یک منبع دیگر هم عبارت است از کتابِ 'حکمت' عیسی پسر شیراخ (Ecclesiastique) که حدود ۲۰۰ سال قبل از میلاد نوشته شده است . در اینجا 'حکمت' دربارهی خود چنین میگوید :
"من از دهان برترین موجودات بیرون آمدم و مانند ابری زمین را فرا گرفتم . من در جاهای بلند مقر گزیدم و تخت من در ستونی از ابر جا دارد . تنها من بودم که فلکِ آسمان را احاطه کردم و اعماق درهها را پیمودم . من بر موجهای دریا و بر همهی زمین و بر همهی اقوام و ملل تسلط یافتم ... او مرا از ازل پیش از جهان خلق کرد و من همواره کامیاب خواهم بود . من در سراپردهی قدس ، در پیشگاه او خدمت گزاردم ، و بدین ترتیب در صهیون مستقر شدم . همچنین او مرا در شهر محبوب جا داد و در اورشلیم به من توانایی بخشید ... مرا مانند درخت ارز لبنان و مانند سرو کوههای هرمون بلندی داد و قامت مرا مثل درخت خرمای انگادی رفیع ساخت . من مثل بوتهی گل سرخ اریحا ، مثل درخت زیبای زیتون در کشتزار دلپذیر و مثل درخت چنار در کنار جویبار روئیدم . از من بوی خوش دارچین و گیاهان معطر و رایحهی مُرّ اعلا به مشامها رسید . مانند درخت بنه ، شاخه گستردم و شاخههای من مظهر عظمت و لطف میباشند . طعم خوش انگور از من به ذائقهها رسید . گلهای من فراوردهی شکوه و فراوانی هستند . من مادرِ عشق زیبا و ترس و دانش و امید مقدس میباشم . و چون ابدی هستم همواره از آنِ فرزندانم میباشم که نامشان نام اوست ." °
ارزش دارد که این متن را با دقت بیشتری مطالعه کنیم . 'حکمت' در حقیقت خود را به عنوان Logos یا کلمةالله معرفی می کند : "من از دهان برترین موجودات بیرون آمدم ." وی به صورت 'رواخ' یا روح خدا "سطح آب ها را فرا گرفت" °° مانند خدا تخت او در آسمان است . وی به صورت نفخهی جهانآفرین در وجود آسمان و زمین و همهی مخلوقات ساری است . او تقریبا از هرجهت با 'کلمه'ی Logos یوحنا تطبیق می کند و در صفحات آینده خواهیم دید که این انطباق تا چه حد از لحاظ مضمون نیز دارای اهمیت است .
این سوفیا ربةالنوع 'برترین شهر' یعنی اورشلیم یا ام البلاد است . او مادرِ محبوب است ، انعکاسی است از ایشتار Ishtar یا الههی شهر در دوران بتپرستی . تأیید این مطلب را ما در مقایسهی تفصیلی 'حکمت' با درختهایی مانند ارز ، نخل و بنه ، زیتون ، سرو و غیره مییابیم . همهی این درختها از زمانهای قدیم رمز و نشانهی الههی عشق و مادر ، بینِ اقوام سامی بودهاند . همیشه یک درختِ مقدس در جاهای بلند ، پهلوی قربانگاه منسوب به این الهه وجود داشت .
در تورات درختان بلوط و بنه ، درختهایی محسوب می شوند که ندای خدا از میان آنها شنیده میشد . چِنین گفته میشود که خدا و فرشتگان در درون یا پهلوی درختان ظاهر میشوند . معروف است که داوود برای پرسش از آینده به یک توتستان توسل جست . در بابیلون درختی نمایندهی تموز Tammuz (پسر عاشق مادر) بوده است ، همانطور که درخت ، نمایندهی اوزیریس Osiris و آدونیس Adonis و آتیس Attis و دیونیز Dyonise ، یعنی خدایان جوانمرگ شدهی آسیای صغیر نیز بود . همهی این صفاتِ رمزی در کتاب غزل 'غزلهای سلیمان' هم ذکر شدهاند ، چه در وصف داماد چه در وصف عروس . درختِ مو ، میوه ، گل آن و تاکستان در اینمورد اهمیتی به سزا دارند . معشوقه مانند یک درخت سیب است و از کوهها (پرستشگاه رب النوع مادر) و "از مغارههای شیرها و از کوههای پلنگها " °°° خواهد آمد . رَحِمِ او "بستان انارها است ، با میوههای نفیسه ، با عطر سنبل و زعفران ، با نی خوشبو و دارچین ، با انواع درختان کندر ، با مُرّ و عود و با جمیع عطرهای نفیسه ." از دستش مُرّ میچکید (چنانکه به یاد داریم آدونیس از مُرّ زائیده شد) ، 'حکمت' مانند روحالقدس عطیهایست که به برگزیدگان خدا اعطا میگردد . و این مفهومی است که بعدها در مورد فارقلیط Paraclet باز به آن برمیخوریم .
پاسخ به ایوب ( کارل گوستاو یونگ )
° Ecclesiastique باب بیست و چهارم ۱۸-۳ °° سفر پیدایش باب اول °°°کتاب غزل های سلیمان باب چهارم