انواعِ شعر°
کسانی که تقلید میکنند کارشان توصیف کردارهای اشخاص است و این اشخاص بهحکم ضرورت یا نیکاناند یا بَدان چون اختلاف در سیرت تقریباً همواره به همین دو گونه منتهی میشود از آنکه تفاوت مردم همه در نیکوکاری و بدکاری است . اما کسانی را که شاعران وصف میکنند یا از حیث سیرت آنها را برتر از آنچه هستند توصیف میکنند ، یا فروتر از آنچه هستند و یا آنها را بهحد میانه وصف میکنند و در این باب شاعران نظیر نقاشانند .
[...]
... هومر فیالمثل اشخاص داستان خویش را برتر از آنچه هستند تصویر مینماید و کلیوفیون آنها را چنانکه هستند تصویر مینماید . اما هگمون که از اهل ثاسوس بوده است و اولین سازندهی اشعار پارودیا°° است ، و همچنین نیکوخارس°°° سازندهی منظومهی دییلیاد هر دو اشخاص داستان خویش را پستتر از آنچه هستند نمایش دادهاند و این اختلاف در دیتیرامب [آوازی که تنها در اعیاد نیایش دیونیزوس خوانده میشد بعدها تکامل پیدا کرد و با رقص و نی همراه شد] و نوموس [نوعی ترانه بوده است در ستایش آپولون دارای اوزان خاص که آنرا همراه با سیتار میخواندند] هم هست . چه ، در این دو شیوه هم ممکن است مردم و اشخاص داستان بههمان شیوهای تصویر گردد که تیموثه و فیلوکس در تصویر سیکلوپها کردهاند ، و همین تفاوت است که تراژدی را هم از کمدی جدا میکند ، زیرا اینیکی مردم را فروتر از آنچه هستند تصویر میکند و آندیگر برتر و بالاتر .
[...]
پس چون غریزهی تقلید و محاکات در نهاد ما طبیعی بود ، چنانکه ذوق آهنگ و ایقاع بهعلاوهی ذوق اوزان که نیز جز اجزاء ایقاعها چیزی نیستند ، کسانیکه هم از آغاز امر در اینگونه امور بیشتر استعداد داشتند اندکاندک پیشتر رفتند و به بدیههگویی پرداختند و هم از بدیههگویی آنها بود که شعر پدید آمد . آنگاه شعر ، بر وفق طبع و نهاد شاعران گونهگون گشت . آنها که طبع بلند داشتند افعال بزرگ و اعمال بزرگان را تصویر کردند و آنها که طبعشان پست و فرومایه بود بهتوصیف اعمال دونان و فرومایگان پرداختند . این دستهی اخیر هجویات سرودند و آن دستهی نخست ، بهنظم سرودهای دینی و ستایشها دست زدند .
ارسطو و فن شعر ( عبدالحسین زرینکوب )
°انواع شعر در نزد ارسطو مشتمل است بر حماسه ، تراژدی و کمدی . اینکه از شعر غنایی بهعنوان نوعی خاص ذکر نمیکند ظاهراً از آنرو است که آن نوع شعر را بهسبب ملازمت با موسیقی ، نوعی مستقل از انواع شعر تلقی نمیکرده است .
°°پارودیا که فرانسویها پارودی گویند عبارت بوده است از اینکه اثری جدی را بهصورتی هزلآمیز درآورند . مثل اشعاری که بسحاق اطعمهی خودمان در جواب بعضی غزلهای حافظ یا سعدی سروده و مثل تقلیدهایی که بعضی فکاههنویسان از گلستان سعدی کردهاند . در یونانی نمونههایی از ایننوع بهوزن اشعار حماسی قدیم باقی مانده است که برخلاف حماسهی واقعی جنبهی جدی ندارد و هزلآمیز است . استاد این فن در قدیم اریستوفان است که در نمایشنامهی غوکان نمونهی خوبی از آن بهدست میدهد . افلاطون هم درطی محاورات سقراطی نمونههایی بهطور پراکنده از ایننوع آثار دارد . در قرن پنجم قبل از میلاد پارودیا هم مانند تراژدی در مسابقههای عمومی خوانده میشد . هگمون که ارسطو ابداع پارودیا را به او نسبت میدهد در همین قرن پنجم قبل از میلاد میزیسته است و یک اثر او بهنام پیکار غوکان و موشان معروف است .
°°°نیکوخارس معلوم نیست کیست . منظومهی دییلیاد Déiliade ظاهراً یک تقلید هزلآمیز یعنی پارودیایی بوده است از منظومهی ایلیاد Iliad هومر . معنی این عنوان هم حماسهی بددلان است چون کلمهی یونانی Deiloi بهمعنی ترسو و بددل است . ظاهراً نیکوخارس با انشاء این منظومه نظرش این بوده است که هومر را دست بیاندازد و کتابش را مسخره کند .
- ۰۱/۰۶/۱۲