه نشانه‌ای از شب و روز .
به‌نیروی ذات خود ، فرد یگانه ، بی‌حرکت (باد) تنفس می‌کرد ؛ جز او هیچ‌چیز وجود نداشت .
۳: در آغاز تاریکی در تاریکی نهفته بود .
هیچ علامت مشخصی نبود ، همه‌جا آب بود .
آن فرد به نیروی حرارت به‌وجود آمد .
۴: در ابتدا خواهش (خواستن) در آن فرد پیدا شد :
آن اولین بذر بود ، که فکر محصول آن است .
دانشمندان که در دل خویش به‌نیروی دانش جستجو می‌کنند ، قید وجود را از عدم دریافته‌اند ؛
۵: شعاع آنها روشنایی را در تاریکی گسترش داد :
ولی آیا فرد یگانه در بالای آن بود یا در زیر آن ؟ قدرت خلاقه وجود داشت و نیروی ایجاد :
در زیر قدرت بود و در بالا امر .
۶: کیست که به‌یقین بداند و کیست که آن‌را در اینجا بیان کند ؟
در کجا تولد یافت و در کجا این آفرینش به‌وجود آمد ؟
خدایان بعد از خلقت جهان پیدا شدند .
پس که می‌داند آفرینش از کجا سرچشمه گرفته است ؟
۷: هیچکس نمی‌داند که آفرینش از کجا برخاسته است ، و آیا او آن‌را به‌وجود آورده یا نه ؟
آن‌که بر عرش اعلی ناظر بر آن است ، تنها او می‌داند و شاید او هم نداند .
-ماندلای دهم ، سرود ۱۲۹-
گزیده‌ی سرودهای ریگ‌ودا ( محقق و مترجم : محمدرضا جلالی نائینی )

°عنوان این سرود در بعضی از متون سنسکریت ناسدیه (عدم وجود) است ، ولی ما به‌پیروی از برخی مترجمین دیگر آن‌را سرود خلقت نامیدیم .
  • Zed.em